گواهی نهج البلاغه
کسانی که نهج البلاغه را مطالعه کرده باشند میدانند که سخنان بسیاری با صراحت و کنایه درباره ستایش از صحابه پیامبرصوجود دارد، ما اینک یک مورد را انتخاب کردیم، چون که در آن از قرآن کریم استدلال شده بود. حضرت علی مرتضی÷میفرماید:
«لَقَدْ رَأَيْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍص فَمَا أَرَى أَحَداً يُشْبِهُهُمْ مِنْكُمْ لَقَدْ كَانُوا يُصْبِحُونَ شُعْثاً غُبْراً وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِيَاماً يُرَاوِحُونَ بَيْنَ جِبَاهِهِمْ وَ خُدُودِهِمْ وَ يَقِفُونَ عَلَى مِثْلِ الْجَمْرِ مِنْ ذِكْرِ مَعَادِهِمْ كَأَنَّ بَيْنَ أَعْيُنِهِمْ رُكَبَ الْمِعْزَى مِنْ طُولِ سُجُودِهِمْ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ هَمَلَتْ أَعْيُنُهُمْ حَتَّى تَبُلَّ جُيُوبَهُمْ وَ مَادُوا كَمَا يَمِيدُ الشَّجَرُ يَوْمَ الرِّيحِ الْعَاصِفِ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ وَ رَجَاءً لِلثَّوَابِ».
«همانا یاران پیامبرصرا دیدم، کسی را نمیبینم که همانند آنان باشد. روز را ژولیده مو وگرد آلود به شب میرساندند؛ و شب را به نوبت، در سجده یا قیام به سر میبردند.
گاه پیشانی بر زمین میسودند وگاه گونه بر خاک، از یاد معاد چنان نا آرام مینمودند که گویی بر پارهی آتش ایستاده بودند. میان دو چشمشان چون زانوی بزان پینه بسته بود، از طولانی ماندن در سجود. اگر نام خدا برده میشد چندان میگریستند که گریبانهایشان تر میگردید، ومیلرزیدند چنانکه درخت، روز تندباد میلرزد، از کیفری که بیم آن داشتند یا امیدی که تخم آن در دل میکاشتند».
سخنان علی÷پیرامون صحابه فراوان است. اگر نقل کنیم بطول میانجامد، نوهی ایشان امام زین العابدین کتاب هایی دارند که درآنها برای صحابه دعا شده و از آنان ستایش به عمل آمده است: (ظاهراً اشاره به صحیفه سجادیه است). هرکدام از ائمه اهل بیت†را که ملاحظه کنید اقوال فراوانی درباره صحابهشو ستایش از آنان دارند، روایات فراوانی آمده که در آنها صراحتاً از خلفای راشدین و امهات المؤمنینشستایش بعمل آمده است که اگر جمع آوری شود «مثنوی هفتاد من» خواهد شد.