روایت امام بخاری
چنانکه امام بخاری در صحیحش از خالد الحذاء از عکرمه روایت میکند که گفت عبدالله ابن عباس به من و پسرش علی فرمود: نزد ابوسعید بروید، و حدیثش را گوش کنید، دیدیم او در باغی است که دارد آن را ترمیم میکند، ردایش را به خود پیچاند، سپس شروع به حدیث گفتن نمود، تا وقتیکه سخن به ساختن مسجد رسید فرمود:
ما هر کدام یک خشت میبردیم عمار دوتا دوتا میبرد، تا پیامبرصاو را دیدند شروع به تکاندن خاک از او کردند و فرمودند:
«ويح عمار! تقتله الفئة الباغية يدعوهم إلي الجنة ويدعونه إلي النار».
«افسوس که گروه یاغی عمار را میکشد، او آنها را به بهشت میخواند و آنها او را به دوزخ میخوانند».
راوی میگوید عمار میگفت (أعوذ بالله من الفتن) « از شر فتنهها به خداوند پناه میجویم».