مقدمهی مولف
الحمد لله الحنان [۴]، القدير الرحمن، مالك الملك عظيم الشان، يجيب مصطرا دعاه ويعاني عبدا إبتلاه، نحمده سبحانه على عظيم النعم وجزيل الإحسان ونشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له وأن محمدا عبده ورسوله المبعوث رحمة للأنام صلى الله عليه وعلى آله وصحبه السادة الغر الأعلام والتابعين لهم بإحسان.
امروزه برخی مردم تعویذ شرعی را از یاد بردهاند و کار به جایی رسیده که بسیاری این امر را خرافه [۵]و بیاساس میدانند. اما شکی نیست که بر هر مسلمان و مومن واقعی مسلم است که تعویذ شرعی از اهمیت فراوانی در اسلام برخوردار است که بوسیلهی آن انسان میتواند از تمامی امراض جسمی و روحی (به حول و قوهی الهی) رهایی یابد و از منفعت افزون آن برخوردار گردد. در قرآن و سنت صحیحه نصوص فراوانی ذکر شده که بر مشروعیت استشفاء (تداوی) با قرآن و ادعیه و اذکار دلالت میکند، از جمله خداوند متعال میفرماید:
﴿قُلۡ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدٗى وَشِفَآءٞۚ﴾[فصلت: ۴۴].
«بگو: قرآن برای مومنان مایهی راهنمایی و بهبودی است (و ایشان را از راههای گمراهی و سرگشتگی میرهاند و از بیماریهای شک و گمان نجات میبخشد)».
در حدیثی صحیح نیز از عایشه صدیقهلروایت شده که گفته است: آنگاه که رسول کریمج(از بیماری روحی یا جسمی) رنج میبرد جبرئیل علی نبینا وعلیه السلام به نزد او میآمد و با خواندن دعای «باسم اللهٍ يبريكَ ومِنْ كُلِّ داءٍ يشفيكَ ومِنْ شَّرٍ حاسِدٍ، إذا حسد وشَرٍّ كُلِّ ذي عينٍ» [۶]«به نام خداوندگار، از او میخواهم که تو را شفا دهد و از هر بیماری (و بلایی) نجات بخشد و از شر حسود آنگاه که حسد ورزد و از شر هر چشم زخم رسانندهای تو را در امان دارد.»
آنگونه که از ظواهر برمی آید الرقیه (تعویذ شرعی) دارای مفهومی گسترده است. برای نفع بردن از تعویذ شرعی افراد متفاوتند و هر یک به نوعی از آن فیض میبرند. به عنوان مثال برخی تنها به سورهای کوتاه چون (الفاتحه یا سورهی حمد) اکتفا میکنند و عدهای دیگر سورهای طولانی چون (بقره) را انتخاب میکنند، البته عدهای نیز به جمع بین سوره قرآن پرداخته از چند سورهی مختلف چون (حمد و معوذتین (فلق و ناس) هماهنگ با هم فیض میبرند. برخی نیز با انتخاب یک آیه از قرآن چون (آية الکرسی) برای حصول مقصد خویش از تعویذ شرعی بهرهمند میشوند. ناگفته نماند گروهی (تنها به خواندن آیات یا ادعیه اکتفا نکرده بلکه) معتقدند باید آیه یا دعای ماثور بر آبی خوانده شده و سپس به مریض خورانیده شود و یا بر روغنی خوانده شده و سپس بدن مریض را بدان آغشته سازند و یا بر عسل آن را خوانده و سپس مریض را وادار کنند که آن را بخورد. بیتردید تمامی اقسام تعویذ شرعی که در بالا ذکر کردیم از منظر شرع مقدس مباح است که متناسب با حال مریضی که قصد دارد از تعویذ شرعی منتفع گردد باید بدان پرداخته شود تا به نتیجه برسد. البته دلیل ما برای اینکه اینگونه تعویذات را مباح میدانیم احادیثی از رسول اکرمجکه فرموده است: «أَعرضوا علي رُقاكُم، لا بأس بالرَّقي ما لم يكن فيهِ شِركٌ» [٧]«تعویذهای خویش را بر من عرضه دارید. (بدانید که) مادامی که تعویذ به شرک منجر نشود در آن اشکالی نخواهد بود.» در حدیثی دیگر آن حضرت میفرماید: «ما أدري بأسآ، مَن استطاع أنْ ينفَعَ أخاهُ فلينفَعهُ» [۸](رقیه تعویذ شرعی) از نظر من هیچ اشکالی ندارد. هر آنکس که میتواند (بدین وسیله) برادر (مسلمانش) را نفعی برساند پس بر اوست که این کار را انجام دهد.
از میان سلف صالح دانشمندانی بودهاند که علی رغم اینکه نصی اختصاصی پیرامون آیاتی چند از قرآن برای بکار بردن آنها به منظور تعویذ شرعی وارد نشده اما آن بزرگواران از این گونه آیات نیز در تعویذ شرعی بهره بردهاند. امام ابن قیم در کتاب (الطب النبوی) نقل میکند که (امام احمد/هرگاه اطلاع پیدا میکرد که زایمان برای زنی دشوار و سخت شده در کاغذ یا هر شیء پاکیزهای حدیث ابن عباسبرا (برای وی) مینوشت. حدیث ابن عباس به شرح ذیل است. «لا إله إلا الله الحليم الكريم، سبحان الله، وتبارك الله رب العرش العظيم والحمد لله رب العالمين»
﴿كَأَنَّهُمۡ يَوۡمَ يَرَوۡنَ مَا يُوعَدُونَ لَمۡ يَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا سَاعَةٗ مِّن نَّهَارِۢۚ بَلَٰغٞۚ﴾[الأحقاف: ۳۵].
﴿كَأَنَّهُمۡ يَوۡمَ يَرَوۡنَهَا لَمۡ يَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا عَشِيَّةً أَوۡ ضُحَىٰهَا ٤٦﴾[النازعات: ۴۶].
«هیچ معبودی جز خداوندگار بردبار و بخشاینده وجود ندارد و او ذاتی است پاک و منزه که پروردگار عرش عظیم است و (بیتردید) ستایش او را سزاست که پروردگار جهانیان است.»
روزی که ایشان چیزی را مشاهده میکنند که بدیشان وعده داده شده ، انگار که آنان مدتی از یک روز در دنیا ماندهاند (و زندگی کردهاند. این قرآن) ابلاغ است و بسنده است.
روزی که آنان برپایی رستاخیز را میبینند (چنین احساس میکنند که درجهان) گویی جز شامگاهی یا چاشتگاهی از آن درنگ نکردهاند و به سر نبردهاند).
البته همین تعویذ را امام احمد برای چندین نفر نوشته (و تجویز کرده) است. ابن قیم/اینگونه تعویذنویس را از گروهی از سلف صالح از جمله ابن تیمیه نیز نقل کرده است.
در این کتاب مجال آن نیست که تمامی مصادیق و مواردی را که در مورد تعویذ شرعی و انواع آن از سلف صالح نقل شده را متذکر شویم و لذا به همین اندک بسنده میکنیم و یادآوری میکنیم که این گونه انتفاع از تعویذ شرعی در واقع اجتهادی بوده که آن بزرگواران انجام دادهاند.
(از آنجا که بزرگان سلف در تعویذ شرعی تنها به آیاتی از قرآن که نصوص دال بر اختصاص دادن آنها برای استشفاء (تداوی) از مرض خاص روایت شده اکتفا نکردهاند) نگارنده نیز به تبعیت از آنها به آیات اختصاص داده شده توسط نص برای مرض یا بیماری خاص اکتفا نکردم و آیاتی دیگر که میتوان (با توجه به مفهوم و محتوای آنها) از عوارض روحی و جسمی و ناملایماتی که در نتیجهی سحر، چشم زخم و جنون حاصل از مساس شیطان (جن زدگی) بر انسان عارض میشود رهایی یافت را نیز در متن کتاب متذکر شوم. [٩]
لازم به ذکر است در انتخاب آیات مذکور خود اجتهاد کرده و البته از تجربه و تخصص برخی افراد مخلص که به تعویذ و تداوی بر اساس آیات و ادعیهی ماثور میپردازند (رقاه) نیز بهره بردهام.
البته نگارنده به همین ترتیب از تعویذ شرعی برای خود و خویشاوندان خویش استفاده کرده و با فضل و عنایت خداوند عزوجل از آن نتیجه گرفته و منتفع شدهام. به این ترتیب از آنجا که این کار را برای خود برادران ایمانی سودمند یا فتح تصمیم گرفتم پیرامون این موضوعی کتابی را تالیف و آیات و ادعیهی منتخب را در آن بگنجانم تا هم خود و هم برادران مسلمانم از آن بهره ببرند.
در کتابی که پیش رو دارید رقیه (تعویذ) به اقتضای حال شخص که از آن بهره میبرد یا دیگری را بهرهمند میگرداند به سه قسم تقسیم شده است. در قسم اول به ذکر رقیهی محدود و مختصر از قرآن و سنت نبوی پرداخته شده است که از این نوع رقیه (تعویذ) هر کس (حسب نیاز) خود میتواند بهره ببرد. البته از آنجا که این نوع تعویذ مختصر و در حد کمتر از متوسط است مناسب است که از آن برای کودکان و افراد غیر بالغ بهره گرفته شود تا بر آنها سنگینی ننماید. نوع دوم از رقیه که در این کتاب بدان پرداخته شده تعویذ یا رقیهی متوسط است که چنانچه حال مریض یا استفاده کننده از تعویذ (مرقی) اقتضا کند که وقت بیشتری برای درمان وی مصروف گردد و شخصی که میخواهد بیمار را درمان کند (راقی) نیز وقت به اندازه کافی داشته باشد از این نوع تعویذ باید استفاده شود. این نوع رقیه نیز از قرآن و سنت ثابت شده و چون در حد متوسط است عموم مردم میتوانند از آن بهره ببرند. نوع سوم تعویذ که شامل تعویذی طولانی از قرآن کریم میشود برای درمان بیماریهای مزمن و لاعلاج کاربرد دارد. این نوع تعویذ زمان زیادی میبرد و کسانی سابقهی تداوی با رقیه را دارند و قبلاً (شاید بارها) آن را تجربه کرده باشند نیز بهتر است از این نوع رقیه مستفیذ گردند.
در این کتاب به حقیقت چشم زخم و جادوگری و راههای علاج آنها نیز پرداخته شده و در ضمن تعریف رقیه، انواع رقیه و شرایط آن و همچنین شرایط و ضوابط لازم برای انتفاع تام از آن و همین طور مواردی که موجب میشود شفا و درمان سرعت پذیرد نیز توضیح داده شده است. همچنین در رسالهی مورد نظر اسباب و عوامل دهگانهای که فرد میتواند بوسیلهی آنها از گزند حسود و غیره در امان بماند مطرح گردیده و سپس اموری که چنانچه شخص بیمار یا مبتلا به عوارض جسمی و روحی بدان یقین کند هر آینه مصیبت بر او آسان خواهد شد یادآوری شده است. پس از این مولف ارشادات و راهنماییهایی را جهت انتفاع بیشتر برای راقی و مرقی ارائه داده و در نهایت سه بخش مجزا به کتاب خویش افزودهاست. این سه بخش عبارتند از بخش اول: راههای درمان و تداوی با آب، سِدر (درخت کنار)، روغن و عسل.
بخش دوم: اذکاری که شخص مسلمان با خواندن آنها در طول شبانه روز از گزند شیاطین جنی و انسی و مکاید آنها در امان میماند.
بخش سوم: عوارض و پیامدهای حاصل از چشم زخم، جادو و جن زدگی که شخص مبتلا از آن رنج میبرد.
تمام این مطلب را بدان جهت متذکر شدهایم که شخص راقی با بصیرت تمام اقدام کرده احوالات مرقی و شخصی مبتلا را قبل از هر اقدام مدنظر قرار دهد.
ناگفته نماند در کتابی که پیش رو دارید آیات مربوط به رقیه بر اساس موضوع (و سیاق) آیات طبقه بندی و ذکر شده و ترتیب سور مدنظر قرار نگرفته است. همچنین آیاتی که محتوای آنها حمد و ثنای الهی است پشت سر هم و آیات مربوط به تعویذ و رقیه در مقابل چشم زخم و سحر و غیره نیز به همین ترتیب بطور متوالی ذکر شده تا شخص راقی بهتر بتواند بر درد یا مرض تمرکز کند و همچنین بهتر بتواند این آیات را به حافظه بسپارد و از اینکه هر بار کتاب را پیش رو قرار دهد و از روی آن آیات را بخواند مستغنی گردد.
این کتاب هم بصورت مجلد و صحافی شده چاپ شده و هم با شیرازهی فنری و غیرصحافی شده در اختیار عموم قرار گرفته تا بتوانند راحت تر آن را ورق زده بهرهی وافر را از آن ببرند. همچنین این کتاب به صورت کاستها و نوارهای صوتی نیز منتشر شده تا برای بیماران امکان شنیدن و گوش فرادادن به آیات و ادعیهی مورد استفاده در تعویذ بهتر فراهم گردد و کسانی که سواد یا قدرت خواندن آنها را ندارند نیز از آن بیبهره نمانند.
بدان امید که خداوندگار سمیع (شنوا) که به همگان (از خود آنها) نزدیکتر است این کتاب را برای عموم (مسلمانان) سودمند گرداند.
وصلى الله وسلم على عبده ورسوله محمد الرحمة المهداه والنعمة المسداه وعلى آله وصحبه ومن استن بسنته واهتدى بهداه إلى يوم الدين.
دکتر خالدبن عبدالرحمن الجریسی
ریاض: ذی قعده (۱۴۲۴ ه.ق.)
[۴] روایات فراوانی حاكی از آن است كه (الحنان) از اسمای باری تعالی است (نك؛ مسند احمد ۳/۱۵۸ و ۳/۲۳۰ و مستدرك الحاكم (۱/۱٧) و غیره. بدیهی است علی رغم وجود این روایات در برخی كتب حدیثی دانشمندان علوم اسلامی در اینكه آیا (الحنان) از اسمای الهی است یا خیر اختلاف كردهاند. البته برخی در سند روایات حاكی از وجود اسمی با عنوان (الحنان) برای خداوندگار نیز خدشههایی وارد نمودهاند كه در نتیجهی این اختلاف سه ایده پیرامون (الحنان) بوجود آمده است كه آنها عبارتند از: الف- امامان مالك و خطابی صراحتاً (الحنان) را از اسمای الهی ندانستهاند. (نك؛ مجموع الفتاوی (۱۰/۲۸۵) و المعجم المناهی اللفظیه، ص ۲۴۱. گروهی دیگر از دانشمندان نیز همین ایده را پذیرفتهاند. ب- امام بیهقی و چندی دیگر از دانشمندان آن را از اسمای باری تعالی دانستهاند. (نك؛ الاسماء و الصفات، ص ٧۴-٧۵) ج- برخی دیگر از علما نیز در این مورد سكوت كرده و قضاوت پیرامون آن را موكول به وجود حدیثی صحیح در مورد آن كردهاند. از این جمله میتوان به گفته های شیخ ابن عیثمین در (المجموع الثمین، .۳/۵٧-۵۸) اشاره كرد. خداوند به حقیقت امر آگاهتر است. [۵] گویند (خرافه) نام مردی جن زده بوده كه هر آنچه را میدیده نقل میكرده و به مرور زمان مردم (به او بدبین شده و هرآنچه میگفته را تكذیب میكردهاند. بعدها (خرافه) بر حدیث و سخن دروغ اطلاق شده است. (نك؛ مختار الصحاح، رازی، ذیل (خ ر ف). [۶] مسلم (۲۱۸۵) باب الطب و المرض و الرقی. [٧] همان (۲۲۰۰) كتاب السلام. راوی این حدیث عوف بن مالك اشجعی است. [۸] همان (۲۱٩٩) كتاب السلام، راوی این حدیث جابربن عبدالله میباشد. [٩] از آنجا كه حدیث ابن عباس به همراه دو آیهی مذكور در فوق در مجموع یك تعویذ شرعی را تشكیل داده لذا عبارات عربی را پشت سرهم آورده و عبارات فارسی (ترجمهی آنها را نیز) مجزا و بطور متوالی ذكر كردهایم. (مترجم).