نذر و قربـانى در اسلام
نذر، عبارت از آن است که کسى جهت انجام مقصودى که از خدا خواسته با خداى خود شرط کند که اگر حاجت وى برآید به عملى براى خدا اقدام نماید یا فعلى راترک کند.
مقدس اردبیلى در کتاب [زبده البيان: صفحه ۴٩۳، چاپ الـمرتضوية] در تعریف نذر مى گوید: «النذر هو عقد الـمرء عَلىٰ نفسه فعل شيئى من البر بشرط ولا ينعقد ذلك الا بقوله «لله عَلَىَّ كذا» ولا يثبت بغير هذا اللفظ». یعنى: «نذر، عبارت از عقدى است كه به وسيله آن، انسان چيزى را بر خود واجب مي كند، البته از اعمال وكارهاى خوب و آنچه در جهت نيكى باشد با شرايط خاص و انعقاد شرعى آن با لفظ «براى خدا بر عهده من فلان نذر» مى باشدكه با غير اين لفظ شرعاً منعقد نمى شود»».
و در [وسائل الشيعة: جلد ۱۶، کتاب النذر، ص ۲۱٩] آمده است: «و عن محمّد بن يحيى عن احمد بن محمّد عن محمّد بن اسماعيل عن محمّد بن الفضيل عن ابى الصباح الكنانى قال: سالت ابا عبدالله رجل قال: عَلَىَّ نذر قال ليس النذر بشيئى حتى يسمى لله صياما او صدقه او هديا او حجا». یعنى: «(كنانى مي گويد): از حضرت صادق درباره مردى كه بگويد بر من فلان نذر است سؤال نمودم، ايشان گفتند تا نام خدا را نبرد نذر صحيح نخواهد بود».
نذر از عبادات است و عبادات فقط باید براى خدا باشد و در قرآن مجید سوره مریم آیه ۲۶ مشاهده مى نماییم که خداوند به مریم تعلیم مى دهد که به قومش بگوید:
﴿إِنِّي نَذَرۡتُ لِلرَّحۡمَٰنِ صَوۡمٗا فَلَنۡ أُكَلِّمَ ٱلۡيَوۡمَ إِنسِيّٗا﴾[مریم: ۲۶].
یعنى: «(اى مریم به قومت بگو) براى خداوند رحمان روزه (سکوت) نذر دارم پس امروز با بشرى سخن نگویم».
و از، لام اختصاص که در این آیه بر سرکلمه «رحمن» آمده به دست مى آید که نذر را بدون قید و شرط اختصاصاً براى خدا کرده و نذر براى غیرخدا شرک است.
ولى متأسفانه دیده مى شود برخى از عوام براى حضرت عباس و حضرت حسین نذر مى کنند در صورتى که مى دانیم نذر پیمانى است که فقط با خداوند و براى او باید منعقد شود و اگر کسى براى غیر خدا نذر نماید مشرک مى شود زیرا عبادت غیر خدا را نموده است. و علاوه بر این حضرت عباس و حضرت حسین که از این جهان رحلت نموده اند حضور ندارند تا صداى ما را بشنوند و یا ما را ببینند و اگر کسى بگوید آنها در همه جا حاضرند مشرک در صفت خدا که حضور در همه جا است شده است. و ما در فصل اول این کتاب در این باره بسى سخن رانده-ایم.
برخى از عوام بر روى شله زرد نذرى خود مى نویسند «یا حسین» که این کار آنها شرک در شرک است و مى دانیم خداوند در سوره مائده آیه ۳ فرموده که از چیزهایى که غیر از خداوند بر آنها بانگ زده شده است نخورید (چون شرک است) برخى از عوام گمان مى نمایند کسى که براى حسین گریه کند یا در روز عاشورا خرجى دهد حسین در روز قیامت شفیعش خواهد شد در صورتى که طبق آیات قرآن در روز قیامت همه کارها به دست خدا است و هیچ کس در آن روز از خود اختیار و قدرتى ندارد و در فصل شفاعت گفتیم که طبق آیات قرآن، پیامبر نیز براى نجات کسانى که مستحق آتش مى شوند کارى نمى تواند بکند.
خداوند در آیه ۳۵ سوره آل عمران از نذر سخن مى گوید و مى-فرماید:
﴿إِذۡ قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ عِمۡرَٰنَ رَبِّ إِنِّي نَذَرۡتُ لَكَ مَا فِي بَطۡنِي مُحَرَّرٗا فَتَقَبَّلۡ مِنِّيٓۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٣٥﴾[آلعمران: ۳۵].
یعنى: «همسر عمران گفت: پروردگارا، آنچه در شکم خود دارم براى تو نذر مى کنم تا آزاد شده باشد، پس از من قبول کن همانا تویى شنواى دانا».
در این آیه مشاهده مى نماییم که همسر عمران مستقیماً خدا را ندا مى نماید و مى گوید خدایا براى تو نذرکردم و مى گوید خدایا از من قبول کن و در آخر مى گوید همانا تویى شنواى دانا. نذر پیمانى است بین مخلوق و خالق و باید براى خدا باشد و خداست که نذر را قبول مى کند و خداست که در همه جا حاضر است و به اسرار دل همه آگاه است و شنواست.
نذر از عبادات است و باید براى خدا باشد. نذر پیمانى است بین مخلوق و خالق و اگرکسى انبیاء و شهدا را نیزمانند خدا در همه جا حاضر و ناظر بداند و با آنها پیمان نذر ببندد به دو شرک مبتلا مى گردد: یکى این که نذر را که از عبادات است و باید براى خدا باشد براى غیر از خدا قرار مى-دهد.
دوم این که صفت خدایى را که حاضر بودن در همه جا و آگاه بودن به هر چیز است را به مخلوق مى دهد.
یکى دیگر از اقسام شرک، ذبح و قربانى براى غیر خداست و ذبح و قربانى باید براى خدا باشد و نام غیر خدا در وقت ذبح و نحر ذکر نشود.
خداوند در آیه ۱٧۳ سوره بقره مى فرماید:
﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَيۡتَةَ وَٱلدَّمَ وَلَحۡمَ ٱلۡخِنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ بِهِۦ لِغَيۡرِ ٱللَّهِ﴾[البقرة: ۱٧۳].
یعنى: «حرام کرده است بر شما مردار را و خون را و گوشت خوک را و آنچه را که در وقت قربانى بر آن غیر خدا بانگ بردارند...».
و منظور از ﴿مَآ أُهِلَّ بِهِۦ لِغَيۡرِ ٱللَّهِ﴾در این آیه این است که مشرکان به نام بت ها و معبودهاى غیر خدا قربانى مى کردند و در موقع قربانى مى گفتند: «اى بت، این گوسفند را به نذر تو قربانى مى کنیم و به واسطه تو به خدا تقرب مى-جوییم».
قربانى باید براى خدا باشد و در هنگام قربانى نمودن نام خدا هم برده شود و اگر براى خدا نباشد ولى در موقع قربانى نام خدا هم برده شود باز هم شرک خواهد شد.
خداوند در آیه ۱۶۲ سوره انعام مى فرماید:
﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢﴾[الأنعام: ۱۶۲].
یعنى: «بگو نماز و قربانی و زندگى و مرگم براى خدایى است که پروردگار جهانیان است».
حکمت قربانى این است که براى خدا قربانى کنند و نام خدا را در موقع قربانى کردن ببرند و اغنیا براى رضاى خدا از گوشت قربانى به مستمندان بدهند.
خداوند در آیات۳۶ و ۳٧ سوره حج مى فرماید:
﴿وَٱلۡبُدۡنَ جَعَلۡنَٰهَا لَكُم مِّن شَعَٰٓئِرِ ٱللَّهِ لَكُمۡ فِيهَا خَيۡرٞۖ فَٱذۡكُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَيۡهَا صَوَآفَّۖ فَإِذَا وَجَبَتۡ جُنُوبُهَا فَكُلُواْ مِنۡهَا وَأَطۡعِمُواْ ٱلۡقَانِعَ وَٱلۡمُعۡتَرَّۚ كَذَٰلِكَ سَخَّرۡنَٰهَا لَكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ٣٦ لَن يَنَالَ ٱللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَآؤُهَا وَلَٰكِن يَنَالُهُ ٱلتَّقۡوَىٰ مِنكُمۡۚ كَذَٰلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمۡ لِتُكَبِّرُواْ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَىٰكُمۡۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٣٧﴾[الحج: ۳۶-۳٧].
یعنى: «و شتران را براى شما از (جمله ى) شعائر خدا قرار دادیم درآنها براى شما خیر است. پس نام خدا را بر آنها در حالى که برپاى ایستاده اند ببرید و چون به پهلو غلتیدند از آنها بخورید و به تنگ دست و بینوا بخورانید این گونه آنها را براى شما رام کردیم تا که شکرگزار باشید (۳۶) هرگز گوشت ها و خون هاى آنها به خدا نخواهد رسید ولى تقواى شما است که به او مى-رسد این گونه خداوند آنها را براى شما رام کرد تا خدا را به پاس آن که شما را هدایت نموده به بزرگى یاد کنید و نیکوکاران را مژده بده (۳٧)».
برخى از عوام جلوى ماشین و یا جلوى عروس و حاجى و یا جلوى جسد میت قربانى مى کنندکه این اعمال بدعتى در اسلام مى باشد. و دکتر شهابى که از استادان شیعه مذهب مى باشد درکتاب «ادوار فقه» جلد دوم، صفحه ۲۰۵، در این باره مى نویسد: «از جمله ى «ما اهل لغير الله به» با دقتى چنان به نظر مى رسد که کشتارهاى به عنوان جلو پاى مسافر یا عروس یا داماد و امثال اینها اهلال برای غیر خدا باشد و لو ذکر نام خدا هم درموقع ذبح بشود و شایدکه «اهل لغير الله به» را با اسم «ذكر اسم الله عليه» نسبت عموم و خصوص من وجه باشد پس حلالى و مذکى موقعى است که اهلال براى خدا و ذکر نام خدا هم با آن باشد و اگر نام خدا باشد و اهلالى براى غیر خدا باشد یا اهلال براى خدا باشد و نام خدا (بسم الله) گفته نشد در تذکیه اشکال و لااقل مشکوک خواهد بود».
شیخ صدوق درکتاب «معانى الاخبار» و بیهقى از زهرى و او از رسول خدا روایت کرده است: «إنه نهى عن ذبائح الجن قا ل: وذبايح الجن أن يشترى الدار أو يستخرج العين وما أشبه ذلک فيذبح لها ذبيحة للطيرة وكانوا فى الجاهليه يقولون إذا فعل ذلك لن يضر أهلها الجن فأبطل ذلك ونهى».
یعنى: «(پيغمبر) ازقرباني هاى جن نهى فرمود و مراد از قربانى جن اين است كه كسى خانه اى مى خرد يا چشمه اى احداث مي کند براى رفع تشام گوسفندى بكشد. در جاهليت مي گفتند اگر گوسفندى در وقت خريدن خانه يا احداث چشمه قرباني شود اهل آن خانه و چشمه از آزار جن در امان خواهند ماند. رسول گرامى اسلام اين كارها را باطل و نهى فرمود».
قربانى باید برای خدا و با نام خدا باشد و قربانى براى غیر خدا شرک می باشد.