باب سوم: فتاوای نماز بر ميّت
س۲۵: آیا تنها گذاشتن جنازه در اتاق قبل از نماز خواندن بر او جایز است؟ نظر شما در مورد اینکه برخی مردم اعتقاد دارند که شیاطین به آن بازی میکنند چیست؟
ج۲۵: گذاشتن میّت به تنهایی در اتاق یا منزل اشکالی ندارد، اگر بیم آن نرود که درندهها یا پرندگان درنده به وسیله بوی جنازه به سر جنازه کشانده شوند، تنها گذاشتن جنازه جای حذر نیست، با این حال باید بر انجام کفن و دفن تلاش نمود. زیرا از پیامبرصروایت شده است، «لا ينبغي لجيفه مسلم أن تُجسَ بين ظَهراني أَهلِه» [۱۸]. «جنازه مسلمان نباید میان اهل او باقی بماند» اما اعتقاد به اینکه هرگاه میّت تنها گذاشته شود شیاطین او را ملعبه و یا دستخوش شیاطین میگردد این نظر اصل و پایه از واقعیت ندارد چون مرده اگر مؤمن بوده باشد شیطان در دنیا بر او سلطه و چیرگی ندارد، همچنانکه قرآن میفرماید:
﴿إِنَّهُۥ لَيۡسَ لَهُۥ سُلۡطَٰنٌ عَلَى ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ ٩٩﴾[النحل: ٩٩].
«شیطان تسلّطی بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل میکنند، ندارد». پس خداوند بعد از مرگشان نیز آنان را از ضرر شیاطین حفظ مینماید.
س۲۶: آیا جائز است قبل از ادای نماز بر میّت فردی به ستایش و بازگویی کردن اعمال نیک میّت بپردازد تا نمازگزاران او را بشناسند؟ [۱٩].
ج۲۶: صحبت نمودن از میّت و بیان اعمال نیک وی قبل از ادای نماز جائز نیست زیرا عمل مذکور همان ختم و بزرگداشت نهی شده میباشد، و طریق مشروع این است که از طرف برادران میّت (مسلمانان) برای او دعا شود و هر کدام به صورت انفرادی برای وی دعا نمایند.
س۲٧: آیا در نماز صف بستن از طرف راست امام برای ادای نماز میّت مشروع است؟
ج۲٧: اصل بر این است در نمازهایی که جماعت در آنها مشروع است جنازه یا غیر جنازه تمام صفها پشت سر امام قرار گیرند اگر مکان برای نماز وسیع باشد، اما نماز ابن مسعود بین علقمه و الأسود بر تنگی وضعیت مکان حمل شده است [۲۰]، نظر صحیح بر این است که این عمل کار ابن سعودصاست و هرکس آن را به حدیث مرفوع دانسته است به اشتباه وخطا رفته است، و به مفاد حدیث مالک بن بصیره که به صورت مرفوع روایت شده است «مَا مِنْ مُسْلِمٍ يَمُوتُ فَيُصَلِّى عَلَيْهِ ثَلاَثَةُ صُفُوفٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلاَّ أَوْجَبَ» [۲۱]. «هیچ مسلمانی نیست بیمرد و سه صف از مسلمانان بر او نماز بخوانند مگر اینکه مستوجب رحمت خداوند شده است». پس بهتر است که در نماز جنازه که نمازگزاران به سه دسته تقسیم شوند و ابوداود میگوید: هرگاه تعداد نمازگزاران نماز جنازه اندک میبودند امام مالک به موجب حدیث فوق آنها را به سه صف تقسیم مینمود، و ظاهر حدیث این است که پشت سر امام سه صف قرار گیرند، و گفته شده که امام خود به تنهایی یک صف محسوب میگردند، و برخی نظر بر این است که عدهای در طرف راست امام قرار گیرند تا یک صف به حساب آیند، اما اصل بر این است مگر به سبب وجود عذری همچون اینکه مأموم یک نفر باشد، و یا مکان وسعت لازم برای صفهای نماز را نداشته باشد. والله أعلم.
س۲۸: حکم نماز بر میّت چیست؟ و چگونه اقامه میشود؟
ج۲۸: نماز بر میّت فرض کفایه میباشد، انجام آن چنین است که امام در برابر سینه مرد و وسط زن بایستد، سپس تکبیر (الله اکبر) نماید و استعاذه نماید و سوره فاتحه را بخواند. سپس تکبیر دوّم را بگوید و با این عبارت «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، وبارك...». بر پیامبرصدرود میفرستد.
سپس تکبیر سوم را میگوید با دعای مأثور عام برای میّت دعا میکند و میگوید:
«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنَا وَمَيِّتِنَا ، وَصَغِيرنَا وَكَبيرنَا ، وَذَكَرِنَا وَأُنْثَانَا ، وشَاهِدنَا وَغَائِبِنَا ، اللَّهُمَّ مَنْ أحْيَيْتَهُ مِنَّا فَأحْيِهِ عَلَى الإسْلاَمِ ، وَمَنْ تَوَفَّيْتَهُ مِنَّا فَتَوفَّهُ عَلَى الإيمَان». و یا او را دعای مأثور خاص دعا نماید و بگوید: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَهُ، وَارْحَمْهُ ، وَعَافِهِ، وَاعْفُ عَنْهُ، وَأَكْرِمْ نُزُلَهُ ، وَوَسِّعْ مُدْخَلَهُ ، وَاغْسِلْهُ بِالْمَاءِ وَالثَّلْجِ وَالْبَرَدِ، وَنَقِّهِ مِنْ الْخَطَايَا كَمَا يُنَقَّى الثَّوْبُ الْأَبْيَضُ مِنْ الدَّنَسِ ، وَأَبْدِلْهُ دَارًا خَيْرًا مِنْ دَارِهِ ، وَأَهْلًا خَيْرًا مِنْ أَهْلِهِ ، وَأَدْخِلْهُ الْجَنَّةَ ، وَقِه فِتْنَةَ الْقَبْرِ وَعَذَابَ النَّارِ» [۲۲]. و میتواند این دعا را نیز بیفزایند: «اللهمَ افْسَحْ لَه في قبره ونوِّر لَه فيهِ، واجعَلْهُ عليهِ روضةً من رياضِ الجنةِ، وآنِس وَحْشَتَهُ، وارحم غُربتَهُ، وضاعِف حسناتِه، وكفّر سَيئاتِه، وارفعْ درجاتِه، وأجزل مثوبَتَهُ، واخلفه في عقبهِ بخيرٍ». و باز میتواند این دعا را به آن بیفزاید: « اللهم إنَّه عبدك وابن عبدك، نزل بجوارك، وأنت خير منزول به، ولا نحلم إلاَّ خيراً». یا میگوید: «اللهم أنتَ ربه، وأنت خَلَقْتَه، وأنتَ قبضتَ روحَه، وأنتَ أعلمُ بسرهِ وعلانيتَه، جِئنا شُفعاءَ إليك فاغفِر لَهُ، اللهم إنْ كانَ مُحسِناً فزد في إحسانهِ، وإن كان مسيئاً فتجاوز عنه». سپس تکبیر چهارم را مینماید و با حالت ایستاده میگوید، «اللهم لا تحرمنا أجره، ولا تفتنّا بعده، واغفرلنا وله». سپس به طرف چپ یک سلام میدهد، و اگر میّت صغیر باشد با دعای مأثور عام میگوید: « اللهم اجعله ذخراً لوالديه وفرطاً وأجراً وشفيعاً مجاباً، اللهم ثقل به موازينهما، وأعظم به أجورهما، وألحقه بصالح سلف الـمؤمنين واجعله في كفالة إبراهيم، وقِهِ برحمتك عذاب الجحيم». و اگر میّت مؤنث باشد ضمیرهای موجود در دعا را به صورت تأنیث به کار میبرد «اللهم اغفرلها وارحمها و ...». با هر تکبیر دستهایش را بلند نموده سپس آن را بر روی سینه میگذارد، و اگر پنج یا شش تکبیر هم بگوید جایز است و دعای خاص بعد از تکبیر سوم قرار داده میشود، و دعای عام بعد از تکبیر چهارم است، و اگر دو سلام هم داده شود جایز است، ولی خلاف الاولی میباشد. والله أعلم.
س۲٩: آیا درنماز جنازه سورهای با فاتحه خوانده میشود؟
ج۲٩: هیچ اشکالی ندارد، اصل در قرائت بعد از تکبیر اول روایت «لاَ صَلاةَ لِمَنْ لَمْ يَقْرَأْ بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ» [۲۳].
و روایت ابن عباسبمیباشد، که بر جنازهای نماز اقامه نمود و در نمارش فاتحه را خواند و گفت تا بدانید این خواندن فاتحه از سنت است [۲۴].
روایت از بخاری وأهل سنن، و نسائی بر آن افزون« ذكر سورة والجهر، وأنَّه سنة وحق». بعد از فاتحه سورهای را با صدای بلند خواند، وگفت: بدانید که این سنت و حق است. همچنین ابن الجارد ذکر نموده که سورهای خواند. بیهقی گوید: «ذكر السورة غير محفوظ».
در مورد اینکه سورهای خواند نزد من محفوظ نیست.
و اگر کسی سورهای بعد از فاتحه خواند بر او انکار نمیشود به مفاد عموم آیه: ﴿فَٱقۡرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ﴾[المزمل: ۲۰].
«اکنون آنچه برای شما میسر است قرآن بخوانید».
س۳۰: حکم رفع الیدین با هر تکبیر در نماز میّت چیست؟
ج۳۰: رفع الیدین (بلند نمودن هر دو دست) سنت است، بخاری در صحیح خود از ابن عباس به صورت معلق ذکر نموده است [۲۵]. و شافعی و عبدالرزاق و ابن ابی شیبه و دیگران نیز آن را روایت نموده، و برخی از آنان آن را به عنوان روایت مرفوع پذیرفتهاند، قول صحیح بر موقوف بودن آن است. و دارای حکم مرفوع است. و ابن عباس نیز در نماز رفع یدین انجام داده است، سعید از ابن عباس روایت میکند که او (ابن عباس، در تکبیرهای نماز میّت دستهای خود را بلند میکرد، و ابن ابی شیبه از زید بن ثابتس روایت کرده است که گفته «اینکه در هر تکبیر (نماز میّت)» سنت رفع یدین است. و بخاری در رفع الیدین در تکبیرهای نماز میّت را در (باب رفع الیدین) از قیس بن أبی حازم، وابان بن عثمان، و نافع بن جیبر، و عمر بن عبدالعزیز، و الزهری، وغیره روایت نموده است.
س۳۱: آیا اگر تکبیرات نماز جنازه فوت شدند قضاء میشوند؟
ج۳۱: اگر کسی تکبیری از تکبیرات جنازه را از دست داد (انجام نداد) بعد از سلام امام آن را قضاء مینماید، و اگر بیم آن میرفت که ممکن است جنازه را ببرند، بلافاصله بعد از سلام امام قضای خود را ادامه میدهد تا قبل از انتقال جنازه او آن را تمام کرده باشد، اما اگر ترس انتقال سریع جنازه مطرح نبود آن را به طور معمول با تکرار تمام اوصاف و هیئات آن از تکبیر اول تا سلام دادن را قضاء مینماید.
و از این جهت که نماز جنازه بر هر فردی واجب نیست و از فروضهای کفایی است نمازگذاری میتواند تکبیر و هر عملی را در نماز میّت (با جماعت) از دست داده را قضاء ننماید و همراه با امام سلام دهد. والله أعلم.
س۳۲: صحت حدیث «من صلى على ميّت في الـمسجدِ فلا شيء له» با روایت ابوداود و ابن ماجه از ابوهریره چگونه میباشد؟ هرکس در مسجد بر جنازه نماز بخواند هیچ (اجر و پاداشی) برای او نیست.
ج۳۲: این حدیث را ابوداود و ابن ماجه در باب جنائز روایت نمودهاند، و در سلسله سند آن صالح مولى التوأمه میباشند. و در آخر عمرش از نظر حفظ و اتقان تغییر کرده است، و لذا نووی در شرح مسلم گفته است که درباره این حدیث جوابهای دادهاند:
۱- این حدیث ضعیف است، و استدلال به آن صحیح نیست، امام احمد گفته است: این حدیث ضعیف است، و صالح مالى التوأمه به تنهایی آن را روایت کرده است و او (از نظر حفظ و اتقان) ضعیف است.
۲- آنچه در نسخههای مشهور و تحقیق شده از سنن ابی داود [۲۶]یافت میشود «من صلى على جنازة في الـمسجد فلا شيء عليه» میباشد. هرکس در مسجد بر جناه نماز بخواند هیچ (گناهی) بر او نیست.
۳- اگر حدیث مذکور ثابت هم نبود میبایست آن را بر «فلا شيء عليه» تأویل نمود تا میان دو روایت و بین آن و حدیث سهیل بن بیضاء، جمع حاصل گردد، و حدیث سهیل همان است که مسلم و اهل سنن آن را از عائشهلروایت کردهند و وقتیکه سعد بن وقاص وفات یافت عائشهلگفت (او را به مسجد ببرید تا بر او نماز بخوانم) مثل اینکه آنان انکار نمودند و عائشهلگفت (به خدا سوگند پیامبرص[در مسجد] بر دو پسر بیضاء «سهیل و برادرش» نماز خوانده است) [۲٧].
و در روایتی عائشهلگفته است: (چه زود مردم فراموش نمودند که پیامبرصبه پسران (دو پسر) بیضاء نماز نخواند مگر در مسجد».
از ابن عمربنقل شده است، در مسجد بر عمر بن خطابس نماز خوانده شد [۲۸]، و این کار همان است که عمل مسلمانان نیز بر آنست، چون حمل آن به مقابر قبل از ادای نماز بر او مشقت و زحمت است، و چنین نیست که هرکسی بر او نماز خواند در تشییع جنازه شرکت کند، و به سبب فضیلت مسجد بر سایر اماکن تعداد زیادی نمازگزار در آن جمع میشوند. والله أعلم.
س۳۳: عدهای میگویند که در شرع مطهر وارد شده است اوقات معینی هستند که نماز خواندن بر میّت در آن نهی شده است آیا این سخن درست است؟
ج۳۳: در حدیث عقبهس آمده است که عقبه گفته است: در سه وقت پیامبرصما را از نماز خواندن و از دفن مردههایمان در آن اوقات نهی مینمود.
هنگام طلوع خورشید، تا اینکه به ارتفاع یک نیزه برسد، هنگام غروب و وقتی که خورشید در وسط آسمان است و مستقیماً میتابد (وقت ظهر) [۲٩]. و این اوقات کوتاه میباشند چه بسا گاهی هم بیش از یک ربع ساعت هم نباشد، این وقتها دفن در آنها جائز نیست بلکه باید منتظر ماند تا به پایان برسد.
س۳۴: آیا نهی وارد در حدیث عقبه که آن را ذکر کردید (خداوند شما را حفظ نماید) برای تحریم و یا غیر تحریم است، و آیا شامل نماز جنازه هم میگردد؟
ج۳۴: آنچه که من از این حدیث برداشت میکنم این است که (مگر در ضرورت) نهی برای تحریم است همچنانکه در اوقات منهی عنه از نماز نهی نموده است نهی را برای تحریم قرار دادهاند، و برخی نمازهای دارای سبب را از آن استثناء نمودهاند و عدهای هم تعمیم داده حتی نماز جنازه را نیز داخل در تحریم دانستهاند.
س۳۵: هرگاه مردهای را برای ادای نماز بر او حاضر نمودند و من میدانم که این میّت تارک الصلاه (ترک کلی) آیا واجب است بر من که مردم را از آن آگاه کنم یا به امتناع از نماز بر او اکتفا نمائیم؟
ج۳۵: بر تو واجب نیست که به مردم خبر دهی، و لازم است که خودت از نماز بر او امتناع ورزی، و اگر در میان نمازگزاران امام نماز و برخی از بزرگان ملت مانند علماء و ... وجود داشتند آنان را آگاه نمائید، اما اعلام آن میان مردم بر شما واجب نیست.
س۳۶: هرگاه دوست من بمیرد و من در مسافرت باشم و بعد از ده روز برگشتم و خانواده او مکان قبر او را به من نشان دادند آیا جائز است که به سر قبرش بروم و بر او نماز بخوانم؟
ج۳۶: بله، برای شما جائز است بر قبر او نماز بخوانید، و برخی علماء آن را به یک ماه محدود نمودهاند، و اما درست این است که مطلق است، و محدود نیست، و دلیل تحدید هم قصه مرگ مادر سعد بن عباده میباشد که او در سفر بود و بعد از یک ماه برگشت و بر او نماز خواند، و این دلیلی بر منع بیش از یک ماه از آن فهم نمیگردد.
س۳٧: برخی از مردم هرگاه مطلع شوند که دوست و یا خویشی در شهر معینی وفات نموده است بار میبندد و به طرف آن مسافرت مینماید تا بر او نماز خواند و یا در دفن جنازهاش حاضر شود حکم این عمل چیست؟
ج۳٧: هیچ ایرادی ندارد، چون این شخص وقتی عزم سفر مینماید به خاطر بارگاهی نبوده تا در آن عبادت کند، و معتقد باشد که عبادت این مکان نسبت به شهرهای دیگر مزیت بیشتری دارد، بلکه سفر وی به خاطر نماز خواندن بر دوست و رفیقش بوده است، و حرام این است که شخص مسافرت کند -مثلاً- به سوی قبری به خاطر مزیّت آن قبر، و یا به سوی مسجدی به خاطر مزیت خاص آن مسجد در میان سایر مساجد، یا مسافرت نماید سوی مرقد مشخص و معینی و اعتقاد داشته باشد که این مرقد دارای برکت میباشد، و از این قبیل اعمال که تمام اینها حراماند. اما مساجد سه گانه زیر (مسجد الحرام، مسجد النبی و مسجد الاقصی) از این مستثنی میباشند، اما سفر برای نماز خواندن بر مسلمان بیایراد است، و نیز سفر وی برای دیدار و زیارت برادران مسلمانش هیچ ایرادی ندارد و داخل در نهی نیست. والله أعلم.
س۳۸: هرگاه در مسجد بر مردهای نماز خواندم سپس به قبرستان رفتم و دیدم مردم بر او نماز میخوانند آیا جائز است بار دیگر نماز را تکرار کنم؟
ج ۳۸: در شرع وارد نشده است، ولکن ایرادی ندارد زیرا آن زیادت، دعا برای میّت است و در آن ثواب و خیر برای نمازگزار است.
س۳٩: آیا در هنگام طلوع خورشید جائز است که مرده دفن گردد؟
ج۳٩: هرگاه دفن کنندگان شروع به دفن کردن نموده بودند و مرده را داخل قبر نموده بودند قبل از اینکه خورشید طلوع کند، ایرادی ندارد که روی او را با خاک بپوشانند و بعد از طلوع خورشید کار تمام کنند. اما اینکه خورشید در حال طلوع باشد و آنها نیز همزمان او را در قبر فرو ببرند این جائز نیست. یا باید قبل از طلوع این کار انجام میگرفت، و یا اینکه میبایست صبر کنند تا خورشید به ارتفاع یابد.
س۴۰: هر مردی در شب بمیرد و در وقت فجر بر او نماز بخوانیم آیا بلافاصله او را دفن کنیم یا اینکه منتظر باشیم تا خورشید طلوع کند و به اندازه نیزهای ارتفاع یابد؟
ج۴۰: لازم است در دفن وی عجله شود قبل از اینکه خورشید طلوع کند.
س۴۱: هرگاه شخصی در وقت چاشت، بمیرد آیا نماز وی را تا هنگام دخول وقت نماز ظهر به تأخیر بیندازیم یا بلافاصله بر وی نماز گزارده شود؟
ج۴۱: منتظر ماندن تا وقت نماز ظهر بهتر است زیرا در هنگام ظهر مردم جمع میشوند و تعداد نمازگزاران و دعاکنندگان نیز افزایش مییابد، و چون وقت بین چاشت و ظهر وقت کوتاهی است و غالباً میّت در آن وقت دچار تغییر نمیگردند.
س۴۲: برخی از اهل علم ذکر کردهاند که بهتر این است که تعداد صف نمازگران بر میّت کمتر از سه صف نباشد صحت این رأی چگونه است؟
ج۴۲: در این مورد حدیث مالک بن هبیره است که از پیامبرصروایت شده است (هیچ مسلمانی نیست بمیرد و سه صف از مسلمانان بر او نماز بخوانند مگر اینکه بهشت بر او واجب میشود (در روایتی) بخشوده میگردد [۳۰]، و امام مالک هرگاه تعداد نمازگزاران اندک میبود آنها را به سه صف تقسیم میکرد، و لکن اگر تعداد کم بودند در هر صف نباید کمتر از دو نفر پشت امام باشند.
س۴۳: هنگام نماز خواندن بر مردهی مرد یا زن، امام کجا میایستد؟
ج۴۳: آنچه وارد گشته است اینکه کنار و روبروی سر مرد میایستد،و نظری هم قائل به این است که کنار سینه او میایستد، اما اگر میّت زن باشد کنار و روبروی وسط جنازه میایستد، و اگر بخواهد که بر مرد و زن با هم نماز بگزارد سر مرد را برابر با وسط زن قرار میدهد.
س۴۴: هنگام نماز بر چند میّت که هم مردان و هم زنان و کودکان نیز در میانشان وجود دارد کدام دسته نزدیکتر به امام قرار داده میشود؟
ج۴۴: مردان مقدّم میشوند، سپس کودکان سپس زنان بالغه و سپس زنان کم سن و سال.
س۴۵: برخی از مردم در مسجد بر میّت نماز میخوانند سپس وقتی که جنازه را به قبرستان نقل نمودند تا دفن شود قبل از دفن آن را روی زمین میگذارند و میگویند اگر کسی بر او نماز نخوانده است هم اکنون قبل از دفن بر وی نماز گذارد، حکم این کار چیست؟ با علم به اینکه (در حد علم خودم) از پیامبرصجز نماز بر قبر وارد نگشته است و از اوصنیز وارد گشته است که از نماز در قبرستان نهی نموده است؟ ما را آگاه کنید مأجور باشید؟
ج۴۵: نماز بر جنازهها در بقیع نزدیک قبرستان اقامه میشد، به گونهای که در آنجا (بقیع) مصلى(نمازگاه) مخصوصی بود، سپس بعد از نماز به قبر حمل مینمودند. و بر جنازه همیشه در مسجد نماز خوانده نمیشده است، مگر در این اواخر، و عائشهلگفته است «قسم به خدا پیامبرصبر سهیل بن بیضاء و برادرش نماز نخواند مگر در وسط مسجد) [۳۱]پس با اینحال هیچ منعی ندارد که در مقابر بر میّت نماز گزارده شود، اما نماز منهی عنه در مقابر نمازی است که دارای رکوع و سجود باشد.
س۴۶: هرگاه جنازه آورده شد تا در مسجد بر او نماز گزارده شود و من نمیدانم آیا این میّت نماز میخوانده است یا نه، پس چه کار کنم؟
ج۴۶: هرگاه یقین نداشتی که این میّت تارک الصلاه (ترک کلی) است اصل بر این است که از جمله مسلمین است و بر آن نماز میگذاری.
س۴٧: آیا تسویه صفها و پر کردن فضاهای خالی در وقت نماز جنازه نیز واجب است؟
ج۴٧: بله، نماز جنائز مانند سایر نمازها میباشد صفها تسویه و فراغها پر و محکم میگردد.
س۴۸: آیا جائز است اهل سنت بر جنازههای اهل خرافات حضور یابند و بر مردههای آنان نماز خوانند؟ [۳۲].
ج۴۸: خرافیونی که خرافات آنان به شرکورزی به خداوند بیانجامد مانند آنانی که طلب اهداء و فریادرسی از مردگان یا غائبان مانند جن و ملائکه و سایر مخلوقات مینمایند کافر میباشند نماز بر مردههای آنان و حضور بر جنازههایشان جائز نیست. اما کسانی که خرافاتشان به شرک منجر نگردد مانند بدعت گذارانی که جشن میلادهایی را برپا میکنند که شرک در آن نیست، یا به شب اسراء و معراج و مانند اینها، این عاصیان نماز بر آنها گزارده میشود و بر سر جنازهشان حضور یافته میشود و آنچه را که برای عصیانگران موحدین طلب میگردد برای آنان نیز طلب میشود زیرا خداوند میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِيمًا ٤٨﴾[النساء: ۴۸].
«خداوند (هرگز) شرک را نمیبخشد و پایینتر از آن را برای هرکس بخواهد (و شایسته بداند) میبخشد».
س۴٩: زن حاملهای در ماه پنجم جنین در شکمش فوت کرده است آیا بر او نماز گزارده میشود؟
ج۴٩: هرگاه سقط چهار ماه تمام کامل نماید غُسل و کفن میشود، و بر او نماز گزارده میشود، زیرا بعد از چهار ماه در او روح دمیده میشود، یعنی بعد از چلّه سوم همچنانکه در حدیث ابن مسعودس به صورت مرفوع آمده است: «إِنَّ أَحَدَكُمْ يُجْمَعُ خَلْقُهُ فِى بَطْنِ أُمِّهِ أَرْبَعِينَ يَوْمًا، ثُمَّ يَكُونُ عَلَقَةً مِثْلَ ذَلِكَ ، ثُمَّ يَكُونُ مُضْغَةً مِثْلَ ذَلِكَ». «هر یک از شما در شکم مادرش چهل روز به صورت تکه خون در میآید، سپس چهل روز دیگر به صورت پارچه خونی تبدیل میشود، سپس چهل روز دیگر به صورت تکه گوشت در میآید» [۳۳]، اما کمتر از چهار ماه روح در وی دمیده نشده است لذا هرگاه سقط شود به علت نبودن روح در وی میّت نخواهند نامید، و غسل و نماز هم در حق میّت تشریع شده است. و در این باره نظر دومی نیز وجود دارد و آن این است که او هرگاه به شکل انسانی را به خود گرفته باشد. به طوری که پاهایش از هم معلوم و متمایز شده باشند و دستها و اعضای صورتش از هم مشخص و متمایز شده باشند به مفاد عموم حدیث مغیره که آن را مرفوع دانسته است «والسِّقطُ يُصلَى عليه» [۳۴]سقط بر او نماز گزارده میشود، لذا غسل و نماز بر وی جاری میگردد، و مشروع است که نام سقط بر وی گذارده شود، زیرا در آخرت به نام خود فراخوانده میشود، و اگر معلوم نگردید که مذکّر یا مؤنث است به هر اسمی که مناسب باشد نامگذاری میگردند، مانند قتاده و عکرمه.
س۵۰: عدهای از زنان بر جنازه نماز میگذارند سپس تا قبرستان آن را متابعت مینمایند تا اینکه به دروازه قبرستان برسند و در آنجا توقف نموده و داخل قبرستان نمیگردند، حکم این کار چیست؟
ج۵۰: اصل بر این است که جایز است زنان بر میّت نماز گزارند. اما تشییع جنازه برای آنان جایز نیست و دلیل عدم جواز از فرموده پیامبرصگرفته شده است که زنانی را دید در انتظار جنازه بودند و به آنان فرمود: (آیا میخواهید غسل دهید؟ گفتند: خیر، فرمود: آیا میخواهید خود را عرضه و نشان دهید، گفتند: خیر. فرمود: پس با گناه برگردید، شما را در این کار اجری نمیبرید، زیرا شما زندهها را دچار فتنه مینمائید، و مردهها را نیز اذیت مینمائید) [۳۵]گفته أمُ عطیه نیز که میگوید: «از متابعت جنائز نهی شدیم، ولی این منع قطعی نبود» [۳۶]دلالت بر عدم جواز متابعت زنان مینماید با توجه به نهی تحریمی حدیث میفهمیم که متابعت زنان از جنازه مطلقاً جایز نیست.
س۵۱: هرگاه میّت در قبر مدفون گردد آیا جائز است بر وی نماز گزارده شود؟ [۳٧].
ج۵۱: هرگاه میّت در قبر مدفون گردد جائز است بر او نماز گزارده شود به دلیل اینکه پیامبرصبه قبرستان رفت و بر قبر زنی که مسجد را جارو میکرد و مرده بود و پیامبرصاز مرگ وی خبر نداشت نماز گزارد [۳۸].
س۵۲: اگر فردی وارد مسجد گردد و مسلمانان را بیابد که در وقت مضیّقی مانند وقت مغرب بر جنازهای نماز میگذارند و وقت نماز فرا رسیده است آیا بر جنازه نماز گزارد یا اینکه نماز فرض را ادا نماید؟ [۳٩].
ج۵۲: اگر بیم این نمیرود که وقت نماز فرض از دست رود، میتواند نماز جنازه را بر نماز فرض تقدیم نماید، زیرا نماز جنازه از دست میرود و نماز فریضه از دست نمیرود، و با این کار میان دو فضیلت جمع نموده است. و اگر بیم خروج وقت وجود داشت اول شروع مینماید به نماز فریضه، زیرا نماز جنازه فرض کفایه است، و با افراد دیگر ادا و انجام میپذیرد، و وقت برای نماز فرض شرط است، ولکن موسّع است تا زمان باقی ماندن مقدار لازم وقت برای ادای آن پس با این حال مضیّق میگردد، و انجام فرض در این وقت بر او معین و فرض میگردد. وصلی الله علیه علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلّم.
س۵۳: چگونه بر میّت غائب نماز بگزاریم؟ [۴۰]
ج۵۳: نماز بر میّت غائب همچون نماز بر میّت حاضر است، چون پیامبرصوقتی که از مرگ نجاشی (در حبشه) خبر یافت به مردم دستور داد تا به مُصلّی آیند و آنها را صفبندی کرد و همچنانکه بر میّت حاضر تکبیر مینمود، چهار تکبیر را انجام داد [۴۱].
س۵۴: آیا نماز بر هر میّت غائب گزارده میشود؟ [۴۲]
ج۵۴: در این مورد میان اهل علم اختلاف وجود دارد، عدهای قائل بر این هستند که بر هر میّت غائب نماز گزارده میشود، حتی برخی گفتهاند انسان میبایست هر شب نماز میّت بگزارد و به قصد ادای نماز بر تمام مردههائی که در تمام نقاط بلاد اسلامی که در آنروز از دنیا رفتهاند، و دستهای هم گفتهاند فقط بر کسی نماز گزارده میشود که دانسته شود که نماز بر او گزارده نشده است. و گروه سوم گفتهاند بر هرکس که دست خیر و نفع به وسیله علم یا هر چیز دیگر بر مسلمانان داشته باشد نماز گزارده میشود. اما قول راجح این است که بر کسی نماز گزارده میشود که بر او نماز گزارده نشده باشد، در زمان خلفای راشدین بسیاری که دارای اثر و دست خیر بر مسلمانان بودند از دنیا رفتند و نماز غائب هم بر هیچ کدام از آنها گزارده نشد. اصل در عبادات توقیف و عدم اجرای آن میباشد مگر اینکه دلیلی بر مشروعیت آن یافت شود.
س۵۵: بسیاری از مردم در مدینه منوره عادت بر این است که مرده را از باب الرحمه [۴۳](دروازه رحمت) وارد کنند نه از ابواب دیگر، به اعتقاد اینکه که خداوند او را مورد رحم و مغفرت قرار میدهد. آیا در شرع ما این کار صحیح است؟
ج۵۵: برای این اعتقاد در شریعت فیاض بخش، اَصل و پایهای را نمیشناسم، بلکه مُنکر است و اعتقاد به آن جائز نیست، وارد نمودن جنازه از تمام ابواب، حَرج و فشاری نیست، و برتر این است که از بابی وارد شود که ضرر و هزینهاش برای مسلمانان اندک باشد.
[۱۸] روایت از ابوداود: ۲٧۴٧، و بیهقی. [۱٩] صالح الفوزان، مجله الدعوة: شماره ۱۵٧۰. [۲۰] روایت از ابوداود: ۶۱۳. [۲۱] روایت از ابوداود در کتاب: الجنائز، ۲٧۵۳. [۲۲] مسلم از عوف بن مالکسروایت کرده است. [۲۳] بخاری در کتاب اذان: ٧۱۴، و مسلم در کتاب صلاة: ۵٩۵، و ترمذی در کتاب صلاة: ۲۳۰. [۲۴] نگاه: بخاری باب قراءت فاتحه بر جنازه: ٩۰. [۲۵] نگاه: بخاری کتاب الجنائز، باب سنت الصلاة على الجنائز: ۳/۱۸٩. [۲۶] نگا: سنن أبوداود: ۲٧٧۶، و ابن ماجه: ۱۵۰۶، واحمد: ٩۳۵۳. [۲٧] مسلم و اهل سنن آنرا روایت کردهاند. [۲۸] روایت از مالک. [۲٩] مسلم: ۲/۲۰۸، أبوداود: ۲/۶۶، ترمذی: ۲/۱۴۴، و آن را صحیح دانسته است. [۳۰] اخراج از ابوداود: ۲/۶۳، و ترمذی: ۲/۱۴۳، و ذهبی: ۱/۳۶۲، ۳۶۳. [۳۱] اخراج از مسلم (۳/۶۳). [۳۲] اللجنة الدائمة، فتاوى إسلاميه: ۲/۳۱. [۳۳] روایت از بخاری در کتاب بدء الخلق (آغاز آفرینش) (۲٩۶٩) و مسلم در کتاب قدر (۴٧۸۱) [۳۴] روایت از احمد: ۱٧۴۶۸ و ابوداود: ۲٧۶۶ و ترمذی و آن را صحیح دانسته است. [۳۵] اخراج از ابن ماجه و بیهقی از علیس. [۳۶] متفق علیه. [۳٧] ابن عثیمین لقاء الباب الـمفتوح: ۱/۴۲. [۳۸] اخراج بخاری در کتاب الصلاة: ۴۵۸/۴۰۶. [۳٩] هیأت دائمه، فتاوی اسلامیه: ۲/۲٧. [۴۰] ابن عثیمین، فتاوی اسلامیه: ۲/۲٩. [۴۱] مسلم و بخاری. [۴۲] ابن عثیمین، فتاوی اسلامیه: ۲/۲٩. [۴۳] ابن باز، فتاوی اسلامیه: ۲/۵۰.