باب پنجم: فتاوای زيارت و توابع آن
س٩۴: هنگام دفن میّت روح او در کجا قرار دارد؟ به طوری که شما گفتید که روح نمیمیرد؟
ج٩۴: ارواح در قرارگاههای خود گوناگون میباشند، بیگمان که ارواح ایمانداران در جایی است که ارواح کافرین در آنجا وجود ندارد، و قرآن میفرماید: ﴿كَلَّآ إِنَّ كِتَٰبَ ٱلۡأَبۡرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ ١٨﴾[المطففین: ۱۸]. «چنان نیست که آنها (درباره معاد) میپندارند، بلکه نامه اعمال ابرار و نیکان در علیین است».
و خداوند میفرماید: ﴿كَلَّآ إِنَّ كِتَٰبَ ٱلۡفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٖ ٧﴾[المطففین: ٧]. «چنین نیست که آنها (درباره قیامت) میپندارند به یقین نامه اعمال بدکاران در سجّین است».
از این دو آیه فهم میشود که کفار در مقر و قرارگاهی غیر از مقر مؤمنین قرار دارند، و گفته شده است که سجین در پائینترین طبقه هفتم زمین قرار دارد، و علیین در بالاترین آسمان هفتم قرار دارد، و گفته شده است که ارواح کفار در چاهی به نام «برهوت»، و ارواح مؤمنان در چاه «زمزم» یعنی این ارواح با هم جمع شده و در آنجا الفت میگیرد. و قول صحیح اینکه ارواح ایمانداران هر کجا بخواهند در آن قرار میگیرد، و پیامبرصاز ارواح شهداء خبر داده است که در شکم بالندگان سبز رنگی در باغ بهشت آویزان میشوند، و به چراغهای آویزان شدهای در عرش برمیگردند) این دلیل است بر اینکه ارواح شهداء در بهشت قرار دارد، و خداوند ذکر کرده است که آنها (روح شهدا) زنده هستند: ﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ ١٦٩﴾[آل عمران: ۱۶٩].
«ای پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدند مردهاند، بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند».
گمان مبرید آنانی که در راه خداوند کشته شدهاند ، بلکه زندهاند و نزد پروردگار خویش روزی داده میشوند.
آنان دارای حیات خاصی میباشند و روح آنان همچون ارواح دیگران مجرّده نیست، بلکه ارواح آنان در شکم بالندگان سبزی که به گرد آن چراغها میگردند قرار دارد، اما ارواح دیگر مؤمنان گویند مجردند، و نظری هم قائل است به اینکه آنها هم در شکم پرندگان قرار دارند. والله أعلم.
س٩۵: آیا مردهها میشنوند؟
ج٩۵: ذکر نمودهاند که میّت هرکس وی را زیارت نماید احساس میکند، یعنی اینکه روح وی زیارت کننده را میشناسد و آن را حس میکند، امّا شنیدن آن مثل شنیدن زنده نیست، و مشهور است که پیامبرصبر کشته شدگان مشرکین روز بدر ایستاد در حالیکه آنان در چاههای بدر بودند و شروع نمود به توبیخ آنها و میگفت: ای فلان ... ای فلان ... ای فلان... آیا آنچه که خدا به شما وعده داده بود به حق یافتی، من آنچه که پروردگارم به من وعده داده بود یافتم، صحابه به او گفتند چطور با کسانی سخن میگوئیدکه مردار شدهاند، فرمود: «مَا أَنْتُمْ بِأَسْمَعَ لِمَا أَقُولُ مِنْهُمْ ، إِلا أَنَّهُمْ لا يَسْتَطِيعُونَ أَنْ يردوا» [۱۰٩]. «شما از آنها شنواتر نیستی برای آنچه که من به آنان میگویم مگر اینکه اینها نمیتوانند جواب بدهند»، و عائشه این را انکار کرده است و به آیه: ﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ ٢٢﴾[فاطر: ۲۲] [۱۱۰]. «و تو نمیتوانی سخن خود را به گوش آنان که در گور ختفهاند برسانی».
استدلال نموده است و صحیح این است که در آیه حمل شده است بر مردههایی که دفن گردیدهاند، منظور اجسام آنها میباشد، اما ارواح بدون شکّ زیارت کننده را شناخته و میشنود، پس روح در این دنیا از بین نرفته است، تا خداوند اذن برگشت آن را به جسدها در هنگام نفخ صور صادر نماید.
س٩۶: آیا هنگام ورود به قبرستان دعای قبرستان گفته شود، یا به محض عبور از مرز و کنار قبرستان باید گفته شود؟
ج٩۶: هنگام ورود و عبور و هم چنین رؤیت قبور دعا گفته میشود «السَّلامُ عَليكم أهلَ الديارِ من المسلمينَ والمؤمنينَ وَإنَّا إن شاء اللهُ بِكُم لاحِقونَ يرحم اللهُ المُستَقْدِمينَ مِنَّا ومِنْكم والمستأخرينَ نسألُ اللهُ لَنا ولكُم العافيَة اللّهُم لا تحرمنا أجرَهُم ولا تُضِلنا بعدهم واغفر لنا ولهم» [۱۱۱]. «سلام و درود بر شما ای مسلمانان و مؤمنان اهل سرای قیامت، و اگر خدا بخواهد ما به شما ملحق خواهیم شد، خداوند پیشینیان از شما و مؤخرین از ما را رحم نماید، برای خود و شما طلب عافیت مینمائیم، خدایا ما را از اَجر آنان محروم مگردان و بعد از آنان ما را گمراه مکن، و ما وآنان را ببخشای».
س٩٧: بهترین اعمال که به میّت تقدیم شود چیست؟ و معنی گفته پیامبرص«الصلاة عليهِم» [۱۱۲]. «دعا بر آنان» چیست؟
ج٩٧: به موجب حدیث «إِذَا مَاتَ الْإِنْسَانُ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا مِنْ ثَلَاثَةٍ مِنْ صَدَقَةٍ جَارِيَةٍ وَعِلْمٍ يُنْتَفَعُ بِهِ وَوَلَدٍ صَالِحٍ يَدْعُو لَهُ» [۱۱۳]. «بهترین چیزی که به میّت تقدیم میگردد این است که برای وی دعا شود حتی بهتر است از اینکه نماز و یا صدقه و حج و یا عمره از او انجام گردد».
زیرا پیامبرص«وَوَلَدٍ صَالِحٍ يَدْعُو لَهُ» را در سیاق و راستای اعمال ذکر کرده است، پس اگر اعمال برای میّت مشروع میبود میفرمود یا اینکه فرزند صالح از او صدقه بدهد و یا از او روزه گیرد، پس چون اینها را نگفته است به دعای فرزند صالح برای میّت اشاره کرده است، معلوم میگردد که دعا از اهدای اعمال برتر است، و اما (الصلاة علیهم) صلاه به معنی دعا است همچنانکه در آیه: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَكَ سَكَنٞ لَّهُمۡ﴾[التوبة: ۱۰۳]. «از اموال آنها صدقه یعنی زکات بگیر، تو با این کار آنها را پاک میکنی و نموّ میدهی، و برای آنها دعا کن و به آنها درود بفرست، این دعا و درود تو مایه آرامش خاطر آنهاست». به معنی دعا آمده است.
س٩۸: آیا قرائت فاتحه یا چیزی از قرآن برای میّت هنگام زیارت قبر وی جائز است و به وی سودی میرساند؟ [۱۱۴].
ج٩۸: ثابت شده است از پیامبرصکه او قبرها را زیارت مینمود و با دعاهایی که به صحابه تعلیم داده و صحابه نیز آن را فرا گرفته بودند برای اموات دعا میکرد و از جمله دعایی که پیامبرصبرای اموات میگفت دعای زیارت قبور بود «السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الدِّيَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُسْلِمِينَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاَحِقُونَ نَسْأَلُ اللَّهَ لَنَا وَلَكُمُ الْعَافِيَةَ» [۱۱۵]. و از پیامبرصثابت نشده است با وجود زیارتهای فراوانی که از قبور داشته است سوره و یا آیات قرآن را برای مردهها نخوانده است، و اگر مشروع میبود آن را برای یاران خویش عملی مینمود، تا اجر و ثواب ببرند، و رحمتی برای امت و ادای واجبی بر تبلیغ رسالت خود باشد، چنانکه خداوند پیامبرصرا چنین توصیف نموده است: ﴿لَقَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ عَزِيزٌ عَلَيۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِيصٌ عَلَيۡكُم بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١٢٨﴾[التوبة: ۱۲۸].
«پیامبری از خودتان به سوی شما آمد، هرگونه ناراحتی و زیان و ضرری به شما برسد برای او سخت نارحتکننده است، او سخت به هدایت شما علاقهمند است، و به آن عشق میورزد، او نسبت به مؤمنان رؤوف و رحیم است».
پس انجام ندادن آن با وجود اسباب از طرف پیامبرصدلالت بر غیر مشروع بودن آن مینماید، و یاران خویش را هم از آن آگاه ساخته و از شیوه و روش او پیروی نمودهاند و هنگام زیارت قبور به عبرتآموزی و دعا برای اموات اکتفاء و بسنده نمودهاند، و قرآن را برای اموات نخواندهاند، و قرائت قرآن برای مرده نزد آنان بدعت محدثه بوده است، و از پیامبرصثابت شده که فرمودند: «مَنْ أَحْدَثَ فِى أَمْرِنَا هَذَا مَا لَيْسَ مِنْهُ فَهُوَ رَدٌّ» [۱۱۶].
س٩٩: کسانی که قبرها را زیارت و سپس بر آنها فاتحه میخوانند و مخصوصاً بر قبر اولیاء که در برخی کشورهای عربی مجاور به این نام معروفاند با وجود اینکه برخی از آنها میگویند که قصد شرک ندارند، و اگر به زیارت این ولی قیام نکنم به خواب من آمده به من میگوید: چرا مرا زیارت نکردید؟ حکم این نوع کار چیست؟ [۱۱٧].
ج٩٩: به موجب گفتار پیامبرصکه میفرماید: «زُورُوا الْقُبُورَ فَإِنَّهَا تُذَكِّرُكُمُ الآخِرَةَ» [۱۱۸].
«قبرها را زیارت کنید زیرا آخرت را به یادتان میآورد»، برای مردان مسلمان زیارت قبرها سنت است، امام مسلم از بریره بن الحصیبس روایت کرده است که میگفت پیامبرصیارانش را تعلیم میداد که هرگاه قبرها را زیارت کردند بگویند: «السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الدِّيَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُسْلِمِينَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاَحِقُونَ نَسْأَلُ اللَّهَ لَنَا وَلَكُمُ الْعَافِيَةَ» [۱۱٩].
در روایت صحیح از طریق عائشهلروایت شده است که پیامبرصهرگاه قبرها را زیارت مینمود میگفت: «السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ دَارَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَأَتَاكُمْ مَا تُوعَدُونَ غَدًا مُؤَجَّلُونَ ، وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاَحِقُونَ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لأَهْلِ بَقِيعِ الْغَرْقَدِ» [۱۲۰]. و پیامبرصدر حال زیارت سوره فاتحه و یا سوره دیگری از قرآن را نخوانده است، و قرائت قرآن در هنگام زیارت بدعت است، زیرا پیامبرصمیفرماید: «مَنْ أَحْدَثَ فِى أَمْرِنَا مَا لَيْسَ مِنْهُ فَهُوَ رَدٌّ» [۱۲۱]. و در روایت مسلم/میفرماید: «مَنْ عَمِلَ عَمَلاً لَيْسَ عَلَيْهِ أَمْرُنَا فَهُوَ رَدٌّ» [۱۲۲]. «هرکس عملی را انجام دهد که بر آن عمل امر ما نباشد، آن عمل مردود است» و در صحیح مسلم [۱۲۳]از جابرس روایت است که پیامبرصدر خطبه روز جمعه میگفت: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ خَيْرَ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللَّهِ وَخَيْرُ الْهُدَى هُدَى مُحَمَّدٍ وَشَرُّ الأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلاَلَةٌ» [۱۲۴]. و نسائی [۱۲۵]آن را افزن کرده «كل ضلالة في النار» «بهترین سخن کتاب خدا است، و بهترین هدایت و سنت هدایت محمّدصاست، و بدترین امور بدعتهای آن است، و هر بدعتی ضلالت است» و در روایت نسائی افزون: «و هر ضلالت و گمراهی در آتش جهنم است». پس واجب است مسلمانان در زیارت و غیر زیارت به شرع پاک مقیّد باشند، زیارت تمام قبور مسلمانان اولیاء یا غیر اولیاء مشروع میباشد، و هر ایماندار مرد یا زن از جمله اولیاء خداوند میباشد، همچنانکه خداوند میفرماید: ﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ٦٢ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ ٦٣﴾[یس: ۶۲-۶۳]. «آگاه باشید که اولیای خدا نه ترسى بر آنان است و نه غمی دارند *آنها کسانی هستند که ایمان آوردهاند و بطورمداوم تقوا وپرهیزکاری را پیشه خود ساختهاند». و در سوره انفال میفرماید: ﴿وَمَا كَانُوٓاْ أَوۡلِيَآءَهُۥٓۚ إِنۡ أَوۡلِيَآؤُهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُتَّقُونَ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٣٤﴾[الانفال: ۳۴]. «آنها هرگز سرپرستان این مرکز مقدّس نبودند، تنها کسانی حق این سرپرستی را دارند که موحّد و پرهیزکار باشند، ولی غالب آنها از این واقعیت بیخبرند».
و جائز نیست برای زائر و یا غیر زائر فراخواندن اموات و استغاثه به آنان، یا نذر برای آنها، یا ذبح برای آنها کنار قبرهایشان، و یا هر جای دیگر و با اینها به اموات تقرب جوید تا وی را شفاعت نمایند، و یا مریض او را شفا دهند، یا وی را بر دشمن پیروز گردانند، و یا سایر نیازهای وی را عملی سازند، زیرا امور مذکور تماماً عبادت به حساب میآیند، و به موجب آیات زیر عبادت خاص خداوند است و برای او انجام میگیرد، خداوند میفرماید: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ﴾[البینة: ۵]. «دستوری به آنها داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند». و فرمود: ﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾[الذاریات: ۵۶]. «من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند». و فرمود: ﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا١٨﴾[الجن: ۱۸]. «مساجد از آنِ خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید». و فرمود: ﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ﴾[الاسراء: ۲۳]. «و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید. یعنی امر و سفارش کرد»، و فرمود: ﴿فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ ١٤﴾[غافر: ۱۴]. «اکنون (که چنین است) خدا را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید، هر چند کافران را ناخشنود باشند». و فرمود: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ١٦٣﴾[الانعام: ۱۶۲-۱۶۳]. «بگو: نماز من و تمام عبادات من و حتى مرگ و حیات من همه برای پروردگار جهانیان است. پروردگاری که هیچ شریک و شبیهی برای او نیست، و به این موضوع، من دستور یافتهام و من اولین مسلمانم». و آیات قرآن در این زمینه فراوان است، و در روایت صحیح از رسول اللهصروایت شده است که فرمود: «حَقَّ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ يَعْبُدُوهُ وَلاَ يُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا» [۱۲۶]. «حق خداوند بر بندگان اینکه او را پرستش نمایند و به او شرک نورزند» و این حق شامل تمام عبادات از قبیل نماز، روزه، رکوع، سجود، حج، دعا، ذبح، نذر و سایر عبادات میشود، همچنانکه آیات قرآن که ذکر آنها گذشت شامل موارد مذکور میگردید، و در صحیح مسلم از علیس از پیامبرصروایت کرده است که پیامبرصگفته است: «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ذَبَحَ لِغَيْرِ اللَّهِ» [۱۲٧]. «خداوند کسی را برای غیر خداوند ذبح کند نفرین مینماید»، و در صحیح البخاری از عمر بن خطابس از پیامبرصروایت است که پیامبرصفرموده است: «لاَ تُطْرُونِى كَمَا أَطْرَتِ النَّصَارَى ابْنَ مَرْيَمَ ، فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُهُ ، فَقُولُوا عَبْدُ اللَّهِ وَرَسُولُهُ» [۱۲۸]. «همچنانکه نصاری ابن مریم را تمجید کردند مرا ستایش نکنید، من بندهام پس بگوئید بنده و رسول خدا» و احادیث در رابطه با عبادت تنهای خداوند و نهی از شرک ورزیدن به او، و از وسایل شرک فراوان و آشکار است، اما زنان زیارت قبر برای آنان جایز نیست، زیرا پیامبرصزنان زیارت کننده قبرها را نفرین و نکوهش نموده است [۱۲٩]و حکمت آن را خداوند میداند با زیارت آنها فتنه هم برای آنان و هم برای مردان حاصل میگردد، در ابتدای اسلام جهت برکندن ریشه شرک زیارت قبرها منع شده بود و چون اسلام گسترش یافته و توحید گسترده گردید پیامبرصبرای همه اجازه داد [۱۳۰]سپس برای بر کندن ریشه فتنه زنان را از زیارت منع نمود. اما زیارت کفار هیچ گونه منعی جهت یادآوری و عبرت وجود ندارد، ولی برای آنان دعا و استغفار نشود، زیرا در صحیح مسلم [۱۳۱]از پیامبرصروایت شده است که از خداوند اجازه خواست تا برای مادرش استغفار نماید به او اجازه نداد، و از او خواست تا اجازه زیارت قبرش را به وی بدهد، به وی اجازه داد، و مادر پیامبرصدر زمان جاهلیت از دنیا رفته بود.
س۱۰۰: آیا تحدید اوقات معلوم بر مندوب بودن زیارت قبر در شرع وارد شده است؟
ج۱۰۰: برخی اهل علم گفتهاند که روز جمعه برای زیارت بهتر است، ولی این تخصیص دلیل و سندی ندارد، و اصل بر این است که فرد هرگاه احساس قساوت در قلب خویش نماید و یا احساس تمایل به دنیا و غفلت از آخرت نماید، و پیامبرصبیان کرده است که حکمت زیارت قبر هم به خاطر یادآوری آخرت، به زیارت قبر بپردازد، پیامبرصمیفرماید: «إِنِّى نَهَيْتُكُمْ عَنْ زِيَارَةِ الْقُبُورِ فَزُورُوهَا فَإِنَّهَا تُذَكِّرُكُمُ الآخِرَةَ» [۱۳۲]. «من شما را از زیارت قبرها نهی نمودم پس آنها را زیارت کنید زیرا آخرت را به یاد شما میآورد»، اما تحدید وقت برای زیارت همچنانکه ذکر کردیم دلیل صحیحی بر آن وجود ندارد، با اینکه آثاری از برخی سلف وجود دارد که اموات در روز جمعه و یا شنبه زیارت کنندههای خویش را میشناسند، ولی این دلیل بر آن وجود ندارد.
س۱۰۱: آیا وقت معینی برای زیارت مردان از قبور و وقت معینی برای نهی از زیارت وجود دارد؟ [۱۳۳].
ج۱۰۱: زیارت قبور وقت و ساعت معینی ندارد، از پیامبرصثابت شده است که شب نیز قبرها را زیارت نموده است [۱۳۴].
س۱۰۲: حکم اختصاص شب و روز عید برای زیارت مقابر چیست؟
ج۱۰۲: این اختصاص اصل و پایه ندارد، بلکه هرگاه فراهم شد شخص میتواند زیارت کند.
س۱۰۳: هرگاه قبری را زیارت نمودم هنگام نشستنم در کنار قبر به کجا رو کنم آیا رو کنم به میّت یا به قبله؟
ج۱۰۳: بهتر است هنگام زیارت میّت کنار وی بنشینید همچنانکه در زمان حیات وی در روبروی وی مینشیند، و اگر به قبله هم رو نمایید ایرادی ندارد.
س۱۰۴: هرگاه برادر یا پدرم که مرده است در قبر زیارت نمودم آیا از زیارتم آگاه و احساس میکند؟
ج۱۰۴: ارواح اموات ماندگار است و با مرگ جسد از بین نمیرود، شاعر گفته است:
وأنَّ أرواح الورى لم تعدم
مع كونها مخلوقة فاستفهم
پس بدان که ارواح انسانها از با اینکه مخلوق هستند بین نمیرود.
پس ارواح میدانند که چه کسی آنها را زیارت میکند، و نیز میداند چه کسانی به وی میپیوندند، اما جسدی که مدفون میگردد ماندگار نیست، بلکه از بین رفته و زمین آن را میخورد، اما روح (همچنانکه گفتیم) احساس میکند، پس کسی که قبر برادر یا پدر یا دوستش که وفات یافتهاند ولو بعد از فناء و از بین رفتن آن زیارت نماید روح مرده میّت زیارت وی را درک و احساس مینماید، زیرا ارتباط و اتصال به بدن دارد، و هرکسی جسم وی را زیارت نماید و برای آن دعا نماید، از آن آگاه میگردد.
س۱۰۵: آیا جائز است علامتی همچون آهن یا بلوک روی قبر گذاشت، و حکم گذاشتن پلاکارد که بر روی آن اسم میّت و تاریخ وفات وی باشد چیست؟ [۱۳۵].
ج۱۰۵: نشان دار نمودن قبر به چیزی که هنگام زیارت به آن شناخته شود همچون گذاشتن سنگ و غیره جایز است، اما نوشتن بر قبر به موجب نهی پیامبرصاز آن جایز نیست [۱۳۶]، زیرا وسیلهای است به سوی شرک، پس کتابت اسم میّت و تاریخ وفات وی و نوشتن هر چیز دیگر از انواع کتابت بر روی قبر جائز نیست.
س۱۰۶: گاهی اوقات در ماشین میباشم و از کنار قبرستان عبور میکنم و در ماشین همراه من زنانی هستند، آیا جایز است زنان بر مردگان سلام دهند، و همچنین اگر زن با پای پیاده از کنار قبرستانی عبور کند؟
ج۱۰۶: آری: هرگاه زن از مرز و حدود قبرستان بگذرد و به آن داخل نگردد ایرادی ندارد اینکه بر مردهها سلام دهد و برای آنان دعا نماید، مشکلی ندارد در ماشین و یا پیاده باشد، و منع در این است که قصد زن از عبور قبر برای زیارت باشد زیرا از پیامبرصروایت شده است: «لَعَنَ اللَّهُ زَوَّارَاتِ الْقُبُورِ» [۱۳٧].
«که خداوند زنان زیارت کننده را نفرین مینماید». و فرموده است: «ارجعن مأزورات غير مأجورات فإنَّكن تفتن الأحياء وتؤذين الأموات» [۱۳۸].
س۱۰٧: زیارت عائشهلاز قبر برادرش عبدالرحمنس [۱۳٩]آیا دالّ بر جواز زیارت زنان برای قبر نیست؟
ج۱۰٧: قبر عبدالرحمنس بر راه عائشه بود، و او حج میکرد و بر روی قبر ایستاد و گفت: «لو شهدتك ما زرتك» [۱۴۰]. «اگر تو را میدیدم زیارتت نمیکردم»، و شاید چون قبر تنها بوده خواسته است که بر وی سلام دهد، چون از وقتیکه مرده بود امکان زیارت و مشاهده قبر او را پیدا نکرده بود، و قبر تنها بود، و در کنار آن قبرهای دیگری نبود، و زیارت وی عمدی نبود، بلکه قبر بر سر راه وی بود، چون قبر نمایان و آشکار بود، پس با این چنین حالتی ایراد ندارد، و عموماً در حدیث دلالتی بر جواز زیارت قبر برای زنان نیست.
س۱۰۸: برخی از اهل علم میگویند که پیامبرصدر ابتداء به صورت عام زن و مرد را از زیارت منع نمود، و سپس نهی اول خویش را بدون تخصیصی (به مرد) و به صورت عام نسخ نمود، و گفت: «كُنْتُ نَهَيْتُكُمْ عَنْ زِيَارَةِ الْقُبُورِ فَزُورُوهَا فَإِنَّهَا تُذَكِّرُكُمُ الـموت» [۱۴۱].
«من شما را از زیارت قبر منع کرده بودم پس آن را زیارت نمائید آخرت را به یاد شما میآورد» صحت این گفتار چیست؟
ج۱۰۸: قول درست در این مسأله اینکه نهی اول از زیارت عام است برای زنان و مردان، اما اذن خاص مردان است و زنان بر منع ماندند، و بلکه بر منع آن شدت بخشید و گفت: «لَعَنَ اللَّهُ زَائِرَاتِ الْقُبُورِ» [۱۴۲]. و نیز وقتی زنانی را دید که میخواهند به قبرستان روند گفت «ارجعن مأزورات غير مأجورات فإنكنّ تفتن الأحياءَ وتُؤذِينَ الأموات» [۱۴۳].
«پس شاید خروج آنان فتنه باشد برای زنده و اذیت برای مردهها به سبب شیون و فریادی که از آنان سر میدهد».
و از جمله عوامل منع زیارت برای زنان فرموده پیامبرصبه فاطمه میباشد وقتی که وی را دید که از نزد خانواده میّتی میآمد، فرمود: «ما أخرجك يا فاطمة من بيتك، فقالت: يا رسول الله رحمت على أهل هذا الـميت ميّتهم، فقال لها، فلعلك بلغت الكُدى [۱۴۴]، فقالت: معاذ الله، وقد سمعتك تذكر فيها ما تذكر، فقال: لو بلغت الكُدى ما رأيت الجنة حتى يراها جدُّ أبيك» [۱۴۵].
«ای فاطمه چه چیزی سبب شده است که از خانه بیرون روی، فاطمه گفت: ای رسول خدا، این خانواده میّت را دلداری نمودم، پیامبرصبه فاطمه گفت: پس شاید به دیوار و مرز قبرستان رسیدهاید، فاطمه گفت پناه به خدا، و من از تو شنیدهام که تو درباره آن چه میگفتی! گفت اگر با آنان به دیوار قبرستان میرسیدید بهشت را نمیدیدی، تا پدر بزرگ پدرت بهشت را ببیند، این تهدیدی است که زن نباید وارد قبرستان گردد، بلکه حتی به مرز آن نزدیک نگردد، آنچه که ما بیان کردیم دلائلیاند که دلالت دارند که برای زنان جائز نیست که قبرستان را زیارت نمایند، زیارت قبر خاص مردان است، زیرا آنها نیازمندند به اینکه با زیارت قبرها دلهای خویش را رقیق نمایند تا با آن علاقه و حرص بر دنیا را از درون علاج نمایند». والله أعلم.
[۱۰٩] مسلم در کتاب الجنائز، باب المیت یعذب ببکاء أهله، ولفظ الحدیث: «ذُكِرَ عِنْدَ عَائِشَةَ أَنَّ ابْنَ عُمَرَ يَرْفَعُ إِلَى النَّبِىِّج: إِنَّ الْمَيِّتَ يُعَذَّبُ فِى قَبْرِهِ بِبُكَاءِ أَهْلِهِ عَلَيْهِ. فَقَالَتْ وَهَلَ إِنَّمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِج: إِنَّهُ لَيُعَذَّبُ بِخَطِيئَتِهِ أَوْ بِذَنْبِهِ وَإِنَّ أَهْلَهُ لَيَبْكُونَ عَلَيْهِ الآنَ. وَذَاكَ مِثْلُ قَوْلِهِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِجقَامَ عَلَى الْقَلِيبِ يَوْمَ بَدْرٍ وَفِيهِ قَتْلَى بَدْرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَقَالَ لَهُمْ مَا قَالَ: إِنَّهُمْ لَيَسْمَعُونَ مَا أَقُولُ. وَقَدْ وَهَلَ إِنَّمَا قَالَ: إِنَّهُمْ لَيَعْلَمُونَ أَنَّ مَا كُنْتُ أَقُولُ لَهُمْ حَقٌّ. ثُمَّ قَرَأَتْ: ﴿َإِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾ ¬﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾يَقُولُ حِينَ تَبَوَّءُوا مَقَاعِدَهُمْ مِنَ النَّارِ». [۲۸٧۳، و أحمد ۱/۲۶]. [۱۱۰] حدیث عائشه بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند. [۱۱۱] روایت از مسلم. [۱۱۲] ابن عثیمین، لقاء الباب الـمفتوح: ٧/۲۳. [۱۱۳] تخریج آن در سؤال ٧٩. [۱۱۴] تخریج آن در سؤال (٧٩). [۱۱۵] تخریج آن در سؤال (٧٩). [۱۱۶] تخریج آن در سؤال (٧۳) گذشت. [۱۱٧] ابن باز، مجموع فتاوى ومقالات متنوعه (۵/۳۴۵). [۱۱۸] نگا: المغنی (۳/۳٩۵). [۱۱٩] تخریج آن در گذشت. [۱۲۰] تخریج آن در سؤال (٧۳) گذشت. [۱۲۱] تخریج آن در سؤال (٧۳) گذشت. [۱۲۲] تخریج آن در سؤال (٧۳) گذشت. [۱۲۳] تخریج آن گذشت. [۱۲۴] نگا: صحیح مسلم، کتاب الجمعة (۱۴۳۵). [۱۲۵] نگا: سنن نسائی، کتاب صلاة العيدين (۱۵۶۰). [۱۲۶] نگا: صحیح بخاری: کتاب الجهاد والسير (۲۶۴۴) و صحیح مسلم، کتاب الإيمان (۴۳). [۱۲٧] نگا: صحیح مسلم، کتاب الأضاحي (۳۶۵۸). [۱۲۸] نگاه صحیح بخاری، کتاب أحاديث الأنبياء (۳۱۸٩). [۱۲٩] أبوداود، کتاب الجنائز، باب زيارة النساء للقبور (۳۲۳۶). [۱۳۰] أبوداود، کتاب الجنائز، باب زيارة القبور (۳/۳۲۳۵) ولفظ حدیث: «عَنِ ابْنِ بُرَيْدَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِج: نَهَيْتُكُمْ عَنْ زِيَارَةِ الْقُبُورِ فَزُورُوهَا فَإِنَّ فِي زِيَارَتِهَا تَذْكِرَةً». «من شما را از زیارت قبرها نهی نمودم پس آنها را زیارت کنید زیرا آخرت را به یاد شما میآورد». [۱۳۱] نگا: صحیح مسلم از حدیث أبوهریره، کتاب الجنائز (۱۶۲۱) ولفظ حـدیث: «عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَسقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِج: اسْتَأْذَنْتُ رَبِّى أَنْ أَسْتَغْفِرَ لأُمِّى فَلَمْ يَأْذَنْ لِى وَاسْتَأْذَنْتُهُ أَنْ أَزُورَ قَبْرَهَا فَأَذِنَ لِى». [۱۳۲] مسلم: ۶/۵۳، ۸۲، أبوداود: ۲/٧۲، ۱۳۱، وغیره. [۱۳۳] ابن عثیمین، لقاء الباب الـمفتوح: ٧/۳۱. [۱۳۴] مسلم در کتاب الجنائز، باب ما يقال عند دخول القبور والدعاء لأهلها. [۱۳۵] فتاوى صالح الفوزان، مجلة الدعوة عدد (۱۵۸۵). [۱۳۶] مسلم در کتاب الجنائز: ۱۶۰۰، از حدیث جابر: ولفظ حدیث: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِجأَنْ يُجَصَّصَ الْقَبْرُ وَأَنْ يُقْعَدَ عَلَيْهِ وَأَنْ يُبْنَى عَلَيْهِ». وزاد الترمذي والنسائي بإسناد صحيح «وأن يكتب عليه». ترجمه آن گذشت». [۱۳٧] احمد از ابوهریره، نگا: الـمغني (۳٩۶) ترجمه آن گذشت. [۱۳۸] ابن ماجه، بیهقی از علیسترجمه آن گذشت. [۱۳٩] ترمذی از حدیث عبدالله بن أبی ملیکه. [۱۴۰] أبوداود: کتاب الجنائز، باب زيارة القبور (۳/۳۲۳۵) ولفظ حدیث: «عَنِ ابْنِ بُرَيْدَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِج: نَهَيْتُكُمْ عَنْ زِيَارَةِ الْقُبُورِ فَزُورُوهَا فَإِنَّ فِى زِيَارَتِهَا تَذْكِرَةً». «من شما را از زیارت قبرها نهی نمودم پس آنها را زیارت کنید زیرا آخرت را به یاد شما میآورد». [۱۴۱] مسلم از بریدهس. [۱۴۲] تخریج آن گذشت. [۱۴۳] تخریج آن گذشت. [۱۴۴] الکدى: دیوار قبرستان. [۱۴۵] أحمد و نسائی وأبوداود، و ترمذی از عبدالله بن عمروب.