باب ششم: فتاوای تعزيه
۱۰٩: حکم ایستادن خانواده میّت در یک صف کنار مقبره تا مردم آنها را تسلیت و تعزیت گویند، چیست؟ [۱۴۶].
ج۱۰٩: مردم این کار را به خاطر آسان نمودن بر کسانی که میخواهند آنها را تعزیت گفته انجام میدهند، و با این طریق اهل و صاحبان عزا را میشناسند و تسلیت و تعزیت میگویند، ولی نباید مردم بر سینه آنان دست بکشند و آنها را ببوسند، و تعزیه برای کسی است با مرگ دوست و یا نزدیک و همکاری روبرو شده باشد.
س۱۱۰: برخی مردم هرکسی از آنها بمیرد خانواده و نزدیکان خویش را در خانه خود و یا خانه فرد دیگری جمع مینمایند و مردم برای تعزیه نزد آنان میآیند پس حکم این عمل چیست؟
ج۱۱۰: ایرادی ندارد اینکه برادران و یا پسران میّت در خانه او جمع گردند و اگر چه از خانهها و مساکن خویش آمده و تجمع نموده باشند، و تا اینکه تعزینه دهنده پیش آنها آمده و آنها را با هم بیابد و این بر او آسانتر است از اینکه هر کدام از آنها را در منزلهای خود دنبال کند، به شرط اینکه این تجمّع برای نوحهسرایی و گریه کردن بر میّت نباشد.
س۱۱۱: میان مردم الفاظی درباره تعزیه شایع شده است که در شرع نیامده است و برخی اورادی به کار میبرند و همچون عادت شده برای آنان مثلاً تعزیهدهنده میگوید: «أحسنَ اللهُ عزاكَ» و صاحب عزا هم گوید: «الله يقبل دعاءك» و الفاظی از این قبیل پس حکم اینها چیست؟
ج۱۱۱: در واقع مردم این الفاظ را عموما از دستور شرع به تعزیه گرفتهاند که گفته شده است: «مَنْ عَزَّى مُصَابًا فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ» [۱۴٧].
«هرکس فرد مصیبت زده را تعزیه نماید برای وی پاداشی همچون مصیبت زده است»، و سنت این است که تعزیه دهنده بگوید: خداوند مصیبتت را جبران کند، و کمبود وی جبران نماید، و میّت شما را ببخشاید، و یا بگوید: به خداوند تکیه و اعتماد نمائید، و به او امید داشته باشید و ... [۱۴۸]، یا آنها را بر طلب رجوع و صبر تشویق نماید و برای میّت دعا کند پس در نتیجه کلمه (تقبل الله دعاک) خدا دعایت را بپذیرد و مصیبتت را جبران نماید هیچ ایرادی ندارد.
س۱۱۲: مشاهده میکنیم که اغلب مردم هنگام تعزیه صاحب عزا را میبوسند و یا با وی معانقه مینمایند و عدهای هم آن را رد نموده و گویند که تعزیه فقط مصافحه است نظر جنابعالی در این باره چیست؟ [۱۴٩].
ج۱۱۲: بهتر و خوبتر در تعزیه و دیدار مصافحه است، مگر اینکه تعزیه دهنده یا ملاقات کننده از سفر آمده باشد پس با مصافحه و معانقه نیز مشروع است، زیرا انسس میگوید اصحاب پیامبرصهرگاه یکدیگر را ملاقات میکردند مصافحه مینمودند و هرگاه از سفر بر میآمدند معانقه مینمودند. والله ولی التوفیق.
س۱۱۳: آیا آنچه امروز در مراسم عزا با نوشیدنیها از جمله چای و قهوه و با خوردن خرما از مردم پذیرایی میشود و حتی تا حدی گسترش یافته است که برای تعزیه کنندگان غذا حاضر مینمایند مشروع است یا نه؟ [۱۵۰].
ج۱۱۳: مشروع بعد از وفات میّت صبر و خودداری است و دوری از بدعتها و محدثات در عزا میباشد، و مراسمها و اجاره گرفتن قاریان و پختن غذا توسط خانواده میّت و تقدیم آن به حاضرین همه بدعت و غیر مشروعاند، و مشروع این است به مقدار نیاز برای خانواده میّت غذا تهیه گردد، و چون آنها به سبب مصیبت وارده توانایی بخت و آماده نمودن خوراک خویش را ندارند.
س۱۱۴: برخی مردم به اندازه توان خویش پول و یا غیره را به خانواده میّت میدهد آیا این عمل جائز است یا خیر؟ [۱۵۱].
ج۱۱۴: سنت است که برای آنان غذائی تهیه گردد اگر میسر شد، زیرا پیامبرصچون خبر وفات جعفر ابن طالب را در روز مؤته شنید به اهل خویش فرمودند: «اصْنَعُوا لِاهلِ جَعْفَرٍ طَعَامًا فَقَدْ أَتَاهُمْ مَا يَشْغَلُهُمْ» [۱۵۲]. «برای خانواده جعفر غذایی مهیا کنید چون مصیبت وارده آنها را مشغول نموده است» اگر غذائی تهیه نمودند تا خانواده عزادار بخورند این عمل خوب و نیکی است، و اما دادن پول نقد به آنان نیازی به آن نیست مگر اینکه خانواده فقیر و محتاج باشد، و چنانچه فقیر هم باشند نباید در وقت عزا به آنها داده شود بلکه در وقت دیگر.
س۱۱۵: آیا رفتن برای عزا داری مردمانی که در آنجا بدعتهایی همچون قرائت قرآن با رفع هر دو دوست قبل از سلام دادن باشد جائز است؟ [۱۵۳].
ج۱۱۵: تعزیه دادن خانواده میّت سنّت است، و هرگاه منکری داشتند انکار شده و برای آنان تبیین میگردد، دو مصلحت در اینجا برای عزادار در نظر گرفته میشود، یکی تعزیه دادن آنها، دوم انکار بدعتهای آنان و پند و اندرز دادن آنان، اما صرف قرائت قرآن ایرادی ندارد، اگر صاحبان عزا اجتماع نمودند و یکی از آنان به خواندن قرآن همانند قرائت فاتحه پرداخت ایرادی ندارد، پیامبرصهرگاه با صحابه اجتماع مینمود یکی از آنان به خواندن قرآن میپرداخت، و اگر در عزاداری بدعتهایی غیر از این همچون غذا ریختن و تهیه نمودن آن برای مردم توسط خانواده عزادار وجود داشت، باید آنها را بر ترک این کار پند و تعلیم داد، و بر تعزیّه کننده لازم است اگر منکری را دید به نصح و اندرز بپردازد، همچنانکه خداوند در قرآن میفرماید: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ ٢﴾[المائدة: ۲]. «باید دست اتحاد در راه نیکیها و تقوا به یکدیگر بدهید نه این که تعاون و همکاری بر گناه و تعدى نمایید، پرهیزکاری را پیشه کنید و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید که مجازات و کیفرهای خدا شدید است». و میفرماید: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ ٣﴾[العصر: ۱-۳].
«به عصر سوگند* به یقین انسانها همه در زیانند* مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده، و یکدیگر را به شکیبایى و استقامت توصیه نمودهاند».
و یکدیگر را بر نیکی و تقوا یاری نمایند و بر گناه و عداوت همکاری نکنید. و پیامبرصمیفرماید: «مَنْ رَأَى مِنْكُمْ مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ وَذَلِكَ أَضْعَفُ الإِيمَانِ» [۱۵۴]. «هر یک از شما اگر منکری را دید با دست آن را تغییر دهد، اگر نتوانست با زبانش، اگر نتوانست با قلب ناراحت شود، و این مورد اخیر ضعیفترین درجه ایمان است». و اما اینکه پرسشگر میگوید که تعزیه دهنده دستها را بلند مینماید و قبل از دخول و سلام به خواندن قرآن میپردازد این بدعت و بیاصل و اساس است، اما اگر یکی از آنان بر همه قرآن خواند جای ایراد نیست.
س۱۱۶: حکم قرآن خواندن بر قبرها و حکم خواندن آن حداقل سه روز در خانه میّت چیست؟ [۱۵۵].
س۱۱۶: اولاً قرائت قرآن بر قبرها حرام است، و قول صحیح از میان دو نظر علماء بر این است که ثواب قرائت قرآن به میّت نمیرسد و بلکه بدعت است، و در این باره فتوایی نظیر این سؤال صادر گشته است که این متن فتوای صادره است [خواندن قرآن عبادتی از عبادات محض بدنی است، اخذ اجرت بر قرائت آن برای میّت جائز نیست، و دفع مزد به خواننده آن جائز نیست، و پس با این حال هم گیرنده و هم پرداخت کننده مزد دچار گناه میگردد]. امام ابن تیمیه میگوید: (مزد پرداختن بر قرائت قرآن و اهدای آن به میّت جایز نیست، زیرا از هیچ کدام از ائمه نقل نشده است، و علماء گفتهاند قاری اگر برای مزد قرائت کند ثوابی عاید وی نشود، پس چه چیزی را اهداء مینماید؟ اصل در عبادات مبتنی برخودداری است پس نباید عبادتی را بدون دلیل شرعی انجام داد، قرآن میفرماید: ﴿أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ﴾[النساء: ۱۵٩].
«خداوند را اطاعت نمائید و رسول را اطاعت نمائید».
و پیامبرصمیفرماید: «مَنْ عَمِلَ عَمَلاً لَيْسَ عَلَيْهِ أَمْرُنَا ، فَهْوَ رَدٌّ» [۱۵۶].
«هرکسی کاری را انجام دهد که ما به آن دستور نداده باشیم آن کار مردود است».
و در روایت دیگری میگوید: «مَنْ أَحْدَثَ فِى أَمْرِنَا هَذَا مَا لَيْسَ مِنْهُ فَهُوَ رَدٌّ» [۱۵٧].
«هرکس در امر و دین ما چیزی احداث نماید که در آن نباشد بر او مردود است»، و این عملی را که پرسشگر از آن سؤال مینماید نمیدانیم که پیامبرصو یا یکی از یاران وی آن را انجام دادهاند، و حال بهترین هدایت و روش، هدایت پیامبرصاست، و بدترین امور نیز بدعت آن است، و تمام خیر و سعادت در تبعیت همراه قصد خوب و پاک از پیامبرصمیباشد، خداوند میفرماید: ﴿وَمَن يُسۡلِمۡ وَجۡهَهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰۗ وَإِلَى ٱللَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلۡأُمُورِ ٢٢﴾[لقمان: ۲۲].
«کسى که روی خود را تسلیم خدا کند در حالی که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده و عاقبت همه کارها به سوی خداست». و میفرماید: ﴿بَلَىٰۚ مَنۡ أَسۡلَمَ وَجۡهَهُۥ لِلَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ فَلَهُۥٓ أَجۡرُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦ وَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ١١٢﴾[البقرة: ۱۱۲]. «آری! کسى که در برابر خداوند تسلیم گردد و نیکوکار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است، چنین کسانی نه ترسی خواهند داشت و نه غمگین میشوند».
هرکس خالصانه رو به خدا کند و نیکوکار باشد پاداش او در پیش خدا محفوظ است، و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین خواهند گردید. و تمام شقاوت و بدبختی در مخالفت با آنچه که پیامبرصآورده است و قصد غیر خداوند نمودن در انجام عمل.
دوماً: نشستن در خانه میّت یا غیر میّت سه روز یا بیشتر برای تعزیه و قرائت قرآن بر میّت جایز نیست.
س۱۱٧: هر شخص بیدینی بمیرد [کافر] آیا تعزیه دادن خانوادهاش جائز است و برخی مردم این را از جهت تعارف انجام میدهند؟
ج۱۱٧: تسلیت و تعزیه دادن خانواده میّت کافر و دعا برای او جائز نیست، همچنانکه سلام دادن بر این کفار و جواب عطسه و ترحم بر مردههای آنان و دعای بر آنان به هر نوع دعایی جایز نیست.
س۱۱۸: مرد مسلمانی که پدر او بر کفر مرده باشد آیا جایز است پسر مسلمان وی را تعزیه و تسلیت نمائیم؟
ج۱۱۸: لازم است فرزندی که مسلمان است و پدر وی غیرمسلمان، وی را بر اسلام تشجیع و تقویت نمود، و برای او دعای ثبات بر دین نمود، و حال وی و پدرش را برای وی ذکر کرد، و نعمت اسلام بر او را به او یادآوری کرد. اما دعا برای مرده کافر هرگز جائز نیست، و به نظر من تسلیت و تعزیه پسر وی بدون دعا برای فرد غیر مسلمان ایرادی ندارد.
س۱۱٩: حکم خداوند درباره حضور بر جنازههای کفار که به صورت عرف و تقلید سیاسی مورد اتفاق درآمده است چیست؟ [۱۵۸].
ج۱۱٩: هرگاه کسانی از کفار برای دفن کافران وجود داشته باشند نباید مسلمانان دفن آنان را برعهده گیرند، و نباید در دفن، آنان را همکاری نمود، و یا در تشییع آنها تعارف نمایند، زیرا از پیامبرصو خلفای راشدین چنین کاری نقل نشده است، بلکه خداوند رسول خود را از حضور بر قبر عبدالله بن اُبی بن سلول نهی نمود، و علت آن را هم به سبب کفر وی بیان کرد، و قرآن میفرماید: ﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰٓ أَحَدٖ مِّنۡهُم مَّاتَ أَبَدٗا وَلَا تَقُمۡ عَلَىٰ قَبۡرِهِۦٓۖ إِنَّهُمۡ كَفَرُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَمَاتُواْ وَهُمۡ فَٰسِقُونَ ٨٤﴾[التوبة: ۸۴].
«بر هیچ یک از آنها (منافقان) که از دنیا میروند نماز مگزار، و هیچگاه در کنار قبر او برای طلب آمرزش و استغفار نایست، این حکم به خاطر آن است که آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند، و در حالی که فاسق و مخالف فرمان خدا بودند از دنیا رفتند».
هرگاه یکی از آنان مُرد هرگز بر آن نماز مخوان و بر سر گورش نایست چراکه آنان به خدا و پیغمبرش ایمان نداشتهاند و در حالی مردهاند که از دین خدا و فرمان الله خارج گشتهاند.
اما اگر کسی نبود که کفار را دفن نماید همچنانکه پیامبرصدر مورد کشتهشدگان بدر انجام داد مسلمانان آنها را دفن مینمایند.
س۱۲۰: عدّهای از مردم برای میّت کافر دعا نمیکنند ولکن به توصیه به صبر خانواده او بر فراق میّت آنها بسنده مینمایند حکم آن چیست؟
ج۱۲۰: هرگاه خانواده میّت کافر باشند جایز نیست که آنان را تعزیه و تسلیت داد و یا بر میّت آنان نماز خواند و یا آنها را به صبر فرا خواند.
س۱۲۱: حکم اسلام در مورد خبر درگذشت که در روزنامهها نوشته میباشد چیست؟ و در برخی حالات هم عکس متوفا را بر این خبر درگذشت میچسبانند؟ [۱۵٩].
ج۱۲۱: نشر و پخش خبر وفات برخی اشخاص مشهور که دارای خیر و صلاحیت میباشند بیاشکال است زیرا تا مسلمانان از آن اطلاع یابند و بر آنها دعا و طلب رحمت نمایند، اما ستودن آنان به آنچه که در آنان یافت نمیشود جایز نیست، زیرا کذب صریح است و جایز نیست که به بهشتی بودن او هم جزم نهاد، اهل سنت بر بهشتی و جهنمی بودن کسی جزم و یقین نمینمایند.
س۱۲۲: در بسیاری از جراید و مجلات علامت سوگواری با عکس میّت و اعلان نام و نام خانوادگی و تاریخ وفات وی انتشار و گسترش یافته است، و گاهی هم بعضیها در بالای اعلامیه آیه: ﴿يَٰٓأَيَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ ٢٧ ٱرۡجِعِيٓ إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةٗ مَّرۡضِيَّةٗ ٢٨﴾[الفجر: ۲٧-۲۸]. «تو اى روح آرام یافته* به سوی پروردگارت باز گرد، در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است». مینویسد پس حکم این نوع اعمال چیست؟
ج۱۲۲: این چنین کارهایی که اعلام و اخبار به وفات فرد مینمایند و غالباً هدف از آن این است که دوستان وی از وفات او اطلاع یابند و نزد خانواده میّت جهت تعزیه وتسلیت آیند، ولی نباید متوفا را ادعای تزکیهای بر او نمود که استحقاق آن را نداشته باشد، و یا برای وی شهادت دهد که اهل بهشت است و یا بنویسد: ﴿فَٱدۡخُلِي فِي عِبَٰدِي ٢٩ وَٱدۡخُلِي جَنَّتِي ٣٠﴾[الفجر: ۲٩-۳۰]. «پس در سلک بندگانم درآى* و در بهشتم وارد شو»زیرا دخول جنت امری است که خداوند از آن آگاه است، ولی میگوئیم برای او خواهان رحمت و خیری هستیم.
س۱۲۳: چیزی به نام «شام مرده» نزد عدهای از مردم رواج یافته است به این گونه که غذایی را تهیه نموده و بر فقرا صدقه مینمایند و ثواب آن را به میّت هدیه مینمایند حکم آن و حکم اختصاص آن به شام مرده چیست؟
ج۱۲۳: صدقاتی که درخواست پاداش و اجر از انجام آنها میرود برای فقرا و مستضعفین است، و صدقه پرداز غذایی را به نیازمندان اعطا مینمایند به قصد اینکه ثواب حاصله برای میّت باشد، و این بیایراد است، و بهتر این است به نام صدقه از میّت نام گذاری شود، و اسم شام میّت بر آن قید نگردد.
س۱۲۴: آیا ذبح ذبیحهها در شب اول دخول میّت به قبر از ناحیه شرع جائز است آنچه که امروزه به نام شام مرده معروف و مردم را برای صرف آن فرا میخوانند و آن را به عنوان صدقه از روح میّت به حساب میآوند؟ [۱۶۰].
ج۱۲۴: کشت ذبایح در شب وفات میّت و خوراک دادن به مردم از این کشتارها و این ضیافت و مهمانی از بدعتهای حرام است، زیرا در شرع چیزی که دلالت نماید بر این عمل و بر اختصاص وقت معینی به صدقه بر میّت وارد نشده است. و از طرف دیگر این عمل فشار و ظلم است بر وارثان میّت اگر این کشتارها و این خوراک از ترِکه میّت باشند و چه بسا وارثان میّت صغیر و یا فقیر باشند، پس علاوه بر آنچه ذکر کردیم که این بدعت است و شرعاً جایز نیست، فشار و ستم است بر وارثان میّت. هرکسی بخواهد که از میّت صدقه بدهد از مال شخصی خود صدقه دهد، و در اوقات نیاز نه اینکه مقید به شب و یا وقت معینی گردد.
س۱۲۵: برخی زنان را عادت بر این است به پوشیدن لباس سیاه تا مدتی معین وقتی یکی از نزدیکان آنها بمیرد حکم این عمل چیست؟
ج۱۲۵: اختصاص این رنگ (سیاه و یا تیره) از لباس در هنگام فوت نزدیکان و ... اصل و پایهای ندارد اما زنی که شوهرش فوت مینماید لازم است لباسهای که به طور معمول در خانه خویش میپوشد به تن کند اما میبایست از پوشیدن لباس آراسته و زینتی و زرق و برق اجتناب نماید و هر رنگی بپوشد اشکال ندارد به شرطی که دارای زینت و آراستگی نباشد.
س۱۲۶: مراسمهایی برای عزا برپا میشوند، مردم کنار خانه میّت بیرون از منزل تجمّع مینمایند و چراغهایی برقی (شبیه چراغهایی که در شادیها استفاده میشود) روشنی مینمایند، خانواده متوفا در صف واحدی میایستد و تعزیه کنندگان فرد فرد از کنار آنها رده شد و همه دست بر روی سینه افراد عزادار گذاشته و به او میگوید: «عظّم الله أجرك» آیا این اجتماع و این عمل مطابقت سنت است؟ و اگر موافق سنت نیست پس سنت در این مورد چیست؟ [۱۶۱].
ج۱۲۶: این عمل با سنت تطابق نداشته و در سنت و شرع مطهر، اصلی را برای آن پیدا نکردهایم، سنت، تعزیه دادن اَهل مصیبت است بدون کیفیت و اجتماع معین مانند این نوع اجتماع، مشروع این است که مسلمان برادر خویش را در هر کجا که امکان داشت در راه یا بازار یا مسجد یا مقبره برادر خویش را تسلیت و تعزیه دهد، و هرگاه به او برخورد نمود مصافحه با وی و دعا برای او به دعای مناسبت مشروع است مانند: «أعظم الله أجرك وأحسن عزاءك وجبر مصيبك». و چنانچه میّت مسلمان باشد برای وی دعای رحمت و مغفرت نماید، و هم چنین زنان میان خود یکدیگر را تعزیه میدهند، و مرد نیز زن را تسلیت و تعزیه میدهد اما بدون خلوت و مصافحه هرگاه زن محرم وی نباشد. خداوند مسلمانان را برای درک دین و ثبات بر آن موفق گرداند، او بهترین پاسخگوست.
س۱۲٧: برخی مردم ضیافتهایی و کشتهایی هنگام مرگ نزدیکان خویش برپا میکنند و گردانندگان این ضیافت از مال متوفی تعریف مینمایند، حکم آن چیست؟ وهرگاه میّت به انجام این نوع ضیافتها بعد از مرگ خود وصیت نماید آیا شرع وارثان را به اجرای این وصیّت ملزم مینماید؟ [۱۶۲].
ج۱۲٧: وصیّت به پرپائی ضیافت و مهمانیهای بعد از مرگ بدعت است، و از عمل جاهلیت است، و هم چنین عمل اهل میّت برای ولیمهی مذکور با اینکه بدون وصیّت باشد منکر و ناپسند است و جایز نیست، زیرا از عبدالله بجلیس ثابت شده است که گفته است: «كُنَّا نَعُدُّ الِاجْتِمَاعَ إلَى أَهْلِ الْمَيِّتِ وَصَنْعَةَ الطَّعَامِ بَعْدَ دَفْنِهِ مِنْ النِّيَاحَةِ» [۱۶۳].
«که ما اجتماع نزد خانواده میّت و تهیه خوراک برای میّت بعد از دفن را به جای ناله و ضجه جایگزین میکردیم»، چون واداشتن خانواده میّت به تهیه و تدارک غذا به علت مشغولیت آنان به مصیبت وارده خلاف شرع میباشد، زیرا پیامبرصوقتیکه خبر شهادت جعفر بن ابی طالب به وی رسید به خانواده خود فرمود: «اصْنَعُوا لآلِ جَعْفَرٍ طَعَامًا فَقَدْ أَتَاهُمْ مَا يَشْغَلُهُمْ» [۱۶۴]. «برای اهل جعفر خوراک، آماد نمائید زیرا مصیبت وارده بر آنان آنها را مشغول ساخته است».
س۱۲۸: گاهی اوقات افردی به علت خودکشی و یا مستی بیش از حد یا به علت عداوت و نجات از شر او وفات نموده و میمیرند آیا دلداری و تسلیت دادن مادر متوفایی که با این اسباب دنیا را ترک نموده جایز است؟ [۱۶۵].
ج۱۲۸: تعزیه دادن ایرادی ندارد، و بلکه مستحب است با اینکه از دست رفته با خودکشی و غیره هم از بین رفته باشد، همچنانکه مستحب است خانواده کسی که به علت قصاص کشته شده و یا بر اثر اجرای حد زنا از دنیا رفته باشد، تسلیت و دلداری نمود، و منعی هم در دعا برای آنها نیست، و غسل داده میشوند و بر آنها نیز نماز خوانده میشود، اما بزرگ مسلمانان مانند قاضی و امیر و ... بر آنها نماز نمیخوانند، بلکه عدهای دیگر از مسلمانان بر آنها نماز میخوانند، اما کسی که به سبب قتل عدوان کشته شده باشد این مظلوم است، و بر او نماز و دعا هم انجام میپذیرد، و هم چنین کسی که به علت قصاص از دنیا رفته باشد برای وی دعا و نماز بر وی انجام میگردد، و خانواده وی نیز تعزیه و تسلیّت داده میشوند.
س۱۲٩: برخی از مردم اگر با آنها درباره عزا و اجتماعی بر آن سخن بگوئیم میگویند ما این کار را به قصد تعبّد انجام نمیدهیم بلکه هدف ما انجام امر عادی و معمولی میان مردم است پس چگونه بر آنان جواب داده شود؟ [۱۶۶].
ج۱۲٩: جواب بر این سؤال این است که: تعزیه سنت است و هم عبادت، و اگر عبادت بر روشی که در زمان پیامبرصنبوده باشد انجام گیرد بدعت میگردد، و کسی که مصیبت زده را تعزیه و تسلیت مینماید دچار اجر و ثواب میگردد، و ثواب و پاداشی هم بر عبادات مترتب میگردد.
س۱۳۰: از جمله اختلافاتی که میان بسیاری از مردم شایع یافته است که تعزیه بعد از سه روز جائز نیست؟ [۱۶٧].
ج ۱۳۰ : برخی از اهل علم این نظر را ذکر کردهاند، ولی صحیح این است بعد از سه روز نیز اگر فرد مصیبتبار مصیبت را فراموش نکرده باشد درست است که وی را تعزیه و تسلیت داد، زیرا هدف از تعزیه تقویت و دلداری مصیبتبار بر تحمل صبر است، اما لازم نیست آن را دوباره تکرار نماید زیرا با گفتن آن گاهی مصیبت به یاد میآید و فراموش نمیگردد.
س۱۳۱: بسیاری مردم هرگاه فردی از آنها از دنیا برود دو یا سه روز پیاپی برای کسانی که برای عزا میآیند دور یا نزدیک باشند مهمانی و ضیافت میدهند آیا این کار جایز است؟ [۱۶۸].
ج۱۳۱: این کار بدعت است و صحابه بر این باورند که تهیه طعام (از طرف خانواده میّت) و اجتماع (مردم) بر آن مانند ناله و زاری است.
[۱۴۶] ابن عثیمین، مجموع دروس وفتاوى الحرکم المکی ۳/۳۶۴. [۱۴٧] ترمذ در کتاب الجنائز، باب ما جاء في أجر من عزى مصاباً، عارضه الأحوذي (۴/۲٩۴). [۱۴۸] نگا: الـمغني (۳/۳۸۵) ولفظ الحدیث: ما روى جعفر بن محمد عن أبيه عن جده، قال: لـما توفي رسول اللهجوجائت التعزية سمعوا قائلاً يقول: «إِنَّ فِى اللَّهِ عَزَاءً مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ وَخَلَفًا مِنْ كُلِّ هَالِكٍ وَدَرَكًا مِنْ كُلِّ مَا فَاتَ فَبِاللَّهِ فَثِقُوا وَإِيَّاهُ فَارْجُوا فَإِنَّ الْمُصَابَ مَنْ حُرِمَ الثَّوَابَ». [۱۴٩] ابن باز، مجلة الدعوة عدد (۱۵٧٩). [۱۵۰] صالح الفوزان، مجلة الدعوة عدد (۱۵۵۱). [۱۵۱] ابن باز، مجلة الدعوة عدد (۱۵۴٧). [۱۵۲] ترمذی در کتاب الجنائز (٩۱٩) از حدیث عبدالله بن جعفر، وابن ماجه، باب ما جاء في الجنائز (۱۵٩٩). [۱۵۳] ابن باز، مجلة الدعوة عدد (۱۵٧٩). [۱۵۴] مسلم در کتاب الإيمان، باب وجوب الأمر بالـمعروف والنهي عن الـمنكر. [۱۵۵] اللجنة الدائمة: سؤال ششم و هفتم از فتوای شماره (۲٩۲٧)، ودر کتاب: «بهجة الناظرين فيما يصلح الدنيا والدين» تألیف عبدالله بن جار الله آل جار الله ص (۶۲۵) نیز آمده است. [۱۵۶] تخریج آن گذشت. [۱۵٧] تخریج آن گذشت. [۱۵۸] ابن باز، و فتاوای هیأت علمای بزرگ (۲/۳۵۱). [۱۵٩] ابن جبرین، جریدة المسلمون عدد (۵۴). [۱۶۰] صالح الفوزان، الـمنتقى: ۱/٧۶. [۱۶۱] ابن باز، مجموع فتاوى ومقالات متنوعه (۵/۳۴۵). [۱۶۲] ابن باز، مجموع فتاوى ومقالات متنوعه (۴/۳۴٧). [۱۶۳] اخراج احمد با اسناد حسن. [۱۶۴] تخریج آن گذشت. [۱۶۵] ابن باز، مجموع فتاوى ومقالات متنوعه (۴/۲۲٧). [۱۶۶] ابن عثیمین، ألفاظ ومفاهيم في ميزان الشريعة ص (۴۲). [۱۶٧] ابن عثیمین، ألفاظ ومفاهيم في ميزان الشريعة ص (۳۴). [۱۶۸] منبع سابق.