أول: ابوبكر صدیقس
ایشان؛ عبدالله بن عثمان بن عامر بن کعب، که نسبش با نسب پیامبرجدر مرّه بن کعب وصل میشود، است. دو سال و شش ماه بعد از واقعۀ عام الفیل به دنیا آمده، و نخستین مرد اسلام بشمار میرود.
در فضیلت اوآیات واحادیث زیادی وارد شده است .از جمله:
۱- خداوند میفرماید:
﴿وَٱلَّذِي جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ وَصَدَّقَ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ ٣٣﴾[الزمر: ۳۳]. «اما کسى که سخن راست بیاورد و کسى که آن را تصدیق کند، آنان پرهیزگارانند».
ابن جریر به نقل از علی بن أبی طالب روایت میکند که مراد از آیۀ: ﴿وَٱلَّذِي جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ﴾محمد جمیباشد، و مراد از:﴿وَصَدَّقَ بِهِۦٓ﴾ ابوبکر میباشد.
۲- خداوند میفرماید:
﴿إِن تَتُوبَآ إِلَى ٱللَّهِ فَقَدۡ صَغَتۡ قُلُوبُكُمَاۖ وَإِن تَظَٰهَرَا عَلَيۡهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ هُوَ مَوۡلَىٰهُ وَجِبۡرِيلُ وَصَٰلِحُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۖ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ بَعۡدَ ذَٰلِكَ ظَهِيرٌ ٤﴾[التحریم: ۴]. «و اگر با هم علیه رسول الله جمتفق شوید، در حقیقت خدا یاور اوست، و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان او هستند».
بسیاری از مفسرین، از جمله عبدالله بن عباس و عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عمر ن، بر این باورند که مقصود از: ﴿وَصَٰلِحُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۖ﴾ ابوبکر و عمر لمیباشد.
۳- أبو سعید خدری ساز رسول الله جروایت میکند که فرمود:
«إِنَّ مِنْ أَمَنِّ النَّاسِ عَلَيَّ فِي صُحْبَتِهِ وَمَالِهِ أَبَا بَكْرٍ، وَلَوْ كُنْتُ مُتَّخِذًا خَلِيلًا غَيْرَ رَبِّي لاَتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ، وَلَكِنْ أُخُوَّةُ الإِسْلاَمِ وَمَوَدَّتُهُ، لاَ يَبْقَيَنَّ فِي المَسْجِدِ بَابٌ إِلَّا سُدَّ إِلَّا بَابَ أَبِي بَكْرٍ». [رواه البخاري].
«کسی که از همه بیشتر در رفاقت و دوستی و با مال و دارایی خود بر من منت دارد، همانا ابوبکر میباشد. و اگر چنانچه غیر خدا کسی را به عنوان دوست بر میگزیدم، ابو بکر را بر میگزیدم. اما دوستی و اخوت اسلامی، کافی است. تمام درهایی را که به مسجد باز شده اند، ببندید جز دروازۀ خانه ابوبکر را».
قرطبی:میگوید: معناى این حدیث چنین است: که، ابوبکر حقهایی دارد که اگر به جای او کس دیگری میبود، بر من منّت میگذاشت، زیرا او نبوت پیامبر جرا تصدیق نمود، در حالیکه مردم او را تکذیب میکردند، و داراییهای زیادی را در راه خدا انفاق نمود، در حالی که مردم بخل میورزیدند، ایشان به پیامبر جنزدیکی و او را همراهی میکرد، در حالیکه مردم از او دوری میکردند، او با وجود این با سینۀ باز و از ته دل، و با آگاهی کامل میدانست که فضل و برتری و احسان و نیکی از آن خدا و رسول خدا ج میباشد، و منت برای آنها است، و پیامبر جنیز با اخلاق کریمانه و معاشرت خوب و زیبای خود، به فضیلتی که از کسی صادر میشد، اعتراف مینمود، و کسی را که اعمال نیکی از او صادر میشد سپاس میکرد، آنهم به پاس شکر و سپاس خدا، تا مردم از او تأسی کنند، و از او بیاموزند.
۴- از عمرو بن العاص سروایت است که می گوید: از رسول الله جسؤال کردم:
«أَيُّ النَّاسِ أَحَبُّ إِلَيْكَ؟ قَالَ: «عَائِشَةُ» قُلْتُ: مِنَ الرِّجَالِ؟ قَالَ «أَبُوهَا» قُلْتُ: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ: «عُمَرُ» فَعَدَّ رِجَالًا».[متفق علیه].
«چه کسی از مردم را بیشتر دوست داری؟ فرمود: عائشه، گفتم از میان مردها؟ فرمود: پدرش، گفتم: سپس چه کسی؟ فرمود: عمر بن خطاب، و بعد از او نیز چند مرد دیگری را شمار کرد».
این حدیث صراحتاً به فضیلت ابوبکر و عمر و عائشه ناشاره دارد، و نیز دلیل واضح و آشکاری است بر فضیلت ابوبکر، سپس عمر بر تمامی صحابه و یاران پیامبر ج.
۵- محمد بن حنفیه میفرماید: از پدرم (علی بن أبی طالبسپرسیدم:
«أَيُّ النَّاسِ خَيْرٌ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ج؟ قَالَ: أَبُو بَكْرٍ، قُلْتُ: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ: ثُمَّ عُمَرُ».
«چه کسانی بعد از رسول الله جبهترین مردماند؟ فرمود: أبوبکر، گفتم سپس چه کسی؟ فرمود: عمر.
علی سبطور صریح و واضح میفرماید: که بعد از رسولالله جابوبکرسبهترین مردم میباشد، و بعد از ابوبکر، عمر بهترین مردم است، و این شهادت و گواهی است از جانب علی بن ابی طالب، و چه گواهی و شهادت نیک و بجای.