رابعاً: خودداری و سکوت کردن در مورد اختلاف و جر و بحثهایی که در بین آنان رخ داده است
ابن مسعودساز رسول الله جروایت میکند که فرمود: «إِذَا ذُكِرَ القَدَرُ فَأَمْسِكُوا، وَإِذَا ذُكِرَ أَصْحَابِي فَأَمْسِكُوا» [۴].
«هرگاه در باره قضا و قدر سخن به میان آمد و یا در مورد یاران من بحث پیش آمد سکوت اختیار کنید».
پس مذهب اهل سنت و جماعت بهترین دیدگاه و زیباترین گمان را در مورد یاران پیامبر ندارد، و در مورد جر و بحثهایی که بین آنان رخ داده سکوت اختیار کرده، و جنگ و جدال میان آنان را تأویل میکند زیرا که آنان مجتهد بودند و در اجتهاداتشان اجر و پاداش مىبرند خواه، خطا و اشتباه کرده باشند و یا حق را اصابت نموده باشند، زیرا که آنان مخلص بودهاند، و هر گروه، رأی و نظر و نیت خوبی داشته که از آن دفاع نموده است، و اختلاف آنان بر مسابقه در ثروت اندوزی و دنیاپرستی نبوده است، بلکه اجتهادشان در راستای تطبیق و اجرای شریعت اسلام بوده است، پس آنان لایقترین و شایستهترین کسانىاند که باید برایشان عذر آورد، و در بارهاشان حسن ظن داشت.
و سخنان زیادی از جانب بعضی از سلف صالح وارد شده که موقف صحیح مسلمان را در مقابل آنچه بین یاران پیامبر جرخ داده، بیان میدارد؛ از جمله:
عبدالله بن مبارک :میگوید: آنچه بین آنها اتفاق افتاده، فتنهاى بوده که خداوند شمشیرهای ما را از آن نگه داشته و حفظ نموده است، پس ما باید زبان خود را از آن حفظ کنیم و نگه داریم.
عمر بن عبدالعزیزسمیگوید: آن، خونهائی بوده که خداوند دست مرا به آن آلوده نکرده، پس چرا زبان خود را به آن آلوده کنیم، مَثَل یاران پیامبر مانند چشم است، و دوای چشم، لمس نکردن آن است.
امام بیهقی در توضیح و تشریح سخنان عمر بن عبدالعزیز میگوید: این سخنی است بسیار نیکو و زیبا، زیرا سکوت در مورد آنچه که به انسان ربط ندارد عین حق و صواب است.
امام أحمد :میگوید: بسیار واضح و آشکار است و نیازی به دلایل و براهین ندارد، این که محاسن و نیکیهای همۀ یاران پیامبر جذکر شوند، و از ذکر بدیها و اختلافات و آنچه بین آنها اتفاق افتاده پرهیز شود.
باز هم امام أحمد در جای دیگری هنگامی که از یاران پیامبرجسخن به میان آمده چنین میگوید: خداوند همه آنها را رحمت کند، زیرا که خداوند، معاویه، و عمرو بن العاص، و أبوموسى أشعری، و مغیره، و همه آنها را در کتاب خود چنین توصیف نموده است: ﴿سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ﴾[الفتح: ۲۹]. «نشانه (اطاعت) آنها (از خداوند) در صورتشان از اثر سجده (و عبادت) نمایان است».
[۴] الطبرانی وصححه الألبانی.