پنجمً: معاویه بن أبی سفیانس
ایشان. معاویه بن صخر بن حرب بن أمیه بن عبدشمس بن عبدمناف قریشی أموی است.
و مادرش هند دختر عتبه میباشد، که پدر و مادرش در جدشان عبدشمس با هم وصل میشوند.
کنیهاش أبو عبدالرحمن است، ایشان همراه پدر و برادرش یزید و مادرش هند همگی در روز فتح مکه مسلمان شدند، و گفته شده که او قبل از پدرش در عمره قضا اسلام آورده است.
در فضیلت و بزرگواری او أحادیث بسیاری وارد شده از جمله:
۱- ترمذی از عبدالرحمن بن أبیعمیرهسروایت میکند که رسولاللهجفرمودند: «اللهم اِجْعَلْهُ هَادِيًا وَمَهْدِيًّا وَاهْدِ بِهِ». [صححه الألباني].
«خداوندا! او را ره یافته و هدایت شده و مرشد و راهنما قرار ده و بوسیله او مردم را هدایت کن».
۲- عبدالله بن عباس لروایت میکند که: «أَنَّ أَبَا سُفْيَانَ قَالَ لِلنَّبِيِّ ج: يَا نَبِيَّ اللهِ! ثَلَاثٌ أَعْطِنِيهِنَّ، قَالَ: «نَعَمْ» [وفيه]: مُعَاوِيَةُ، تَجْعَلُهُ كَاتِبًا بَيْنَ يَدَيْكَ، قَالَ: «نَعَمْ»». [مسلم].
«ابوسفیان به پیامبر جگفت: ای پیامبر خدا، سه چیز درخواست مىکنم تا به من بدهی، فرمود بله، ... و از آن سه چیز: اینکه معاویه را کاتب خود قرار دهی، فرمود: بله».
أبونعیم میگوید: معاویه از نویسندگان و کاتبان رسول الله جبود، خط خوب، و زبان فصیحی داشت، و بسیار بردبار و صبور و قوی بود.
۳- ابن أبی ملیکه میگوید: «قِيلَ لِابْنِ عَبَّاسٍ: هَلْ لَكَ فِي أَمِيرِ المُؤْمِنِينَ مُعَاوِيَةَ، فَإِنَّهُ مَا أَوْتَرَ إِلَّا بِوَاحِدَةٍ؟ قَالَ: «أَصَابَ، إِنَّهُ فَقِيهٌ».[البخاري].
«از ابن عباس پرسیدند :چه میگویی در باره أمیر المؤمنین معاویه که فقط نماز وتر یک رکعت خواند؟ در جواب گفت: حق را اصابت کرده، زیرا در حقیقت ایشان فقیهاند».
۴- از علی بن أبى طالبسروایت شده وقتی که از جنگ صفین برگشت، گفت: اى مردم، از فرماندهی و امارت معاویه ناراحت نباشید، زیرا که اگر او را از دست بدهید، سرها را جدا شده از جسدشان میبینید، گوئی که خیار تلخاند که از ریشههایشان جدا شدهاند.
۵- عبدالله بن عمر لمیگوید: پس از رسول الله جکسی را سخاوتمندتر از معاویه را ندیدهام، گفتند: حتى پدرت؟ در جواب گفت: پدرم (عمر) از معاویه بهتر و برتر بود، ولی معاویه از او سخاوتمندتر بود. روایت خلال در السنه و اسنادش صحیح است.
۶- قبیصه بن جابر میگوید: «هرگز شکیبا و آرام تر و سخاوتمندتر، و فروتن و لطیف و مهربان و نیککردارتر از معاویه را ندیدهام».
۷- از عبدالله بن مبارک پرسیدند: «عمر بن عبدالعزیز بهتر است یا معاویه؟ در جواب گفت: گرد و غباری که در بینی اسب معاویه به هنگام جنگ در راه خدا با پیامبرش، داخل شده، بهتر و برتر است از عمر بن عبدالعزیز».
۸- قاضی عیاض گوید: مردی به معافى بن عمران گفت: عمر بن عبدالعزیز از معاویه برتر و بزرگوارتر است، معافى عصبانی شد و گفـت: هیچ کسی با یاران پیامبر مقایسه نمیشود، معاویه یاور و داماد پیامبر جو کاتب وحی، و امانتدار وحی خدا بر پیامبرش میباشد.
- تاریخدانان در باره معاویه گفتهاند: «خداوند کشورهای بسیاری در زمان او به فتح و تصرف مسلمانان رسانید، و با کشور روم جنگ کرد، و اموال و غنایم جنگی را در بین مسلمانان تقسیم مینمود، و فرمان خدا را اجرا مینمود».
اگر گفته شود: چرا نام معاویه بن أبی سفیان را بعد از خلفای چهارگانه آوردهای، در حالى که کسان دیگری هستند که مقام و منزلتشان از معاویه بالاتر و از فضیلت بیشتری برخوردارند؟
جواب این سؤال این است که: این یک قاعده و فرمول بزرگی است که یکى از بزرگان سلف صالح بنام أبو توبه ربیع بن نافع آنرا بنیاد نهاده و آن اینکه میفرماید:- و چه سخن با ارزش و مفیدی- «معاویه نقاب و پردهای است بر روی یاران محمد ج، پس هرگاه کسی این پرده را برداشت، جرأت بیشتری پیدا خواهد کرد تا به بقیه اصحاب و کسانى که پشت سر او هستند بیادبی و تجاوز و تعدى کند) [۱].
علامه عبدالمحسن العباد خدا حفظش کند، میگوید: پس کسى که در مورد معاویه چیزی بگوید، و جرأت داشته باشد که سخن نالایق و ناشایست را به او بگوید، برایش بسیار آسانتر است که در مورد غیر معاویه و کسانی که از معاویه بهتر و برتر بودهاند بدگوئی کند، و حتی به ساحت پاک کسانی که از همه عالم، پس از پیامبران †برتر و افضلتر بودهاند یعنی: ابوبکر صدیق، و عمر بن خطاب، و سپس عثمان بن عفان و علی بن ابی طالب نتجاوز نماید و بیادبی کند.
[۱] مقصود این است که وقتى به معاویه فحش و دشنام دادند، بر بقیه اصحاب نیز این جرأت را خواهند داشت تا سب و دشنام، دهند.