سخنان جاودان علیس
وصیت علیسبرای مسلمانان: وقتی که به حال احتضار در آمد برای همهی مسلمانان وصیت کرد و در بخشی از آن فرمود: شما را به رعایت تقوای الهی سفارش میکنم.
﴿فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ﴾[البقرة: ۱۳۲].
«پس نمیرید (و رخت از جهان بر نبندید) مگر اینکه مسلمان (و فرمانبردار خداوند) باشید».
همانا من از ابوالقاسم محمدصشنیدم که فرمود: «إِنَّ صَلاحَ ذَاتِ الْبَيْنِ أَعْظَمُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلاةِ وَالصِّيَامِ» [۲۵]«حقا که رفع اختلاف مردم و ایجاد صلح و آشتی در بین آنان بهتر است از سالها نماز و روزه». خدا را خدا را، تهیدستان و مستمندان را در اموال خود سهیم کنید، و از خداوند پروا کنید و مراقب پیمان و فرامین پیامبرتان باشید، مبادا که در حضور شما به آن ستم شود، و نسبت به اصحاب پیامبرصاز خداوند پروا کنید همانا که رسول خداصنسبت به رعایت ایشان سفارش کرد.
و در اجرای احکام خداوند از سرزنش هیچ سرزنش کنندهای نهراسید زیرا هر که قصد تعرض به شما را داشته باشد وی از شما حمایت میکند، و با مردم به نیکویی سخن گوئید آن گونه که خداوند شما را فرمان داده است، و امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید، در غیر این صورت افراد شرور بر شما مستولی میشوند، سپس خدا را میخوانید و از او یاری میجوئید اما دعایتان مستجاب نمیشود. با یکدیگر مراوده و ارتباط داشته باشید و به یکدیگر انفاق نمائید، بر حذر باشید از اینکه با همدیگر دشمنی نمائید و پیوندها را بگسلانید. همهی شما را به خداوند میسپارم.
روزی که علیسضربت خورد، جندب ابن عبدالله خدمت وی رسید و پرسید: ای امیر المؤمنین! اگر خدای ناخواسته شما را از دست دادیم آیا با حسن بیعت نمائیم؟ فرمود: شما را نه به این کار فرمان میدهم و نه از آن نهی مینمایم، شما به کار خود بیناترید.
سپس حسن و حسین برا فراخواند و به آنان گفت: شما را به رعایت تقوای الهی سفارش میکنم، و اینکه خواهان دنیا باشید اگر چه به شما اقبال نماید، و برای آنچه که بدست نیاوردید اندوهگین نگردید، سخن حق بگوئید. به یتیم رحم کنید، و فریادرس مظلوم و دردمند باشید و برای آخرت کار کنید، دشمن ستمگر باشید و یاور ستمدیده، به حکم کتاب خدا عمل نمائید و در اجرای احکام خداوند تحت تأثیر سرزنش هیچ سرزنشکنندهای قرار نگیرید. بعد همانگونه که برای آنان وصیت کرد برای پسر دیگرش محمد بن حنفیه نیز وصیت کرد و در حفظ احترام حسن و حسین ببه او سفارش نمود و فرمود هیچ کاری را بدون [مشورت و هماهنگی] آنان انجام ندهد، سپس به حسن و حسین سفارش نمود که به محمد بن حنیفه توجه کند و فرمود: میدانید که پدرتان او را دوست دارد».
کاری برای ریا و شهرت انجام ندهید، همانا هر که برای غیر خدا کار کند خداوند او را به همان واگذار میکند.
کس را که خداوند در میان مردم راستگو نماید، این برای او بهتر است از مالی که به ارث میبرد.
جهاد دری از درهای بهشت است، خداوند آن را برای اولیاء خاص خود میگشاید، جهاد لباس [و زینت] تقوا و زره محکم خداوند و سند قطعی بهشت است، اگر کسی آن را ناخوش دارد خداوند او را ذلیل و گرفتار مصائب مینماید.
اگر مایل بودم؛ میدانستم که چگونه از عسل صاف شده و مغز گندم و پارچهی حریر استفاده نمایم. اما هیهات از اینکه هوا و هوس بر من چیره شود و حرص و آز مرا بسوی غذا و طعام بکشاند، آیا میتوانم خود را قانع کنم که بگوید: این امیر المؤمنین است، در حالی که در ناملایمات روزگار با آنان مشارکت ننمایم و در سختی و مشقت زندگی سرمشقی برای آنان نباشم؟!.
بخشی از نامهی علیسبه فرماندار آذربایجان اشعث بن قیس: مقام فرمانداری و کار حکومتی وسیلهای برای ارتزاق تو نیست بلکه امانتی است بر عهدهی تو در حالی که تحت نظر مافوق خود هستی او خواسته است که تو نگهبان و سرپرست مردم باشی، پس نسبت به مردم نباید مستبد و زورگو باشی و نباید بدون مستمسک و تکیه گاه مطمئن خود را به خطر اندازی [یعنی با دست آویزی محکم و با احتیاط عمل کن].
از من پنج چیز را به خاطر بسپارید، و اگر خواهان آن هستید با جدیت در پی آن باشید:
۱- از هیچ انسانی چشم داشت و توقعی نداشته باشید بلکه امیدتان به پروردگار جهانیان باشد.
۲- از هیچ چیز نترسید جز از نافرمانی و عصیان پروردگارتان.
۳- از سؤال کردن دربارهی چیزی که نمیدانید شرم نکنید.
۴- عالمان از اینکه جواب سؤالی را ندانند و بگویند والله اعلم، شرم نداشته باشند.
۵- صبر جزئی از ایمان است و نسبت آن به سایر اعمال مانند نسبت سر به بدن است [رسول خداصفرمود] «لا ایمان لـمن لا صبر له». «کسی که صبر ندارد ایمان [کامل] ندارد».
[۲۵] الفتح الکبیر – یوسف النبهانی جلد ۱/۳۹۵ گوید: طبرانی آن را روایت کرده است.