عبرت
لازم هر مسلمانی مدتهای مدید راجع به شهادت علیستأمل کند. اگر عثمانسبدست عدهای از اشرار و فتنه جو شهید شد، علیسبدست شرورترین مردمی شهید شد که دچار کج فهمی در اسلام شده بودند، و شیطان بر آنان چنین مشتبه ساخت و چنان زیبا جلوه داد که کشتن امام مسلمین را عملی دانستند که با آن بهشت را برای خود میخزند!.
خوارج در عبادت و تقوا مشهور بودند، راجع به آنان ابو حمزهی خارجی میگوید: «چشمانشان از گناه پاک و پاهایشان بر باطل سنگین بود، از کثرت عبادت نحیف و از فرط بیخوابی رنجور بودند، جانهائی را که امروز و فردا میمیرند را در از ازای جانهائی که برای همیشه زندهاند به خدا فروختند. اما این گونه عبادت به آنان سودی نرساند آنگاه که در فهم اسلام منحرف شدند و از جماعت مسلمین جدا گشتند و ریختن خون امامی بزرگ و مسلمانانی بود که با او بودند را حلال شمردند. این چنین شیطان کارهایشان را زیبا جلوه داد و از راه حق گمراه نمود و فتنهی بزرگ دیگری را بر مسلمین گشود و بر تفرقهی آنان افزود، و بعد از اینکه دو گروه بودند؛ گروهی با علیسو گروهی با معاویهس، گروه سومی را ایجاد کرد که آن دو گروه را قبول نداشتند، و به سبب عبادت دچار خودستایی و غرور شدند تا آنجا که مسلمانان دیگر را تحقیر و امامان هدایت را تکفیر کردند و از دین خدای عزوجل مغرورانه گمراه شدند و دیگران را گمراه ساختند، ببینید این تاریخ است که تکرار میشود، امروز نیز کسانی هستند که شیطان بواسطهی عبادت غرورشان را زیبا جلوه داده است تا آنجا که مردان مصلح را تکفیر میکنند و به خاطر خود مایلند مردم را دچار تفرقه کنند و بنیان رسالت را تضعیف نمایند. شاید تشبیه اینان به خوارج، ظلم بر خوارج باشد زیرا خوارج قهرمانان جهادگری بودند که دروغ نمیگفتند [اگر چه در تفسیر و فهم دین اشتباه کردند] اما اینان قهرمان حرفاند و راست نمیگویند.
﴿لِلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ مِن قَبۡلُ وَمِنۢ بَعۡدُ﴾[الروم: ۴].
«زمام امور به دست خداست، چه قبل از شکست و چه بعد از پیروزی».