شرح اربعین نووی

حدیث سی ام

حدیث سی ام

«عَن أَبي ثَعْلبةَ الْخُشَنِيِّ جُرثُومِ بنِ ناشرٍ سعَن رسولِ اللهِ ص قالَ:

«إنَّ اللهَ تَعَالى فَرَضَ فَرَائِضَ فَلاَ تُضَيِّعُوهَا، وَحَدَّ حُدُودًا فَلاَ تَعْتَدُوهَا، وَحَرَّمَ أَشْيَاءَ فَلاَ تَنْتَهِكُوهَا، وَسَكَتَ عَنْ أَشْيَاءَ رَحْمَةً لَكُمْ غَيْرَ نِسْيَانٍ فَلاَ تَبْحَثُوا عَنْها».

(حديثٌ حسنٌ رواه الدَّارَقُطْنِيُّ وغيرُه)

ترجمه حديث:

از أبوثعلبه حشنی (نسبت به قبیله خشینه)، جرثوم پسر ناشر ساز رسول الله صروایت شده که فرمود: بی‌گمان خدای تعالی فریضه‌های را فرض فرمود، پس آنها را ضایع مکنید، و از کارهایی منع فرمود و برای آنها حدودی معین فرمود، پس از آنها تجاوز مکنید، و چیزهایی را حرام فرمود، پس احترام آنها را نگه دارد، و از چیزهایی برای مهربانی به شما، نه از روی فراموشی سکوت فرمود، پس در آنها کنجکاوی مکنید.

حدیثی است حسن، آن را دارقطنی و غیر او روایت کرده‌اند .

شرح حديث:

ابوثعلبه: که نام او جرثوم بن ناشر است، از جمله کسانی است که در سال ششم هجری در زیر شجرة الرضوان با رسول الله صبیعت نمود و در روز خیبر حضرت رسول سهم او را معین فرمود، حضرت او را به سوی قوم و طایفه‌اش فرستاد تا آنان را به دین اسلام دعوت کند، وی بدین منظور نزد گروه خود رفت و آنان را به سوی اسلام دعوت نمود و مسلمان شدند.

وفات او به سال سی و یکم هجری است، در نام او و نام پدرش چهل قول است که ارجح آن اقوال را یاد کردیم، در تاریخ وفات او نیز اختلاف است، بعضی چنانکه گفتیم وفاتش در سال ۳۱ و بعضی در ۶۰ و بعضی در ٩۵ دانسته‌اند، ابوداود و ترمذی و ابن ماجه و غیرشان از او روایت حدیث کرده‌اند. س.

در این حدیث نبوی چند دستور مهم است: یکی این که خدای توانا برای مصلحت بندگان فرایضی را فرض فرمود، شایسته است که آن فرایض را به جا آورید و ضایع مکنید، به جاآوردن فرایض یعنی اداء ارکان و شروط و همراه با اخلاص آن است.

دوم این که حدودی را مقرر فرمود، و شایسته است که از آن حدود تجاوز نشود، کلمه «حد» دارای معانی بسیار است: در لغت «حد» را به فاصل دو چیز می‌گویند، و در شرع «حد» عبارت از عقوبتی است که مقدار آن معین شده و از گناه باز دارد، پس حد به معنی مرز و پایان می‌آید، وقتی می‌گوییم این خانه محدود است به خانه تقی از غرب، یعنی انتها و پایان اندازه و مقدار خانه دیوار شرقی خانه تقی است، حدود به معنی مرزهاست که گفتیم نقطه فاصل میان دو چیز است.

وقتی می‌گوییم «حد» شراب‌خوار چهل تازیانه است، در این جا به معنی اول برای فرایض و محرمات هردو می‌آید، مثلاً نماز حدودی دارد، زیرا وقت آن محدود است و هرکس نماز را از حدود آن بیرون ببرد و از وقت آن خارج سازد، از حدود آن تجاوز کرده و آن را ضایع ساخته است، نماز ظهر به چهار رکعت محدود شده است، کسی که پنج رکعت بخواند از حدود آن تجاوز نموده و آن را ضایع ساخته است.

برای عورت حدودی قایل شده است، از ناف تا زانو، کسی که بالاتر از زانو را ظاهر ساخت، در حدود عورت خود تجاوز نموده و عورت خود را ظاهر ساخته است.

سوم این که برای چیزهایی احترام قایل شد و آنها را حرام ساخت، پس احترام آن چیزها را زیرپا نگذارید و مرتکب حرام مشوید، برای حلال هم حدودی است، ناموس احترام دارد، رواداشتن ناموس به عقد نکاح رعایت احترام آن و حفظ حدود آن است، و رواداشتن ناموس به زنا بی‌اخترامی به آن و تجاوز به حدود آن است. و به این ترتیب دستور انجام‌دادن فرایض و دوری از محرمات و رعایت حدود هردو را صادر فرمود، و آنچه خدای متعال در باره آن سکوت فرمود برای رحمت و مهربانی به شماست نه از جهت فراموشی، پس در آن کنجکاوی مکنید.

در حقیقت همه دستورها اسلام دلپذیر و آسان و انجام‌شدنی است و دشوار نمی‌شود، مگر موقعی که کسی از طریق کنجکاوی راه وسواس را بر خود بگشاید، آن وقت هر آسانی دشوار می‌شود، در حالی که وسواس و کنجکاوی بی‌جا برخلاف دستور مقدس دین مبین اسلام است.

در حدیث نبوی بالا از کنجکاوی و خرده‌گیری منع شده، نه از سؤال‌کردن؛ زیرا هرگاه مسأله‌ای واقعی باشد، سؤال از آن جایز است، و اما اگر قصد امتحان‌کردن و سؤال‌تراشی باشد، همین امر است که از آن منع شده، و در حقیقت دین مبین اسلام هم علم و هم عمل به همراه می‌آورد، و صحابه و یاران پیغمبر صنمونه و سرمشق هستند، زیرا احترام حضرت رسول الله را در همه حال نگه می‌داشتند و سؤال نمی‌کردند، مگر در باره آنچه واقعی و مورد نیاز بود، از این رو شاگردانی باایمان و عامل به علم و مؤدب و مخلص بودند، هیچگاه در حضور پیغمبر صدای خود را بلند نمی‌کردند، قیل و قال به راه نمی‌انداختند و در برابر هر فرمان پیغمبر باایمان کامل اطاعت می‌کردند، اما امروز وضع مسلمانان و شاگردان تأسف‌آور است، و عامل اساسی ضعف ایمان و سستی عقیده است که به طور کم‌نظیری و به سرعت برق پیشروی می‌کند.

این حدیث نبوی در حقیقت شامل احکام زیادی است، زیرا شامل فرایض و محرمات و حدود و آنچه مسکوت مانده است، می‌باشد و شریعت هم از غیر از بیان این چهار حکم نیست، فرایض باید انجام داده شود، محرمات باید از آن دوری شود، حدود باید اجراء شود که در حدیث آمده: «حد يقام خير من مطر اربعين صباحا» یک حد شرعی که اجرا شود، بهتر از باران چهل روزه است، حدود رده و زنا و سرقه و شراب‌خواری باید بدون سستی اجرا شود، و آنچه در مورد آن سکوت شده نباید در آن کنجکاوی شود.

گفتیم حد به معنی مرز و نقطه فاصل میان دو چیز می‌آید، و به معنی عقوبت مقرره در شریعت نیز می‌آید، و حد به معنی حرام و حدود به معنی محرمات نیز می‌آید، چنانکه: ﴿تِلۡكَ حُدُودُ ٱللَّهِ فَلَا تَقۡرَبُوهَا[البقرة: ۱۸٧]. «آنها محرماتی است که خدای تعالی معین فرمود، پس به آنها نزدیک مشوید». و حد اصطلاحاً به معنی تعریف می‌آید، چنانکه در تعریفات یاد می‌شود.