مقدمه مترجم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذي بنعمته تتم الصالـحات، والصلاة والسلام على الرحـمة الـمهداة والنعمة الـمسداة؛ سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن دعا بدعوته واهتدى بسنته وجاهد جهاده إلى يوم الدين...
انسانها از بد و زندگی در این دنیا در ناملایمات قرار گرفتند و در پس مشکلات به یک راهکارهای مادی و معنوی نیاز داشتند تا سختیهای زندگی را پشت سر گذرانند.
لذا جامعه بشری گاهی دچار گمراهی ها میشد و این بدعت ها و خرافات چنان آنها را تحت تأثیر قرار میداد که راه درست از خطا قابل تشخیص نبود و چه بسا این گمراهی های جامعه و تمدنی را در ورطۀ هلاکت سوق میداد.
امروزه بشر با پیشرفت قابل توجه خود همچنان گرفتار چنین مسائلی است؛ زیرا کمتر به مسائل معنوی که نیاز اساسی بشریت میباشد، پرداخته است. هر چند درمسائل مادی خطاهای زندگی و شیوه رفاهی خود را به کمترین حد رسانده ولی به دلیل توجه بیش از حد به این مسائل از جنبه دینی و معنوی آن غافل شده است.
یکی از این مسائل، که زندگی ما را بیشتر تحت تأثیر قرار داده است، سحر و جادو یا استفاده بشر از نیروهای مافوق بشر برای یافتن راه علاج برخی مشکلات روحی و روانی است. از آن جا که احتیاج به نیروهای طبیعی و ما فوق طبیعی جزء نیازهای فطری انسانها است، انسان برای پرکردن این نیاز، به و سائلی پناه برده است که یکی از آن وسایل سحر و جادو میباشد.
«سحر [۱]، کاری است که آدمی میتواند به وسیلۀ دمیدن و تکرار بعضی کلمات یا انجام بعضی اعمال قوای فوق العاده عظیم جهان را به نفع خود قبضه کند» [۲]. هر چند در بعضی مجالس پیشگویی، مطالب ضد ونقیضی گفته میشود که بیشتر با دروغ همراه بوده کمی غیب گویی و آینده نگری آن را با واقعیت نزدیک کرده است، چنانچه در خیال انسان درست جلوه گر میشود. بهتر است این مسأله را از دیدگاه اسلامی مورد بررسی قرار دهیم، آیا از غیب صحبت کردن یا بیماری لاعلاج را شفا دادن و درد مزمنی را خوب کردن از طریق سحر یا احضار روح و... درست است یا نه؟.
در قرآن آیات بسیاری آمده است که طی آن روح مردگان در جایگاهی که خداوند برای آنها قرار داده به سر میبرند، چنانکه قرآن کریم میفرماید:
﴿ٱلنَّارُ يُعۡرَضُونَ عَلَيۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِيّٗاۚ وَيَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ٤٦﴾[غافر: ۴۶].
«اینک هر صبح وشام بر آتش عرضه میشوند و روزی که رستاخیز بر پا شود فریاد میرسد که فرعونیان را در سخت ترین انواع عذاب درآورید».
همچنین در آیات ۸۳ تا ٩۵ سورۀ واقعه درباره ارواح بهشتیان و ارواح جهنمیان و جایگاه آنها درعالم برزخ سخن میگوید که هیچ ارتباطی با جهان مادی ما ندارد گویای آن است که ارواح انسانها در کجا قرار دارد و چگونه بعد از مرگ با آنان برخورد میشود. پس چگونه ممکن است ارواح کافران ملحد و نافرمان، از هر قید و بندی رها و آزاد باشند بطوری که بتوانند هر جا بخواهد بروند و به در خواست هر کس جواب دهند و هیچ گونه مراقب و نگهبانی برای آنان نباشد.
در حدیثی از صحیحین بخاری و مسلم روایت شده است؛ ظاهراً پیامبر اکرم صدرجنگ بدر، اجساد مشرکین را در چاهی انداخته است و خود بر سر چاه میآیند و با نام بردن از کشته های آنان با آنها صحبت میکند وقتی اصحاب با این صحنه روبرو میشوند از رسول اکرم صسئوال میکنند: آیا مردگان سخن میگویند ایشان پاسخ میدهند: آنها سخنان من را بهتر از شما درک میکنند ولی توانایی جواب دادن را ندارند [۳]، پس اگر ارواح آنان چنانچه با پیامبر خدا صنتوانستند صبحت نمایند، چگونه میتوانند با افراد دیگر به سخن بپردازند. اگر شک کنیم که اینان (جادوگران) با فرشتگان در ارتباط هستند این ظن با آیات قرآن بر طرف میشود که میفرماید:
﴿لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَهُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ٢٧﴾[الأنبیاء: ۲٧].
«در هیچ سخن بر خدا پیشی نمیگیرند و خود به دستور او کار میکنند».
پس جای تردیدی نیست که نیروهای ما فوقی که اینان ادعا میکنند همان نیروهای مخفی عالم جن و شیاطین هستند و در اندیشه پاک اسلامی چنین چیزی جایگاهی ندارد [۴]چون وجود شیاطین همانند فرشتگان یک امر مسلّم است که قرآن میفرماید:
«ما مِن اَحَدٍ إلا ولَهُ شيطان» [۵]«هیچ کس نیست مگر اینکه همراه او شیطانی هست». پس چه بسا آنان که ادعای میکنند تا دردهای مزمن را برطرف میکنند کسانی نیستند جز آنهایی که با کمک گرفتن از اجنّه و شیاطین اطلاعات شخصی افراد را میگیرند و به آنها بازگو مینمایند و این، خود، خلاف سنت پاک نبوی است چرا که پیامبر اکرم صچنین اموری را ناپسند میداست وبه اصحاب خود توصیه میکرد که در هنگام دچار شدن به درد ومصیبتی به نزد طبیب مراجعه کنند و به خدا توکل نمایند. بنابر احادیثی از داروهای طبیعی هم نام میبرند، ایشان میفرمایند:
«الشِّفَاءُ فِي ثَلاَثَةٍ: شَرْبَةِ عَسَلٍ، وَشَرْطَةِ مِحْجَمٍ، وَكَيَّةِ نَارٍ، وَأَنْهَى أُمَّتِي عَنِ الكَيِّ» [۶]. «شفای بیماران منحصر در سه چیز است: شربت عسل و نیشترحجّام و داغ کردن. و امتم را از داغ کردن منع میکنم».
به این ترتیب پیامبر اکرم صروش های درمان و شفابخشی مریضان طبق عرف زمانه خود نام برده اند ولی امروزه با پیشرفت علم بشری و استفاده از اسباب خداوندی که در طبیعت به طور آشکار مشاهده میشود، این امر بهتر تحقق مییابد. چرا که مسلمانان باید بدانند، تنها با جبران خلأهای عقیدتی و تلاش در کشف پدیده ها برای شناخت بهتر خداوند، میتوانند خود را به کاروان تمدن بشری برسانند و چه بسا از آن پیشی بگیرند و از پدیده های پوچ و بیهوده که فقط برای عقب ماندگی جامعه بشری ساخته شده است، دور باشند و بیش از هر زمان دیگری از معنویات دینی و عقاید پاک شریعت و ایمان قوی خود بهره برند و شب و روز در تلاش باشند تا با واقعیات آفرینش انس بگیرند.
چرا که این احضار روحها و سحر و جادو هایی که در جامعه بشری وجود دارد چیزی نیست جز ساختۀ افراد ملحد و مادیگری که کمبود معنوی خود را بدین طریق پرمی کنند، در حالی که خود به چنین امری اعتقاد ندارند و بدین طریق به عناد و سرپیچی خود میافزایند و افراد بسیاری را گمراه میسازند پس وظیفه ماست که با برگزیدن افکار پاک اسلامی و ایمان راسخ و با زیرکی تمام از تاریکی که در جامعه بشریت بخصوص در بین مسلمین حکمفرماست به مبارزه برخیزیم زیرا تنها کسی که از غیب خبر دارد و از آینده خبر میدهد خداوند متعال است حتی خداوند ﻷبه رسول اکرم صمیفرماید:
﴿قُل لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُۚ وَمَا يَشۡعُرُونَ أَيَّانَ يُبۡعَثُونَ٦٥﴾[النمل: ۶۵]. «ای رسول خدا بگو که در همه آسمانها و زمین جز خداوند کسی از علم و غیب آگاه نیست».
﴿وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَيۡبِ لَا يَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَ﴾[الأنعام: ۵٩]. «کلیدهای غیب تنها نزد او است جز او کسی آن را نمیداند».
مسئله دیگری که در جامعه ما نمایان است فال حافظ میباشد چرا که این مسأله یک پدیدۀ روانشناختی است چه بسا به خاطر تجربه هایی که افراد در زندگی دارند و حوادث زیادی از جمله (سفرـ پولدا رشدن ـ ازدواج، آشنایی، مرگ و...) در زندگی انسانها اتفاق میافتد با اشعاری که در ابیات حافظ در این مسائل صحبت کرده است تلفیق مینمایند و بدین وسیله با احساسات و عواطف مردم بازی میکنند. ولی این کار برای یک انسان عالم و آگاه عمل ناپسندی است، بجای اینکه مردم را به راه راست هدایت کنند و آنها را در برابر سختیها و مصائب که همواره در زندگی انسان رخ میدهد یاری دهند بدین وسیله آنان را در برابر این همه مسائل گمراه میکنند.
بر هر مسلمانی واجب است تا از این مسائل دوری کند چرا که قضا و قدر و سرنوشت انسان بنابه راه هایی که خداوند در اختیار انسان قرار داده در دست خود او است نه دیگران. مسائلی چون صداقت، اعتقاد پاک، اخلاق خوب، دوری از پلیدی ها و کمک ومساعدت ها است که انسان را در صراط مستقیم خوشبختی وسعادت قرار میدهد.
پس تنها با یک وسیله میتوان پیشرفت مادی و معنوی مسلمانان را هموار کرد و راه پیشرفت مادی و معنوی انسان را بر افق بیکران هستی باز کنیم. آن اینکه دوباره به انوار عالی قرآن و سنت که از مشرق زمین طلوع کرده است و همچنان روشنایی خود را بر همگان عرضه میدارد، رو بیاوریم و از آن استفاده نماییم؛ تا زمانی که ایدئولوژی و عقیدۀ یک ملت درست نشود و نحوۀ تفکر آن نسبت به جهان تغییر نکند و در راستای کمال قرار نگیرد آن ملت سیادت و بزرگی پیدا نمیکند و موجب پیشرفت مادی و معنوی اجتماعش نمیگردد.
در پایان از استاد بزرگوار جناب مولوی عبدالرحمن سربازی و سایر دوستانی که در ترجمه این اثر بنده را یاری نمودند، صمیمانه تشکر مینمایم.
عاشور محمد پلنگی
۱۱/۱۱/۸۰
[۱] magic. [۲] جان بی، ناس، تاریخ جامع ادیان، علی اصغر حکمت، پرویز اتابکی تهران۱۳٧٧، چاپ نهم، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. [۳] (مترجم)- البته این از معجزات پیامبر اکرم صبوده است که مردگان صدای آن حضرت را شنیدند ولی در آیاتی مانند: ﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾[فاطر: ۲۲]. «و تو آن کسی را که در گورستان فرو رفته هرگز شنوا نتوانی کرد بر عدم توانایی مردگان به شنیدن صدای زندگان تأکید شده است» - ترجمۀ الهی قمشه ای. [۴] منظور نفی وجود جن و شیاطین نیست بلکه عدم استفاده و پناه بردن به این شیوه است. [۵] صحیح مسلم. [۶] صحیح بخاری.