کلمات نامأنوس در کتاب، برگرفته از فرهنگ عمید
استعاذه: مص. [ع] «استعاذه» (اِ.تِ.ذَ) استعاذت: پناه گفتن، پناه خواستن، پناه جستن، پناه بردن، کلمۀ «أغوذ بالله من الشيطان الرجيم»گفتن،.
استعانت: مص [ع] «استعانه» (اِ. تِ. نَ) یاری خواستن، یاری جستن، کمک خواستن، یاری گفتن،.
اوهام: [ع] (آَ) خیالات و پندارها، جمع وهم،.
برجهای فلکی: برج_ ا. [ع] (بُ) هر یک از دوازده بخش فلک: حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو، حوت، بروج جمع. فلک: سپهر، گردون، مدا هر یک از سیارات،.
تعویذ: مص. [عَ] [تَ. وِ] پناه دادن، در پناه آوردن، حفظ کردن کسی و نیز بمعنی دعاهائی که بر کاغذ مینویسند و بگردن یا بازو میبندند برای رفع چشم زخم و دفع بلا و آفت، تعاویذ جمع،.
تهلیل: مص. [ع] [تَ. لِ] «مأخوذ از هیلله» تسبیح کردن، «لا اله إلا الله» گفتن،.
توسّع: مص. [ع] (تَ. وَ. سُ) فرخ شدن، گشاده شدن، فراخ نشستن، فراخی، آسان گرفتن،.
حجّام: صِ. [ع] (حَ. ج) حجامت کننده، خونگیر، کسی که کارش حجامت کردن و خون گفتن است،.
رصد: ا. [ع] (رَ. صَ) طریق، راه، مراقب، نگهبان، گروه، در اصطلاح منجمان: جائی که ستاره شناسان برای خود درست میکنند و از آنجا با آلات و ادوات مخصوص ستاگان را زیر نظر قرار میدهند، در فارسی رصدگاه و رصدخانه نیز میگویند،.
رُقیه: افسون، طلسم، جادو، سحر،.
طالع بینی: طالع_ ا. فا.[ع] (لِ) طلوع کننده، بر آینده/ ماه نو، هلال، حالت نموداری ستارگان/ بخت، اقبال، سرنوشت و طالع بینی علمی است که توسط رصد کردن ستارگان از آینده و بخت و اقبال انسان خبر میدهند،.
عبوس:ص. [ع] (عَ. بُ) بسیار ترشرو، بد اخم، اخمو،.
عِقاب: مص [ع] (عِ) سزای گناه و کار بد کسی را دادن، شکنجه کردن، عذاب، شکنجه،.
غل وغش: غل_ ا. [ع] (غَ. لِّ) حقد، کینه، /غش:ا.مص. [ع] (غِ، شّ) خیانت، حقد، سیاهی قلب، تیرگی درهر چیز،.
قاعده: ا.فا. [ع] «قاعده» (عِ. دَ) مؤنث قاعد/ بنیان، اساس، پایه، اصل، قانون،.
کاهن: ص. [ع] (هِ) غیب گو، مرد روحانی در نزد مصریان قدیم و یهود و نصاری، کهنه جمع.