پاداش از نوع عمل
این یک قاعدۀ همیشگی و مکرّر دربارۀ ثواب و عقاب است [پاداش از نوع عمل]. پس کسی که بر والدینش نیکی کند، فرزندانش در آینده بر او نیکی میکنند و کسی از فرمان پدر ومادر سر پیچی کند اولادش در آینده از او سرپیچی خواهند کرد و کسی خود را از ناموس مردم پاک نگه بدارد [یعنی به ناموس دیگران تعرض نکند] مردم ناموس او را نیکو میدارند وبر عکس، پس همچنان که قرض میدهی به همان اندازه قرض میگیری، و درحدیث آمده است «أحفِظَ اللهَ يحفَظَك» [۸][حدود وشرائع] «خداوند را حفظ کن تا خداوند تورا [از بلاها، گناهان و عذابها] حفظ کند». در اینجا ـ در باره شکایت از سحر وچشم زخم ـ اینک جاری بودن این قاعده را میبینیم:
همین که توکل مردم بر خداوند کم شد و به برخی از اسباب مادی [غیر از الله ] اعتماد کردند و بر بعضی از آنها توکل نمودند، به همین اسباب واگذار شدند [منظور اینست، همین که آنان به سوی اسباب [غیر الله] متوجه شدند و بدانها دل بستند پس الله نیز آنان را به حال خود رها نموده حوالۀ اسباب میکند] وقتی که کسی به غیر الله توکل کند، پس ناکام و خوار میشود. ولی به کار گرفتن اسباب ـ مانند رفتن نزد پزشک هنگام بیماری ـ هیچ منافاتی با توکل به خداوند ندارد، [یعنی چنین صورت استفاده از اسباب طبیعی در دنیا هیچ اشکالی بر اصل توکل وارد نمیکند] ولی درست نیست که بر شفابخشی پزشک به طور مطلق اطمینان و اعتماد قلبی پیدا نمایی بلکه به خداوند یگانه اعتماد واطمینان قلبی داشته باشی و قلبت را به سوی خداوند پاک و منزه مرتبط گردانی.
صورت دیگری که در آن انطباق (پادش از نوع عمل) را میبینی اینست که: بسیاری از مردم چیزهای را میخواهند که نفسشان طلب میکند، هر چند از طرف خداوند حرام شده باشند [یعنی خداوند بخاطر ضررشان آنها را برای انسان حرام کرده است]، مانند دیدن چیزهایی که دیدن آن [برای انسان] جایز نیست، یا شنیدن صداهایی که گوش کردن آن حرام میباشد وهمچنین سفر کردن به کشورهایی که در آن منکرات رائج میباشد و [در کشورهایی که] معاصی و گناهان بصورت علنی و آشکارا انجام میگیرد. [در واقع] همۀ این موارد و چیزهای شبیه آن عمل به خواهش های نفسانی شان است، پس در این صورت بر خلاف خواسته هایشان مجازات شدند و به پریشان حالی، ناراحتی، بیماری نفس، اندوهگینی و نا آرامی مبتلا شدند، کیفری است مناسب با اعمال و خواسته های آنان در دنیا [که از فرمان خدا سرپیچی کردند و بدین ترتیب دل های ستمدیدگان را سوزاندند، خانه هایشان را به آتش کشیدند و با ظلم و زر و زور خود بر کسی رحم ننمودند، هم اینک سزاوار است که در دوزخ کیفرشان چنان و سرنوشت شان چنین بد باشد]. در حالیکه پروردگار تو هرگز به [بندگان] ظلم و ستم روا نمیدارد.
همچنانکه بعضی مردم در امر فراخواندن [به حضورطلبیدن] خادمان و پیشخدمت های زن توسّع بخرج میدهند و قوانین دینی را رعایت نمیکنند ودربارۀ امور ممنوعۀ شرعی تساهل بخرج میدهند. از جمله اینکه خادم زن بدون محرم به سفر میرود. و نیز اینکه گاهی اوقات میان مرد و خادمه خلوت صورت میگیرد یا میان زن با پیشخدمت یا راننده و سایر موارد مثل این ازجمله چیزهایی که در زندگی مان از خلوت مرد با زن حاصل میشود و یا زنی با راننده ای خلوت میکند، و سایر موارد مثل این... پس بدین شکل برخی از آن خادمان زن و رانندگان با این عمل اسباب مبتلا شدن به سحر و جادوها و بلاها را فراهم میآورند.
[۸] صحیح ترمذی (۲/۳۰٩(.