بازگشت به صدر اسلام

مذاهب و اسم‌ها

مذاهب و اسم‌ها

﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡكُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ إِذۡ كُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِكُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَكُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنۡهَاۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمۡ ءَايَٰتِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٠٣[آل عمران: ۱۰۳] .

«و همگی به رشته (دین) خدا چنگ زده و به راه‌های متفرق نروید و به یاد آرید این نعمت (بزرگ) خدا را که شما با هم دشمن بودید خدا در دل‌های شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف خداوند همه برادر (دینی یکدیگر) شدید در صورتیکه در پرتگاه آتش بودید خدا شما را نجات داد، چنین خداوند آیاتش را برای شما بیان می‌کند باشد که به مقام سعادت هدایت شوید».

﴿مِنَ ٱلَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمۡ وَكَانُواْ شِيَعٗاۖ كُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَيۡهِمۡ فَرِحُونَ ٣٢[الروم: ۳۲] .

«از آنان مباشید که دین خود را پاره‏پاره کردند و فرقه‏فرقه شدند و هر فرقه‏اى به هر چه داشت دلخوش بود».

آری، می‌بینی که خیلی از فرقه‌ها به خرافات خویش کاملاً مطمئن و دلشاد هستند و ذره ای شک ندارند:
قـومی متحـیرند انـدر ره دیـن
قومی به گمـان فتاده در راه یقیـن
می ترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این
(حکیم عمر خیام)

یکی از عوامل بسیار بسیار مهم در جدا شدن از صدر اسلام و اسلام خالصی که در دوران پیامبرصبوده است، ایجاد فرقه‌ها و مذاهب گوناگون با نام‌های مختلف است که همگی آن‌ها چندین سال پس از ظهور اسلام ایجاد شده‌اند و هرکدام نامی مخصوص خود دارند که بیشتر با نام اشخاص و افرادی خاص هستند، مثل مذهب جعفری که بنام امام جعفر صادق ÷می‌باشد و همینطور مذاهب دیگری مثل اشاعره، معتزله و قدریه و... البته اهل سنت نیز در فروع دین دارای چهار امام هستند، مثلاً مذهب حنفی که به نام امام ابوحنیفه است، البته خیلی از این اشخاص انسان‌هایی بزرگوار بوده‌اند و روح ایشان از ایجاد مذهبی با نامشان بی خبر است. از نظر ما برای بازگشت به صدر اسلام تنها راه این است که تمامی مسلمین فقط و فقط باید نام مومن و مسلم را داشته باشند (البته نام‌هایی چون موحد نیز بدون اشکال است، ولی بهتر است از پراکندگی اسم‌ها جلوگیری شود) و حتی نام شیعه و سنی نیز نباشد.

البته همگی باید تابع سنت پیامبر صباشند و سنت پیامبر صجزء واجبات دین اسلام است، و نمی‌توان آن را نادیده گرفت، ولی تنها نام مسلم را داشته باشند و شیعه نیز اگر به معنای پیرو اهل بیت بودن است، همه پیرو اهل بیت هستند[۳] ، ولی با شیعی گری و فرقه بازی مخالفیم، خود شیعه نیز دارای چهارده فرقه دیگر است مثل شیعیان هفت امامی یا زیدیه یا فرقه اثنی عشریه و... که هیچ کدام از آن‌ها دارای نص نمی‌باشند و در جایی از قرآن برای ایجاد این فرقه‌ها آیه‌ای نیست و از پیامبر صنیز حدیثی در این زمینه نیست، و احادیثی نیز که در این زمینه می‌باشند، همگی جعلی هستند، مثل حدیث لوح جابر یا احادیث دیگر[۴] ، در صدر اسلام چنین احادیثی نبوده، همچنین که از حدیث غدیر کسی در آن زمان چنین معنایی که مورد نظر شیعیان است را دریافت نکرده است، و در قرون بعدی توسط غالیان در کتب حدیث وارد شده است، کتب حدیثی مثل کافی یا کتب دیگر.

هیچ چیزی برای اختلاف انداختن بین مسلمین بدتر از وجود اسمها و نام‌های مختلف نیست، و این اسم باید برداشته شود و همه فقط مومن یا مسلم نامیده شوند، همانطور که قرآن نیز ما را با این نام خطاب کرده است در سوره فصلت/۳۳ آمده:

﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ٣٣.

«(در جهان) از آنکس که (چون پیامبران) خلق را به سوی خدا خواند و نیکوکار گردید و همی گفت که من از مسلمین هستم کدام کس بهتر و نیکو گفتارتر است».

و در سوره زمر/۲۲ آمده:

﴿أَفَمَن شَرَحَ ٱللَّهُ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٖ مِّن رَّبِّهِۦۚ فَوَيۡلٞ لِّلۡقَٰسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكۡرِ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِكَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ ٢٢.

«آیا کسى که خداوند دلش را براى [پذیرش‏] اسلام گشوده است و او از [سوى‏] پروردگارش از نورى بر خوردار است [چون سنگدلان است؟] پس واى بر کسانى که از ترک یاد الهى سنگ دلند. اینان در گمراهى آشکارند».

و در سوره انبیاء/ ۱۰۸ آمده: ﴿قُلۡ إِنَّمَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٠٨«(ای رسول ما به امت) بگو که بر من این وحی می‌رسد که خدای شما خدائیست یگانه، پس آیا شما از مسلمانان نخواهید شد».

و در سوره قصص۵۲/۵۳ آمده: ﴿ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِهِۦ هُم بِهِۦ يُؤۡمِنُونَ ٥٢ وَإِذَا يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِهِۦٓ إِنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّنَآ إِنَّا كُنَّا مِن قَبۡلِهِۦ مُسۡلِمِينَ ٥٣

«آنان که ما به آن‌ها پیش از این کتاب دادیم به این کتاب آسمانی البته آنان ایمان می‌آورند * و چون آیات ما بر آن‌ها تلاوت شود گویند: ایمان آوردیم که این قرآن به حق از جانب پروردگار ما نازل شده، و ما پیش از این نیز از مسلمین بودیم».

و در سوره آل عمران/ ۱۰۲ آمده: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٠٢«ای کسانیکه ایمان آورده اید، از خدا بترسید چنانچه شایسته خدا ترس بودن است، و جز در مسلمانى نمیرید».

لازم به تذکر است که به طور مثال ما با شخص جعفر صادق یا ابوحنیفه یا شافعی مشکلی نداریم، بلکه با وجود نام و اسم مخالفیم و کتبی که از بعضی از آن‌ها بجای مانده نیز بسیار مفید هستند و باید همواره مطالب مفید آن‌ها مورد استفاده قرار گیرد، کتبی مثل موطا از امام مالک که از کتب اولیه و قدیمی است یا مسند احمد بن حنبل یا کتاب الأم از امام شافعی، همینطور احادیث معتبر از امام جعفر صادق نه احادیث جعلی که ساخته افراد غالی بوده، بلکه احادیثی که موافق با قرآن، سنت و عقل است.

ولی گذاشتن نام بزرگان دین بر روی عده‌ای از مسلمین باعث ایجاد فرقه‌ها و مذاهب مختلف می‌شود، که از نظر ما صحیح نیست و همه باید تنها نام مومن و مسلم را برگزینند نه چیزی دیگر و این مذاهب تنها به عنوان معبری اجتهادی باشند نه انحصاری، و همینطور نام مذهبی و فرقه ای به خود نگیرند که شخصی بگوید: من جعفری هستم یا شافعی، بلکه بگوید: مومن و مسلم هستم.

مورد دیگر اینکه بعضی اشخاص نظرشان بر این است که تمامی مذاهب عقاید خرافی و تفرقه زا را کنار بگذارند و شیعه نیز به عنوان مذهب جعفری در کنار چهار روش دیگر اهل سنت قرار بگیرد و همه از همین پنج روش تفسیری در فروع دین تقلید کنند.

البته مذهب جعفری بیشتر در فروع و مسائل فقهی کنار چهار مذهب دیگر بیاید نه در مسائل دروغی و تفرقه افکن، مربوط به خلافت و امامت و... که آن‌ها باید تصحیح شوند، که البته به نظر می‌رسد به علت بسته شدن دکان عده‌ای غیر ممکن است.

گرچه این نظریه بسیار عالی و خوب است و به وحدت و یکی شدن مذاهب بیشتر کمک خواهد کرد و بیشتر تفرقه‌ها را از میان خواهد برد، اما باز نمی‌تواند راه چاره اصلی و هدف نهایی دین و شریعت اسلامی باشد، چون باز در نهایت پنج اسم می‌مانند و از نظر ما نباید در اسلام فرقه، مذهب و یا نام‌های مختلف باشد، بلکه همه فقط یک دین داشته باشند، و بعضی از فروع و مسائل فقهی نیز مخالف با دین اسلام هستند مثل خواندن نمازها در سه وقت که باید در پنج وقت باشند یا گذاشتن مهر در نماز یا گفتن جمله «أشهد أن عليا ولي الله» در اذان و همینطور به تاخیر انداختن وقت شرعی اذان مغرب که همگی در مذهب جعفری هستند و به طور کل تقلید نیز صحیح نیست، و هر مسلمان خود باید به اصول و فروع دینش آگاه باشد و در این زمینه تحقیق کند، نه اینکه از کسی دیگر تقلید کند، چون دین شوخی و بازیچه نیست و صحبت از آخرت انسان است و فروع نیز مهم است و نباید در مورد آن سهل انگاری کرد، چون در جایی از قرآن نیامده که در فروع دین بی خیال باشید، چنانچه در سوره انعام/۷۰ آمده:

﴿وَذَرِ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ دِينَهُمۡ لَعِبٗا وَلَهۡوٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَاۚ وَذَكِّرۡ بِهِۦٓ أَن تُبۡسَلَ نَفۡسُۢ بِمَا كَسَبَتۡ لَيۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِيّٞ وَلَا شَفِيعٞ وَإِن تَعۡدِلۡ كُلَّ عَدۡلٖ لَّا يُؤۡخَذۡ مِنۡهَآۗ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ أُبۡسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْۖ لَهُمۡ شَرَابٞ مِّنۡ حَمِيمٖ وَعَذَابٌ أَلِيمُۢ بِمَا كَانُواْ يَكۡفُرُونَ ٧٠.

«و آنان را که دینشان را به بازیچه و سرگرمى گرفتند و زندگانى دنیا آن‌ها را فریفت، واگذار و به آن (قرآن) پند ده تا مبادا کسى به [سزاى‏] آنچه (گناهى) که کرده است از پاداش محروم شود. برایش جز خداوند دوست و شفیعى نیست و اگر هر فدیه‏اى را به جاى [رهانیدن‏] خود دهد، از او گرفته نمى‏شود. اینان کسانى هستند که به [سزاى‏] آنچه کرده‏اند از پاداش محروم شده‏اند و آنان شرابى از آب جوشیده و عذابى دردناک به [کیفر] آنکه کفر مى‏ورزیدند، [در پیش‏] دارند».

پس در مورد مسائل دینی نباید ساده برخورد کرد و در جایی از قرآن نیامده که از کسی دیگر تقلید کنید، کسی که به طور حتم معصوم نیست و به او وحی نمی‌شود، پس چنانچه خطا کند، شما نیز خطا کرده اید و اصلاً در سه قرن اول اسلام مسئله تقلید نبوده است، و از قرن سوم به بعد طبق اجماع علما صورت گرفته، پس این پنج مذهب باید یک دین شوند. و البته اهل سنت امامان خود را معصوم نمی‌دانند و مرجع نجات و اختلاف خود را در باز گشت به قرآن و سنت می‌دانند نه کسی دیگر، و به طور کل بهتر با مذاهب دیگر کنار می‌آیند و حفظ جماعت می‌کنند و در همین چهار مذهب خود نیز اختلافی ندارند و اگر هم در سال‌های دور اختلافی بین آن‌ها بوده هم اکنون دیگر از آن اختلافات خبری نیست، و رجوع به هر مذهب از خود را جایز می‌دانند و تفاوتی بین آن‌ها قائل نیستند و بهتر با مسلمین دیگر حل می‌شوند.

این مذاهب اربعه نیز به عنوان معبر، مکتب و راه و روش هستند، نه آن مذهب تقلیدی که در میان شیعیان رایج است، و اصولاً شیعیان عقایدی دارند که مثل سنگریزه است و قابل حل شدن نیست و با وجود این عقاید هرگز تفرقه‌ها از بین نمی‌رود، حتی خود فرقه‌های شیعه نیز با هم یکی نمی‌شوند و هر کدام فقط خودش را بر حق می‌داند، پس یکی شدن شیعه با اهل سنت از همه مشکل‌تر است، چون اختلافات اساسی دارند مثل عقیده به غصب خلافت الهی علی توسط صحابه که معنی آن خود به خود غاصب شدن ابوبکر و عمر و یا بقیه اصحاب می‌شود و آیا خود شیعیان حاضر به ایجاد وحدت با خوارج هستند، چون خوارج نیز علی را لعن می‌کنند، پس چطور انتظار وحدت با اهل سنت را دارند؟!! و یا غلو در حق امامان و دادن صفات خداوند به آن‌ها که منجر به شرک می‌شود یا خواندن آن‌ها در دعا، پس برای باز گشت به صدر اسلام اهل سنت شرایط بهتری دارد و اگر نقدی هم در موردشان بشود، بهتر قبول می‌کنند تا شیعیان، و شکی نیست که سخت گیرترین افراد و منتقدین نیز اعتراف دارند که اهل سنت به حقیقت نزدیکتر است تا بقیه فرقه‌ها و مذاهب اسلامی.

چنانچه شخصی مثلاً مسیحی بخواهد مسلمان شود و به ما بگوید: من فقط شیعه یا سنی می‌شوم نه چیزی دیگر، و نظر شما کدامیک است؟ ما قطعاً اهل سنت را به او پیشنهاد می‌کنیم نه شیعه را، چون مذهب شیعه خرافات زیادی دارد.

در ضمن از یاد مبرید درست است که بعضی از فرقه‌ها عقایدی شرک آمیز دارند و از دایره اسلام خارج هستند، ولی منظور ما در اینجا از قبول نکردن تقلید این نیست که تمام فرقه‌ها و مذاهب ذکر شده مرتد و یا از اسلام خارجند، بلکه منظور ما بیان بهترین راه و روش برای بازگشت به صدر اسلام است.

[۳] اگر سنی به معنای پیروی صحیح از سنت پیامبر صباشد و شیعه نیز به معنی پیروی صحیح از علی÷و صوفی نیز به معنای زهد و تقوای اسلامی باشد و سلفی نیز به معنای پیروی صحیح از سلف صالح باشد، ما همگی هم سنی هستیم و هم شیعه و هم صوفی و هم سلفی، اما با ایجاد گروههایی با این نامها مخالفیم، و همه باید فقط مسلم یا مومن باشند، در ضمن شاید بعضی از گروهها در ابتدای کار خود خوب بوده‌اند ولی به مرور زمان خرافات و بدعتهای فراوانی وارد آن‌ها شده است. [۴] خواننده برای تحقیق در زمینه عدم وجود نص در این زمینه می‌تواند به کتاب شاهراه اتحاد نوشته استاد حیدرعلی قلمداران مراجعه کند.