ستایش اولیاء
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِۗ وَلَوۡ يَرَى ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ إِذۡ يَرَوۡنَ ٱلۡعَذَابَ أَنَّ ٱلۡقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعٗا وَأَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعَذَابِ ١٦٥﴾[البقرة: ۱۶۵] .
«و برخى از مردم به جاى خدا معبودهایى انتخاب مىکنند که آنها را آن گونه که سزاوار است خدا را دوست داشت، دوست مىدارند ولى آنان که ایمان آوردهاند، محبت شان به خدا بیشتر و قوىتر است. و اگر کسانى که [با انتخاب معبودهاى باطل] ستم روا داشتند، هنگامى که عذاب را ببینند، بىتردید بفهمند که همه قدرت ویژه خداست [و معبودهاى باطل، هیچ و پوچاند] و خدا سخت کیفر است».
﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ كَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِكَ بِهِۦ شَيۡٔٗا وَلَا يَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٦٤﴾[آل عمران:۶۴] .
«بگو: ای اهل کتاب، بیائید از آن کلمه (حق) که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم و آن کلمه اینستکه به جز خدای یکتا نپرستیم و چیزی را با او شریک قرار ندهیم و برخی برخی را به جای خدا به ربوبیت ستایش نکنیم، پس اگر از حق روی گردانند بگوئید: شما گواه باشید ما تسلیم فرمان خداوندیم».
در صدر اسلام ستایش اولیاء وجود نداشته است[۲۴] ، و این امور توسط مروجین هر مذهب برای پیشرفت مذهب خودشان ایجاد شده است و ستایش اولیاء باعث شده که با نام ایشان نیز مذهب بسازند.
پیامبر صفرموده: «إياکم والمدح فإنه الذبح»(مسند أحمد بن حنبل ۴/۹۸) یعنی از تمجید و ستایش بپرهیزید زیرا آن مانند سر بریدن و خفه کردن است.
در سوره آل عمران آیه۷۹ و ۸۰ چنین آمده است:
﴿مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤۡتِيَهُ ٱللَّهُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحُكۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادٗا لِّي مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰكِن كُونُواْ رَبَّٰنِيِّۧنَ بِمَا كُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡكِتَٰبَ وَبِمَا كُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ ٧٩ وَلَا يَأۡمُرَكُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ وَٱلنَّبِيِّۧنَ أَرۡبَابًاۗ أَيَأۡمُرُكُم بِٱلۡكُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ ٨٠﴾.
«هیچ بشری را نسزد که خداوند به او کتاب و حکمت و نبوت داده باشد، سپس به مردمان بگوید به جای خدا آنکه بندگان خداوند باشید، بندگان من باشید، بلکه (باید بگوید) شما که کتاب آسمانی را آموزش داده و آموزش یافته اید، عالمان ربانی باشید(۷۹) و به شما دستور ندهد که فرشتگان و پیامبران را به خدایی برگیرید، آیا پس آنکه مسلمان گشته اید شما را به کفر فرمان میدهد؟(۸۰)».
در نهج البلاغه حکمت ۳۷ آمده که در راه صفین دهقانان شهر انبار تا حضرت علی÷را دیدند پیاده شدند و پیشاپیش آن حضرت میدویدند، که حضرت فرمود: چرا چنین میکنید، گفتند: عادتی است که پادشاهان خود را احترام میکردیم، حضرت به آنها فرمود: به خدا سوگند که امیران شما از این کار سودی نبردند و شما در دنیا با آن خود را به زحمت میافکنید و در آخرت دچار رنج و زحمت میگردید و چه زیانبار است رنجی که عذاب در پی آن باشد و چه سودمند است آسایشی که با آن امان از آتش جهنم باشد. و همینطور حضرت علی÷فرموده: «هرکس بزرگی خالق در قلب او باشد، مخلوق در نظرش کوچک خواهد بود»[۲۵] .
در بسیاری از آیات قرآن در مورد پیامبران آمده که آنها هم بشری معمولی هستند مثل شما، چون سوره کهف/۱۱۰، ابراهیم/۱۱ و فصلت/۶ و یونس/۲ در سوره فرقان/۷/۲۰ آمده که پیامبر صو پیامبران قبلی در بازار راه میروند و غذا میخورند پس افرادی عادی هستند نه خارق العاده، و در بسیاری از آیات آمده که پیامبران در مواقعی ترسیدهاند مثل سوره قصص/۳۱ که حضرت موسی ÷از مار شدن عصای خود ترسیده همینطور سوره قصص۷/۲۵ و سوره طه/۷۷/۶۷/۴۶/۲۱ و شعرا/۱۲/۲۱ و نمل/۱۰ یا ترسیدن حضرت ابراهیم ÷از فرشتگان در سوره ذاریات/۲۸ و یا در مورد حضرت لوط ÷در سوره عنکبوت/۳۳ و معجزات پیامبران نیز به اذن خداوند بوده است نه اینکه خودشان معجزه داشته باشند، در سوره اسراء/۹۰/۹۱/۹۲/۹۳/۹۴ آمده که مردم انواع معجزات را از پیامبر طلب کردهاند همچون در آوردن چشمه آب یا داشتن باغ خرما و انگور یا آوردن فرشتگان یا داشتن خانهای از طلا که در آن نیز چنین آمده که پیامبر نیز بشری میباشد که از سوی خدا به رسالت آمده است در سوره اعراف/۶ چنین آمده: ﴿فَلَنَسَۡٔلَنَّ ٱلَّذِينَ أُرۡسِلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَنَسَۡٔلَنَّ ٱلۡمُرۡسَلِينَ ٦﴾«البته ما هم از اعمال امم و هم پیامبران آنها سوال خواهیم کرد» پس حتی از پیامبران نیز سوال میشود بنابراین تکلیف بقیه دیگر روشن است و پیامبران یا امامان نیز در دعاهای خود از خداوند طلب عفو و بخشش میکردهاند. در سوره مائده/۷۵ و نساء/۱۷۲و زخرف/۵۹ آمده که حضرت عیسی بنده ما بود که به رسالت آمده و همینطور حضرت مریم نیز بنده و بشری معمولی بوده است در سوره شعراء/۸۰ از قول حضرت ابراهیم÷چنین آمده: ﴿وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ يَشۡفِينِ ٨٠﴾یعنی: «همان خدایی که چون بیمار شوم مرا شفا میدهد»، میبینی که ستایش از اولیاء و بزرگان دین باعث نوعی ترس از آنها نیز شده است، و اینقدر که مثلاً شیعیان از حضرت علی یا امام حسین یا حضرت عباس میترسند، از خداوند نمیترسند، به طور مثال دیدن فیلم و رقص زنان و یا گوش کردن به نوارهایی این چنین در همه حال حرام است و مخالف با شریعت اسلام و دستورات خداوند است ولی میبینی که یک فرد شیعی در طول سال بدون ذرهای ترس یا شرم از خداوند فیلم نگاه میکند و نوار هم گوش میکند اما در روز شهادت امامان یا روز عاشورا و تاسوعا میترسد چنین کارهایی بکند و مرتب میبینی که اکثر مردم میگویند: امروز گناه است و شهادت فلان امام است، پس مواظب باشید عملی که گناه باشد انجام ندهید! و گویا از امام حسین بیشتر میترسند تا از خداوند، به این ابلهان باید گفت: اگر کاری در اسلام حرام باشد همیشه حرام است نه فقط در روزهایی مشخص و در آن روز هم از ترس مخلوق و نه از ترس خالق، و آیا این عقاید شرک نیست؟، چون در ترس از خداوند و انجام دستورات او شخصی دیگر را شریک کرده اید و بلکه از آن شخص بیشتر هم حساب میبرید تا از خود خدا و یا جشن عروسی خود را حتی الامکان در چنین روزهایی نمیگیرند چون عقیده دارند شادی در چنین روزهایی گناه است یا در ماه رمضان میبینی که فلان لات محله اصلاً روزه نمیگیرد اما در شب شهادت حضرت علی تصمیم به روزه گرفتن میگیرد و از حضرت علی بیشتر میترسد تا از خداوند و یا در این روزها به آرایشگاه جهت اصلاح موی خویش نمیروند و همینطور عقایدی دیگر که ما نمیدانیم کدام احمقی این عقاید را وارد اسلام کرده است، و گویا مصداق این آیه هستند که در سوره حشر/۱۳ آمده: ﴿لَأَنتُمۡ أَشَدُّ رَهۡبَةٗ فِي صُدُورِهِم مِّنَ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا يَفۡقَهُونَ ١٣﴾«این مردم منافق در دلشان از شما بیشتر ترس دارند تا از خدا، چونکه آنها مردمی هستند که هیچ فهم و شعوری ندارند»، که البته همگی این عقاید مربوط به مذهب و فرقه هستند نه دین اسلام و مردم باید بدانند که دارای دین نیستند بلکه دارای فرقه هستند و همینطور حکومتی فرقه گرا که طرفدار خرافات است و چنان در ذهن همه انداختهاند که انجام مراسمهای عزا و زنجیر زنی یا خواندن دعای ندبه هر صبح جمعه از واجبات دین اسلام است، و حتما باید هر سال و هر هفته برگزار شود، خداوند در سوره نحل آیه ۱۱۶ میفرماید:
﴿وَلَا تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلۡسِنَتُكُمُ ٱلۡكَذِبَ هَٰذَا حَلَٰلٞ وَهَٰذَا حَرَامٞ لِّتَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَ لَا يُفۡلِحُونَ ١١٦﴾. «و شما نباید از پیش خود به دروغ چیزی را حلال و چیزی را حرام کرده و به خدا نسبت دهید تا بر خدا دروغ بندید که آنان که بر خدای خود دروغ بستند هرگز روی رستگاری نخواهند دید».
در سوره یونس آیه ۵۹ آمده:
﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ لَكُم مِّن رِّزۡقٖ فَجَعَلۡتُم مِّنۡهُ حَرَامٗا وَحَلَٰلٗا قُلۡ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمۡۖ أَمۡ عَلَى ٱللَّهِ تَفۡتَرُونَ ٥٩﴾.
«بگو: بیندیشید که در رزقی که خداوند برایتان فرستاده است (چرا) چیزی را حرام و چیزی را حلال میگردانید. بگو: آیا خداوند به شما اجازه داده است، یا آنکه بر خداوند دروغ میبندید؟».
در سوره مائده/۱۱۶/۱۱۷ آمده که خداوند از حضرت عیسی ÷میپرسد: آیا تو مردم را گفتی که من و مادرم را دو خدای دیگر جدا از خدای عالم اختیار کنید، که حضرت عیسی÷در پاسخ میگوید: خدایا تو منزهی و هرگز مرا نرسد که چنین سخنی به ناحق گویم و چنانچه گفته بودم تو میدانستی که تو از سرائر من آگاهی و من از سر تو آگاهی نیستم، همانا تو به غیب جهانیان کاملا آگاهی، من چیزی نگفتم جز آنچه تو مرا بدان امر کردی خدای یکتا را بپرستید که پروردگار من و شماست. در این آیات خداوند حضرت عیسی÷را مورد سوال قرار داده است، با اینکه خداوند به واقعیت امر آگاهی داشته است، همانطور که در آیه بدان اشاره شده است که تو از اسرار و غیب آگاه هستی و میدانی، پس یکی از دلایل این میتواند این باشد که حتی وقتی خداوند میداند حضرت عیسی ÷هرگز چنین سخنانی نگفته است، ولی باز او را مورد سوال و بازخواست قرار داده تا بدین طریق به دیگران بفهماند که پیامبر بزرگی که چنین عقایدی را در مورد ستایش خود نگفته باز هم مورد سوال قرار میگیرد، پس دیگر وای بر احوال کسانی که این سخنان را بازگو هم کرده باشند و دائم در مورد امامان و اشخاص دیگر غلو و ستایش نموده باشند و صفات خدایی را بدانها داده باشند، آنها دیگر کارشان از سوال و بازخواست بیشتر است و باید منتظر عذاب دردناک باشند.
ستایش اولیاء به غلو کردن در موردشان نیز ختم شده است[۲۶] ، و بسیاری از صفات خالق را به آنها دادهاند همچون خواندن و صدا زدن آنها به هنگام دعا و همه جا چون خداوند حاضر و ناظر دانستن آنها و همینطور اعتقاد به احادیث و خرافاتی دیگر پیرامون ایشان چون اینکه اگر امامان نبودند باران نمیبارید و آسمان به زمین میافتاد! و خداوند هم عبادت نمیشد! و هر قدم که بسوی قبر ایشان برای زیارت بروی ثواب صدها شهید را دارد و گناهان گذشته و آینده نیز پاک خواهد شد! یا اینکه پرونده اعمال مردم هر هفته نزد امام زمان میرود و امام از کارهای ما مطلع است! [۲۷] و هزاران خرافۀ دیگر که توسط افرادی بی دین و غالی و احمق منتشر شده و عدهای از عالم نمایان نیز بدون توجه تمامی این تحفهها را در کتب خود جمع آوری کردهاند و خدمت بزرگی به دشمنان در ریشه کردن اسلام انجام دادهاند، و همیشه میبینی که وقتی شخصی شیعی میخواهد به دیگری قسم دهد میگوید به آن حسینی که میپرستی...، و به طور علنی میگویند که حسین را پرستش میکنند و یا هنگام قسم خوردن به جای قسم به الله، میگویند به حضرت عباس این چنین است، یا هنگام محرم و عزاداری برای امامان نذر میکنند در صورتیکه نذر نباید برای غیر خدا باشد، و در مورد محبت داشتن نیز اینقدر که به ائمه خود محبت دارند و دائم درباره آنها روی منبرها صحبت میکنند، هرگز در مورد خداوند این چنین نیستند[۲۸] ، اگر نام حسین را مقابل ایشان ببری ممکن است به گریه بیفتند ولی اگر نام الله را صدها بار هم ببری اصلا کسی توجهی نمیکند[۲۹] ، در مورد حضرت موسی÷و یا حضرت عیسی ÷و بقیه پیامبران آیات فراوانی در قرآن میباشد، ولی متاسفانه شیعیان با آنها کاملا بیگانه هستند و آنقدر که در مورد علی اصغر یا علی اکبر شور و اشتیاق دارند در مورد پیامبران این چنین نیستند[۳۰] . و جالب اینجاست که در صحبتهای خود وقتی شخصی امری را بزرگ جلوه میدهد میگویند: آن شخص فلان چیز را پیراهن عثمان کرده است، در صورتیکه خود ایشان در مورد حسین اینکار را کردهاند و کاسه داغتر از آش شدهاند، البته فکر نکنید غالیان فقط منحصر به زمانهای بسیار دور بودهاند بلکه در هر زمان هستند و در همین زمان ما نیز افراد غالی فراوان وجود دارند و خود من بارها دیده ام که شخصی در کمال راحتی و اطمینان قصه هایی مسخره و دروغ را برای همه تعریف میکند و اکثراً باور میکنند و ذره ای به عقل خود فشار نمیآورند.
پس یکی دیگر از علت تشکیل فرقهها همین افراد دروغگو هستند که با مقداری افسانه و خرافات که از قول یکی از امامان نقل میکنند کسانی را دور خود جمع میکنند و تشکیل گروهی را میدهند و کسی هم که نمیرود و تحقیق کند که این داستان تو در کجا آمده و یا راویان و سلسله سند آن چه کسانی هستند بلکه به راحتی سخنان او را قبول میکنند و در همین زمان ما نیز هر سال دهه فاطمیه میگیرند و آخوندها بالای منبر مرتب از اصابت در به پهلوی حضرت فاطمه میگویند یا از حق الهی حضرت علی که توسط فلانی غصب شده است و یک نفر هم از حاضرین جلسه بلند نمیشود و بگوید این داستانها را از کجا میگویی؟ و آیا سند محکمی برای آنها داری یا خیر، بلکه فقط یاد گرفتهاند که با هر سخن دردناکی که از دهان احمقی صادر میشود بزنند زیر گریه و اشک بریزند و این چنین جلساتی به طور حتم باعث تفرقه میشود چون آن شخص شیعه که پای منبر است هر قدر هم که سعی کند نمیتواند با کسانی که قاتل فاطمه را دوست دارند ارتباط برقرار کند و بذر تنفر از اهل سنت را همواره در دل خود نگه میدارد و گاهی هم ممکن است در جایی این تنفر را نشان دهد و باعث تفرقه بیشتر شود مثل مراسم حج که بیشتر با اهل سنت روبه رو میشود و لابد تحمل آنها هم برایش خیلی دشوار است و بعضی اوقات هم میبینی که در خلال حج شیعیان با یکدیگر میگویند جلوی سنیها خلفا را لعن نکنید چون تفرقه ایجاد میشود، ولی پشت سر آنها یا در دل خودتان لعن و نفرین اشکالی ندارد! (باید از ایشان تشکر کنیم که اینقدر به فکر وحدت مسلمین هستند) پس تا بذر نفاق و تفرقه را از دلها ریشه کن نکنید هیچ سودی ندارد و وحدتی ایجاد نخواهد شد.
ستایش اولیاء در صدر اسلام نبوده است، هنگامی که حضرت عمر سخلیفه مسلمین شد خالد بن ولید را از فرماندهی برکنار کرد و میگوید: علت اینکار این بود که تمام لشکریان عقیده پیدا کرده بودند که در هر جنگی که خالد بن ولید فرمانده آنها باشد پیروزی در آن جنگ حتمی است و این پیروزیها را به خاطر وجود او میدانستند نه کمک خداوند، پس به تدریج نوعی ستایش در مورد خالد بن ولید در حال شکل گیری بوده است که حضرت عمر سجلوی آن را میگیرد و توجه مسلمین را به خداوند معطوف میکند نه اشخاص و بزرگان، و همچنین امیرالمومنین عمرسهرگاه میخواست برای زید بن ثابت نامهای بنویسد اینطور مینوشت: به زید بن ثابت از عمر بن خطاب، و نام او را بر نام خود مقدم میداشت و ستایشی در حق خود نمیکرد و وقتی در حضور جمعی از مردم بود و در واقع خلیفه سه امپراطوری بزرگ جهان بود، مردی با صدای بلند به او میگوید: چرا لباس تو بلندتر است؟ و برای خود مال بیشتری از بیت المال برداشتهای که حضرت عمرسپسرش را صدا میکند و توضیح میدهد که پارچه بیشتر را از سهم پسرش برداشته نه از جایی دیگر، و مثل رهبران دیکتاتوری نبوده که کسی جرات نکند به ایشان چپ نگاه کند چه برسد که بخواهد انتقادی نیز بکند، همینطور وقتی شخصی به حضرت عمر برای بار اول گفت: ای امیرالمومنین، در آنوقت حضرت عمر به جای اینکه از این جمله خوشحال شود و لذت ببرد فوری از او در مورد این سخن دلیل خواست و گفت: این را از کجا آوردهای؟ که او در پاسخ گفت: مگر ما مومن نیستیم و تو هم امیر ما نیستی؟ پس میشوی امیرالمومنین.
در ضمن شیعیان نیز مرتب میگویند که عمر در زمان خود بارها و حتی بیش از هفتاد بار گفته اگر علی نبود عمر هلاک میشد، پس باید گفت: چقدر حضرت عمر سدارای تواضع و فروتنی بوده و اهل ستایش از خود نبوده است، چونکه با آن مقام بالای خلافت مسلمین که سه امپراطوری بزرگ آن زمان را زیر سلطه داشتهاند باز هم در برابر حضرت علی ÷و بقیه مسلمانان چنین سخنانی را میگفته است، و آیا رهبران فعلی شیعه نیز همینگونه هستند یا اصلاً اشتباهات خود را قبول نمیکنند[۳۱] ، و کسی هم جرات صحبت با آنها را ندارد، به خاطر همین ستایشها و غلوها است که امام حسین ÷نیز برای بعضی جوانان الگوی واقعی نیست، چون حسینی که روحانیون رافضی معرفی کردهاند با واقعیت متفاوت است، او شخصی است که دارای علم غیب است و دانسته از قبل برای شهادت قیام کرده نه برای مبارزه با ظلم و برقراری اسلام، و چون عمل امام حجت است پس همیشه باید عدهای عاشق شهادت باشند و عدهای ظالم نیز حکومت کنند و آنها را به شهادت برسانند و همچنین کمک فرشتگان را که از بالای هفت آسمان آمدهاند قبول نمیکند (بیچاره فرشتگان اگر علم غیب داشتند این همه راه بیهوده نمیآمدند) و یا زیارت قبر او برابر با ثواب صدها شهید است! و گناهان را نیز پاک میکند! و اگر فردی شرابخوار برای او به اندازه بال مگسی اشک بریزد گناهانش پاک میشود! گرچه خود امام حسین برای مبارزه با شرابخواران قیام کرده بود و گاهی روافض برای توجیه ستایش خود به مردم میگویند: یک سنگ هست که سنگ مسجد میشود ولی سنگی دیگر هم برای دستشویی استفاده میشود و هر دو یکسان نیستند پس قبور ائمه با قبور بقیه انسانها متفاوت است، و میتوان آنها را بوس کرد و ستایش نمود، در جواب باید گفت: اولاً این توجیه قیاس است و قیاس در مذهب شما باطل است، ثانیاً: قیاس شما کاملاً خطاست، چون سنگ مسجد ربطی به سنگ ساختمانها ندارد، همینطور سنگ قبر نیز ربطی به مسجد ندارد، ثالثاً: سنگ مسجد نیز بوسیدن ندارد و در زمان پیامبر صکسی از صحابه مسجد پیامبر صرا بوس نمیکرد یا برای تبرک به دیوار های آن دست نمیکشید یا قبر حمزه را نیز بوس نمیکردند و از همه گذشته حالت مقدسی که مساجد دارند،[۳۲] که ما نیز منکر قداست آنها نیستیم، به خاطر پرستش خداوند یکتا است نه اشخاصی که مخلوق خداوند هستند، چون عبادت امری مقدس است لوازمی که در آن استفاده میشود نیز مقدس میشوند، که تمام قداست آنها به خاطر خداست، نه چیزی دیگر. اما قبور ائمه به خاطر وجود خود آنها مقدس شده و عبادت میشوند که گناه و شرک است، و به خاطر همین نیز مهری را که برای سجده در نماز میگذارید، حالتی مقدس به خود گرفته، چون در نماز که عبادت و پرستش خداست استفاده میشود و مرتب میبینی که مردم آن را میبوسند یا بر چشمان خود میگذارند، در صورتیکه پیامبر صبرای سجده در نماز روی بساط زیر پایش چیزی را نمیگذاشت، و واقعاً جای تعجب دارد که پیامبرصفرمول پیچیده تبدیل خاک به مهر را به حضرت علی نیاموخته است، ولی شیعیان موفق به کشف این فرمول پیچیده شدهاند و آن را در نماز بکار گرفتهاند!! پس این دلایل برای گول زدن مردم خوب است نه عاقلان، و اگر قبور بزرگان محلی برای ستایش بود پیامبر صیا حضرت علی÷قبور سیدالشهداء حمزه و حضرت خدیجه و شهدای احد و بئر معونه و دیگران را بازسازی میکردند.
ستایش اشخاص در انواع مختلف خود، بین شیعیان رایج است، ستایش امامان که جای خود را دارد، هر آخوند یا مرجع تقلیدی نیز در میان ایشان برای خود دارای خرافاتی است و همینطور رهبران حکومتی که دارای قداستی مخصوص خود هستند و بخاطر همین تفکر هم هر غلطی که بکنند کسی جرات نمیکند بدانها ایراد بگیرد، حتی اشخاصی که سید هستند نیز با بقیه متفاوت هستند، و میبینی که مردم دائما در برابر کارهای خلافی که یک سید میکند، عکس العمل کمتری نشان میدهند، و میگویند: نباید حرفی به او بزنیم چونکه از اولاد پیغمبر است و اگر دلش بشکند حتماً ما عذاب میشویم، در صورتیکه در اسلام همه برابرند و میزان ارزش انسانها به تقوای آنها میباشد و ربطی به خویشاوندی افراد با پیامبر صندارد، همانطور که حضرت علی÷در حکمت ۹۶ نهج البلاغه فرموده:
«نزدیکترین مردم به پیامبران، داناترین آنان است، به آنچه که آورده اند». سپس این آیه را تلاوت فرمود: ﴿إِنَّ أَوۡلَى ٱلنَّاسِ بِإِبۡرَٰهِيمَ لَلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا ٱلنَّبِيُّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾[آل عمران: ۶۸] . «نزدیکترین مردم به ابراهیم همان کسانىاند که از او پیروى کردند و این پیامبر و کسانى که ایمان آوردهاند». سپس فرمود: «دوست محمد صکسی است که خدا را اطاعت کند هر چند پیوند خویشاوندی او دور باشد، و دشمن محمد صکسی است که خدا را نافرمانی کند، هر چند خویشاوند نزدیک او باشد». پس طبق سخن حضرت علی ÷چنانچه کسی نافرمانی خداوند را بکند، از دشمنان پیامبر صمحسوب میشود، حال میخواهد آن شخص سید باشد یا غیر سید فرقی ندارد، پیامبر صفرموده: «ألا إن الناس من آدم وآدم من تراب وأکرمهم عند الله أتقاهم»(الفقیه/۴/۳۶۳/۵۷۶۲)/ «هشیار باشید که همه انسانها از آدم پدید آمدهاند و آدم از خاک (پس مغرور نباشید) و بدانید گرامیترین انسانها نزد خدا پرهیزکارترین آنهاست». و همینطور فرموده: «کرم المرء دينه ومروته عقله وحسبه خلقه»(المستدرک علی الصحیحین/۱/۱۲۳)/ «اندازه بزرگواری مرد به دینداری و جوانمردی او به عقل و شخصیت او به اخلاقش مربوط است». در سوره صافات/۱۱۳ آمده که از ذریه حضرت اسحاق گروهی ستمکارند در سوره حدید/۲۶ نیز آمده که از ذریه حضرت نوح و حضرت ابراهیم بسیاری فاسق هستند، پسر حضرت نوح نیز همینگونه بوده و نوح نتوانسته او را نجات دهد (هود۴۵/۴۶) در سوره بقره/۵۰ [۳۳] ، خداوند لشکریان فرعون را که غرق میشوند، آل فرعون نامیده است، در صورتیکه آن لشکریان فقط از نزدیکان فرعون نبودهاند و در واقع از پیروان او بودهاند که او را یاری میکردهاند و همینطور در سوره صافات/۷۶ در مورد حضرت نوح ÷آمده که ﴿ وَنَجَّيۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥ مِنَ ٱلۡكَرۡبِ ٱلۡعَظِيمِ ٧٦﴾[الصافات: ۷۶] . «و او را با اهل بیتش از بلای بزرگ نجات دادیم»، در صورتیکه با حضرت نوح ÷به جز اهل بیتش، پیروانش نیز بودهاند. در سوره هود/۴۵/۴۶ نیز آمده که حضرت نوح ÷به درگاه خداوند عرض میکند که فرزند من از اهل بیت من است پس او را نیز نجات ده، که در پاسخ او خداوند میفرماید فرزند تو هرگز با تو اهلیت ندارد، چون او را عملی بسیار ناشایسته است، پس کسانی که سید هستند و در خیال خود خیلی به آمرزش الهی مطمئن و امیدوارند و هر گناهی را به راحتی انجام میدهند، باید کمی به خود آیند و به این عقاید مسخره دل خوش نکنند و البته مقصر اصلی در منحرف شدن ایشان مردم هستند که با تمجید و تعریفهای بی جا آنها را فاسق کردهاند و هر خطائی که میکنند مردم دیگر به روی خود نمیآورند و فکر میکنند که نباید سخنی بگویند و ما میپرسیم که آیا در زندانهای شما سید وجود نداشته و ندارد؟ و آیا سیدی که اعدام شده باشد وجود نداشته است؟،[۳۴] پس تمامی این عقاید توسط مروجین خرافات و دکانداران مذهبی میان مردم شایع شده است و هر کجا قبر امامزادهای پیدا میکنند فوری روی آن را گنبد و بارگاه و ضریح درست میکنند و میلیونها تومان خرج آن میکنند، در صورتیکه که شاید اصلاً آن امامزاده شخصی فاسق بوده است و البته چنانچه نیکوکار هم بوده باشد این دلیلی نمیشود برای ساختن قبر او و روی قبور پیامبران و امامان را نیز نباید ساخت.
جنگها نیز باعث فرقه فرقه شدن مسلمین هستند و در جنگ صفین به یاران معاویه میگفتهاند شیعه معاویه و به لشکریان علی میگفتهاند شیعه علی و علمای شیعه میگویند نام شیعه از ابتدای اسلام بوده و توسط پیامبر صنیز تایید شده است.
و احادیثی موجود است که در آن پیامبرصفرموده: شیعه علی رستگار است (شیعه علی هم الفائزون) [۳۵] در جواب ایشان نکات زیر را میآوریم:
اولاً: شیعه به معنای پیرو است و کسی هم منکر این نیست که اگر کسی پیرو واقعی حضرت علی÷باشد، رستگار میشود، همانطورکه در سوره صافات/۸۳ آمده: ﴿۞وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِۦ لَإِبۡرَٰهِيمَ ٨٣﴾. یعنی: «و از پیروان (نوح) ابراهیم بود» و همینطور از قول حضرت ابراهیم÷نیز در سوره ابراهیم/۳۶ آمده: ﴿رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُۥ مِنِّيۖ وَمَنۡ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣٦﴾«پروردگارا، آنها بسیاری از مردم را به گمراهی کشاندهاند، پس هر کس از من پیروی کند از من است، و هر کس از من سرپیچی کند (امر او با توست که) تو آمرزگار مهربانی». پس مجوز پیروی کردن از شخصی صالح و نیکوکار به معنای مجوز برای ساختن مذهبی جدید به نام جعفری یا اثنی عشری یا همان شیعه نیست، و تمام مذاهب پس از اسلام باطل هستند و این مهم است و اگر بنا بود مذهبی باشد خداوند صریحاً بیان مینمود و نیازی به تاویل آیات با احادیث نبود و دین نزد خداوند، اسلام است و اصلاً اسلام با مذهب سازی و فرقه بازی مخالف است. (البته شیعه در قرآن به معنای فرقه فرقه شدن و تفرقه نیز آمده مثل سوره روم آیه ۳۲).
ثانیاً: شیعه که به معنای پیرو است در مورد صحابه نیز صدق میکند و منحصر به یک نفر نیست، چون احادیثی نیز مبنی بر اطاعت و پیروی از ابوبکر و عمر یا صحابه دیگر نیز میباشند[۳۶] و این دلیل بر ساختن مذهبی به نام آنها نیست، و پیامبر صفرموده که این امت فرقه فرقه میشوند و تنها کسانی که بر روش من و یارانم باقی بمانند رستگار هستند و سنت تنها منحصر به پیامبرصاست، و اوست که اسوه حسنه میباشد نه اینکه کسی دیگر جداگانه دارای سنت و فرقه ای باشد و بقیه فقط باید تابع دین اسلام باشند نه اصل یا فرع دین و هر کس که بیشتر تابع اسلام باشد ما او را بیشتر قبول داریم و از او پیروی میکنیم.
ثالثاً: اهل سنت نیز پیرو علی است، و پیرو علی بودن چه ربطی به خلافت بلافصل از جانب خدا و اعتقاد به عصمت و فرقه دوازده امامی و ساختن گنبد و بارگاه و طلب حاجت از ایشان و عزاداری و... دارد، و متاسفانه شما پیروی از اهل بیت را در این امور میدانید و در واقع پیرو و شیعه شیطان شدهاید نه اهل بیت.
رابعاً: صدها حدیث و همینطور آیات بسیاری موجود است که در آن فقط به اسلام و مسلمان بودن و مومن بودن و پیروی از سنت پیامبر صاشاره شده است، ولی شما همه را رها کردهاید و فقط همان احادیث شیعه بودن را گرفتهاید.
خامساً: دین امام با ماموم یکی است، و تفاوتی بین آنها نیست، پس شیعه علی یعنی پیرو علی، حال ما میپرسیم: علی چه دینی داشته است؟ آیا غیر از این است که او نیز فقط مومن و مسلمان بوده است، و با مذهب سازی نیز مخالف بوده است، پس شما نیز به تبعیت از او باید فقط مومن و مسلمان باشید.
سادساً: حضرت علی میفرمایند افراد ملاک تعیین حق نیستند بلکه حق را ملاکی است که افراد با آن سنجیده میشوند. پس بسیار بعید است که منظور پیامبر اکرم از چنین سخنی با برداشت امروزی ما یکی باشد و...
ستایش اولیاء در میان شیعیان باعث شده که اولیاء را پس از مرگ نیز مانند زندگان شنوا بدانند، در صورتیکه در قرآن آمده که زندگان با مردگان برابر نیستند (فاطر/۲۲) و نمیتوان صفات زندگان را برای مردگان نیز قائل شویم.
در کتب خرافی خود مینویسند: هنگام مجادله ای که بین امام حسین با ام المومنین عایشه رخ داده است (که بر سر آوردن جنازه امام حسن در کنار قبر پیامبر صبوده است) با اشاره به آیه ﴿لَا تَرۡفَعُوٓاْ أَصۡوَٰتَكُمۡ فَوۡقَ صَوۡتِ ٱلنَّبِيِّ﴾[الحجرات: ۲] . بر این عقیدهاند که سیدالشهدا حتی صدای به زمین خوردن کلنگ در کنار قبر پیامبر[۳۷] و در مسجد ایشان را مصداق هتک حرمت و پشت کردن به این فرمان الهی میدانند.
پس شیعه چقدر گناه میکند که با تعمیر و ساختمان سازی روی قبور ائمه و امامزادهها با ایجاد سر و صدا ایجاد هتک حرمت کرده و امامانی که کنار امامان خاک شدهاند (مثل ائمه بقیع) به امام قبلی توهین شده است با به زمین خوردن کلنگ! حتی قبر پیامبر صو مسجدالنبی میبایست به همان وضع باقی میماند و در آنجا کلنگی برای ساختمان سازی زده نمیشد تا مسجد به مرور زمان روی سر حاضرین خراب میگردید.
ستایش اولیاء باعث ضربه زدن به اصول دین نیز میشود همچون توحید و عبادت خداوند یکتا که در دعا نباید همراه خداوند کسی دیگر را بخوانید، ولی میبینی که به خاطر احادیثی جعلی که در مورد ائمه ساختهاند همه اینکار را واجب نیز میدانند و هر کجا دعای توسل میگیرند، بخاطر وجود احادیثی جعلی از قول ائمه، چون اینکه ما اسماء حسنی الهی هستیم و توسط ما میبایست خدا را بخوانید، در صورتیکه شخص اسم نمیشود و معنی آن اسماء نیز همراه با ذات خداوند است، پس کسی ذات نیز نمیشود، ولی متاسفانه کسی عقل خود را به کار نمیگیرد، ستایش اولیاء در مورد معاد نیز باعث خرافات شده است و هر فرقه ای تنها خود را بهشتی میداند به خیال اینکه شفاعت ایشان توسط اولیاء دینی انجام خواهد شد، در سوره بقره آیات ۸۰/۸۱/۱۱۱ یهودیان میگفتهاند که خداوند هرگز ما را عذاب نکند جز چند روز اندکی و یا میگفتهاند هرگز به بهشت نرود جز طائفه یهود و نصارا، که در جوابشان خداوند میفرماید: بر این دعوی خود برهان آورید اگر راست میگوئید، و آیا بر آنچه دعوی میکنید عهد و پیمانی از خدا گرفته اید. و همیشه عدهای با دروغهای خویش خود را دوست خداوند میدانستهاند که در سوره انفال/۳۴ آمده آنها را هیچ رابطه دوستی با خدا نیست که دوستان خدا به جز اهل تقوی نباشند. مسیحیان خود را اهل بهشت میدانند و میگویند حضرت عیسی شفاعت ما را میکند و او به خاطر گناهان ما به صلیب کشیده شد تا ما دیگر عذاب نشویم یهودیان نیز خود را بهشتی میدانند شیعیان نیز خود را بهشتی میدانند و میگویند حضرت فاطمه شفاعت ما را میکند همینطور امام حسین و امامان دیگر نیز شفیع ما هستند، پس اگر اینطور باشد به احتمال قوی در آن جهان کسی داخل جهنم نیست و جهنم خالی خواهد بود و همه به بهشت میروند (و لابد فقط اهل سنت داخل جهنم میروند) در سوره تحریم/۱۰ آمده که زن نوح و زن لوط که تحت فرمان دو بنده صالح بودند به خاطر خیانتی که کردند، آندو پیامبر نتوانستند ایشان را از قهر خدا برهانند و حکم شد که آن دو زن را با دوزخیان به آتش در افکنید در مورد پسر حضرت نوح نیز همینگونه بوده است و حضرت نوح نتوانست او را نجات دهد و حتی دعای او قبول نمیشود (هود۴۵/۴۶) در سوره صافات/۱۱۳ آمده که بعضی از ذریه حضرت اسحاق ستمکار بودهاند و در سوره حدید/۲۶ آمده که از ذریه حضرت نوح و حضرت ابراهیم بسیاری فاسق و بدکار بودهاند، پس این عقاید مسخره ای که هر فرقه برای خود ساخته که تنها خود را اهل نجات و برحق میدانند و تنها خودشان بهشتی هستند همگی باطل است و میزان برتری فقط تقوی است، و آن جهان نیز فقط اعمالی که انجام داده اید مورد سنجش قرار میگیرند در بسیاری از آیات قرآن آمده که همه تنها در گرو اعمال خویش هستند مثل طور/۲۱ و اعمال به اندازه خردل هم که باشد حساب شود لقمان/۱۶ و هرکس هرکاری کرده برای خودش کرده جاثیه/۱۵ و کسی به جای دیگری مجازات نشود بقره/۱۲۳ و کسی بار دیگری را به دوش نگیرد اسراء/ ۱۵ و انعام/۱۶۴ ونجم/۳۸/۳۹ و زمر/۷ و مدثر/۳۸ و یس/۵۴ و طور/۲۱ و در آن جهان کسی به شما نخواهد گفت که چون نام فلان فرقه را داری بیا و برو در بهشت. بنابراین ستایش اولیاء دینی حال به هر صورتی که باشد چون پرستش قبور ایشان یا غلو در موردشان یا ترویج احادیث جعلی غالیان و... همه باعث ایجاد شرک و خرافات میشود در سوره نوح/۲۳ آمده: ﴿وَقَالُواْ لَا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَكُمۡ وَلَا تَذَرُنَّ وَدّٗا وَلَا سُوَاعٗا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسۡرٗا ٢٣﴾«و گفتند: هرگز خدایان خود را رها نکنید و دست از پرستش ود و سواع و یعوث و یعوق و نسر بر ندارید». که این بتها اشخاصی بودهاند که پس از مرگ آنها قوم ایشان برای یادبود و ستایش کردن، مجسمه ایشان را درست میکنند و در زمانهای بعد به تدریج مورد پرستش کامل قرار میگیرند همینطور بت لات در زمان پیامبر صکه شخصی بوده نیکوکار و در گذشته میزیسته است که پس از مرگ او نیز مجسمه اش را میسازند و بالاخره تبدیل به واسطه ای میشود برای دعا و پرستش چونکه مشرکین و کافران مکه نیز خداوند را قبول داشتهاند ولی معتقد بودند که بتهای این اشخاص نیکوکار (در این زمان باید بگوئیم قبور این اشخاص) واسطه بین آنها و خداوند است، پس ملاحظه میکنید که ستایش اولیاء کار را به کجا میکشاند و میبینی که فلان مداح گفته است: لا إله إلا زهراء!! یا آن دیگری گفته: چنانچه پس از مرگ از شما پرسیدند: خدای شما کیست؟ بگوئید: خدای من حسین است!!، آری، وقتی جلوی خرافات را نگیرید باید منتظر حوادث بدتر از این نیز باشید[۳۸] . البته ایشان در مورد اولیاء راه افراط و تفریط را اتخاذ کردهاند چونکه میبینی از طرفی مقام امامان خود را تا خدایی بالا میبرند[۳۹] ولی مقام خلفای دیگر را بالا که نمیبرند بلکه مرتب از آنها اظهار بیزاری و تنفر میکنند و یا اینکه ایشان را لعن میکنند و صحابه را مرتد میدانند. در مورد ائمه خود نیز معتقد هستند که اینها برای ما مانند نردبان هستند و ما را به خدا میرسانند. باید بگوئیم: دین کامل شده و خداوند نیازی به نردبان و واسطه ندارد بلکه همه باید پیرو دستورات قرآن و اسلام باشند، البته کسی با الگو قرار دادن ایشان و مثل آنها نیکوکار شدن مخالفتی ندارد ولی نکته اینجاست که از نردبان نیز باید بالا رفت نه اینکه دائم بدان بچسبید، توماس هاکسلی میگوید: پله نردبان برای آن ساخته نشده که روی آن بایستند بلکه برای آن است که پای کسی را مدتی نگه دارد تا وی بتواند پای دیگر را به پلهای بالاتر بگذارد. ولی میبینی که علمای ایشان تنها ذهن مردم را به بزرگان دین معطوف کردهاند و فقط از حوادث و کارهای آنها صحبت میکنند در صورتیکه میبایست ذهن مردم را فقط متوجه دین و دستورات آن کنند و اسلام واقعی را به مردم نشان دهند چونکه هدف امامان نیز همین بوده است، و مثلا امام جعفر صادق ÷از بیان یک سری از مسائل دینی معرفی خودش نبوده است یا اینکه بخواهد فرقه ای جدید درست کند به نام جعفری، همینطور هدف امام حسین÷نیز فقط دین اسلام بوده است نه معرفی خودش به عنوان مظلومی که باید تا ابد برایش گریه کرد ؛ پس بزرگان دینی هر کاری کردهاند برای خودشان بوده و ربطی به شما ندارد[۴۰] و شما تنها باید مانند ایشان تابع و پیرو واقعی دین اسلام باشید نه چیزی دیگر، و علت اینکه تمامی این عقاید همچون قبرپرستی و غلو و غیره در ذهن همه زیبا و بدون عیب جلوه میکند این است که خداوند در سوره فاطر/۸ میفرماید: ﴿أَفَمَن زُيِّنَ لَهُۥ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ فَرَءَاهُ حَسَنٗاۖ فَإِنَّ ٱللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِي مَن يَشَآءُۖ فَلَا تَذۡهَبۡ نَفۡسُكَ عَلَيۡهِمۡ حَسَرَٰتٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمُۢ بِمَا يَصۡنَعُونَ ٨﴾«آیا آنکس که کردار زشتش برای او جلوه گر شده پس او را خوب دیده است پس خدا هر که را خواهد گمراه سازد و هرکه را خواهد هدایت فرماید». به طور کلی در مورد فرقه فرقه شدن نیز، اولیاء و بزرگان دینی نباید منجر به ایجاد گروهی از مسلمین شوند که خود را تنها پیرو آن شخص بدانند و نام آن شخص را نیز بر روی فرقه و مذهب خود بگذارند و همگی باید تنها قرآن و سنت پیامبر صرا برای پیروی انتخاب کنند و سنجش عقاید بقیه اشخاص نیز باید همین قرآن و سنت باشد.
[۲۴] در سوره کهف/۱۰۲ آمده: ﴿أَفَحَسِبَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَن يَتَّخِذُواْ عِبَادِي مِن دُونِيٓ أَوۡلِيَآءَۚ إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا جَهَنَّمَ لِلۡكَٰفِرِينَ نُزُلٗا ١٠٢﴾«آیا کافران پندارند که بندگان من غیر من کسی را دوست و یاور خود خواهند گرفت و ما برای کافران دوزخ را منزلگاه قرار دادیم». [۲۵] حضرت علی ÷وقتی شورشیان علیه حضرت عثمان ÷وارد عمل میشوند، حسن و حسین را برای مقابله با آنها جلوی درب خانه میگذارد و هنگامیکه شورشیان موفق به ورود به خانه میشوند حضرت علی÷، حسن و حسین را مورد توبیخ شدیدی قرار میدهد که چرا نتوانستند جلوی آنها را بگیرند پس میبینید که ستایشی در کار نبوده است چون عمل امام نیز حجت است. [۲۶] در سوره نساء/۱۷۱ آمده: ﴿يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ﴾«ای اهل کتاب در دین خود غلو نکنید». [۲۷] در سوره رعد/۳۳ آمده: ﴿أَفَمَنۡ هُوَ قَآئِمٌ عَلَىٰ كُلِّ نَفۡسِۢ بِمَا كَسَبَتۡۗ وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَآءَ قُلۡ سَمُّوهُمۡۚ أَمۡ تُنَبُِّٔونَهُۥ بِمَا لَا يَعۡلَمُ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَم بِظَٰهِرٖ مِّنَ ٱلۡقَوۡلِۗ بَلۡ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ مَكۡرُهُمۡ وَصُدُّواْ عَنِ ٱلسَّبِيلِۗ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ ٣٣﴾«آیا کسى که بر هر شخص به [سزاى] آنچه کرده است، نگهبان است [چون بتان باشد؟] و براى خداوند شریکان قرار دادند. بگو: آنها را نام ببرید. آیا خداوند را به آنچه که در زمین نمىداند، خبر مىدهید یا اینکه به سخن سطحى [فریفته مىشوید؟] بلکه براى کافران، مکرشان آراسته شده است و از راه [راست] باز داشته شدهاند. و هر کس خداوند [او را] بیراه گذارد. هیچ رهنمایى ندارد». و در سوره اسراء/۴۷ آمده: ﴿نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا يَسۡتَمِعُونَ بِهِۦٓ إِذۡ يَسۡتَمِعُونَ إِلَيۡكَ وَإِذۡ هُمۡ نَجۡوَىٰٓ إِذۡ يَقُولُ ٱلظَّٰلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلٗا مَّسۡحُورًا ٤٧﴾«آنگاه که به تو گوش میسپارند، ما به آنچه گوش میدهند آگاهتریم، و نیز هنگامی که راز میگویند، زمانی که ستمکاران (مشرک) گویند که شما جز از مردی جادوزده پیروی نمی کنید» و در سوره شوری/۵۳ آمده: ﴿صِرَٰطِ ٱللَّهِ ٱلَّذِي لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ أَلَآ إِلَى ٱللَّهِ تَصِيرُ ٱلۡأُمُورُ ٥٣﴾«راه خداوندی که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، اوراست، بدانید که کارها به سوی خداوند باز میگردد». و در سوره نمل/۹۳ نیز آمده که خداوند از اعمال شما غافل نیست، و در سوره حدید/۵ نیز آمده که رجوع تمام امور عالم بسوی خداست، همینطور آیات دیگر، پس احادیثی که میگویند هر هفته پرونده مردم نزد امام زمان میرود، خرافات و کذب است و با آیات قرآن در تضاد کامل است. [۲۸] در سوره زمر/۴۵ آمده: ﴿وَإِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِۖ وَإِذَا ذُكِرَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمۡ يَسۡتَبۡشِرُونَ ٤٥﴾و چون خداوند به تنهایی یاد شود، دلهای نامومنان به آخرت، تنگ شود، و چون کسانی که در برابر او به پرستش گرفته شدهاند، یاد شوند، آنگاه است که شادمانی میکنند». [۲۹] در سوره بقره/۱۱۴ آمده: ﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ أَن يُذۡكَرَ فِيهَا ٱسۡمُهُۥ وَسَعَىٰ فِي خَرَابِهَآۚ أُوْلَٰٓئِكَ مَا كَانَ لَهُمۡ أَن يَدۡخُلُوهَآ إِلَّا خَآئِفِينَۚ لَهُمۡ فِي ٱلدُّنۡيَا خِزۡيٞ وَلَهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٞ ١١٤﴾«و کیست ستمکارتر از آنکه مردم را از ذکر نام خدا در مساجد منع کند و در خرابی آن اهتمام و کوشش نماید چنین گروهی را نشاید که در مساجد مسلمین در آیند جز آنکه ترسناک و بیمناک باشند این گروه را در دنیا ذلت و خواری نصیب است و در آخرت عذابی بسیار سخت». هم اکنون نیز ما میبینیم که در مساجد شیعیان نام علی و حسین و ابوالفضل و فاطمه و مهدی و... دائم برده میشود. [۳۰] شیعه در محبت هم افراط میکند و میگوید با حب علی، گناهان ضرری ندارد! و هر جا چنین شعری مینویسند: آنچه خداوند جهان طالب است حب علی بن ابیطالب است [۳۱] تا به حال چه کسی شنیده است که یک آخوند بگوید: من اشتباه کردهام؟!!! [۳۲] اکثر توجیهات شیعه به همین منوال است و با قیاس نا به جا از آیات قرآن سعی در توجیه خرافات خود دارند: حضرت نوح هزار سال عمر کرد پس امام زمان نیز میتواند! خداوند ابولهب را لعن کرده پس ما نیز میتوانیم خلفاء را لعن کنیم... جای تعجب نیست که هر از چند گاهی خرافه ای در جامعه شیعه رایج میشود زیرا با این حساب من هم فردا از خانه میآیم بیرون و میگویم: دیشب عصای پدربزرگم تبدیل به اژدها شد و اگر کسی منکر شد میگویم: کافر، مشرک، مگر در قرآن نیامده که عصای موسی اژدها شد!! [۳۳] ﴿وَإِذۡ فَرَقۡنَا بِكُمُ ٱلۡبَحۡرَ فَأَنجَيۡنَٰكُمۡ وَأَغۡرَقۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ وَأَنتُمۡ تَنظُرُونَ ٥٠﴾[البقرة: ۵۰] . [۳۴] در سوره های تحریم/۱۰ و عنکبوت/۳۲ و اعراف/۸۳ و نمل/۵۷ و هود/۸۱ آمده که زن حضرت لوط ÷جزء عذاب شوندگان باقی ماند و با اینکه همسر پیامبر خدا بوده است، ولی حضرت لوط نتوانسته برایش کاری بکند همینطور زن حضرن نوح ÷که او نیز عذاب شده (تحریم/۱۰) [۳۵] قابل ذکر است که مولف محترم در صفحات قبلی همین کتاب گفته است که این حدیث باطل و ساختگی و جعلی است. و همانطور که از لابلای متن آن معلوم میگردد ساخته و پرداختۀ غلاة روافض است، و دیگر اینکه این حدیث در هیچ یک از مصادر معتبر حدیثی اهل سنت و تشیع وارد نشده است. (مصحح) [۳۶] مثل حدیث پیامبر صکه فرموده: پس از من به این دو نفر (ابوبکر و عمر) اقتدا کنید. [۳۷] منظور اینها خوردن کلنگ برای قبور ابوبکر و عمر است که در کنار قبر پیامبر صانجام شده است و طبق آیه لاترفعوا أصوتکم نمی بایست این عمل انجام میشده است!! در صورتیکه آیه مورد نظر برای زمان حیات نبی اکرمصبوده است و تازه صدای بلند و سر و صدا و صحبت (أصوتکم) و مشاجره در حضور پیامبر صچه ربطی به کلنگ زدن دارد و آیا کسی در خندق در حضور پیامبر صکلنگ نمی زده است یا در جنگها یا کارهای دیگر هیچ سر و صدایی جلوی پیامبر صایجاد نمی کردهاند، پس نمی توان صدای بلند را که در اثر مشاجره و درگیری ایجاد میشود با تمامی امور و کارهای دیگر نیز مرتبط کرد یا کارهای دیگر را با آن قیاس نمود، شیعه که منکر قیاس نیز میباشد و طبق این روایات و عقاید شما، چرا پس خود امام حسین با ام المومنین عایشه در حضور قبر پیامبر صمشاجره کرده است؟! یا می خواسته کلنگ بزند و امام حسن را خاک کند (البته شیعه فوراً می گوید از پیامبر اجازه داشته). [۳۸] در مقابل سخن این مداحان، روحانیون میگویند: چنین سخنانی نگوئید، بلکه بگوئید: لااله الاالله، آری، شیعه پس از صدها سال تکامل و پیشرفت و تحقیق توسط علما و مفسرین خود، تازه متوجه شده است که باید بگوید: لااله الاالله و نگوید لااله الازهرا، باید به این همه هوش و استعداد فوق العاده آفرین گفت !! [۳۹] اینها وقتی خدای واقعی ذکر شده در قرآن را غیر قابل دسترسی پنداشتهاند، آمدهاند و با ساختن واسطه ای چون ضریح قبور یا بتها یا غیره... برای خود چیزی قابل دسترسی درست کردهاند، در سوره انبیاء/۲۱ آمده: ﴿أَمِ ٱتَّخَذُوٓاْ ءَالِهَةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ هُمۡ يُنشِرُونَ ٢١﴾«بلکه این مردم مشرک نادان خدایانی از همین زمین برگرفته و آنها را جان آفرین پندارند». [۴۰] علی و حسین و کربلا، هیچ ربطی به روافض شیعه ندارد و اینها همه متعلق به اسلامند، ولی شیعیان میخواهند دائم اهل بیت را فقط از آن خود بدانند و طوری وانمود کنند که ما پیرو ایشان هستیم، در صورتیکه شما با عقاید مسخره خود بدترین دشمن ایشان هستید و ما به هیچ عنوان شما را نماینده یا مظهر پیروی از اهل بیت نمیدانیم.