مقدمهی مترجم
الحمد لله رب العالمين، والصلاة والسلام على سيد المرسلين وخاتم النبيين سيدنا وحبيبنا محمد وآله وصحبه أجمعين ومن تبعهم بإحسان ودعا بدعوتهم واستن بسنتهم إلى يوم الدين.
خدایا! تو را سپاس میگویم و رضای تو را مدام میجویم و راه ایمان تو را میپویم که تنها با ایمان به تو و تبعیت از سنت پیامبر تو انسانیت ما زنده و زندگی ما ارزنده است، و مستوجب قبولشدن در درگاهت خواهیم بود.
خدایا! در میان انبوهی از گناهان خویش و رحمت وسیع و بخشش تو ماندهایم، و امیدمان تنها به این است که فقط بندهی توایم و تا نفسی در تن است جز تو هیچکس و هیچ چیز را نمیپرستیم.
پیشرفت چشمگیر تکنولوژی در قرون اخیر همراه با غروب ایمان از افق زندگی جمع کثیری از انسانها بود، و از این تکنولوژی حوادث و جنایات بسیار هولناک و رعبآوری به وجود آمد، و انسانهایی در گوشه و کنار این جهان پهناور از این ارمغان بزرگ یعنی تکنولوژی و شعار دموکراسی بیدست و پا و بیسر و بیسرپرست شدند، اینها همهاش هدیهی تکنولوژی و دموکراسی بدون ایمان بود، اینها همهاش فرار از ناپسندبودن شعار تجددگرایی بود که در واقع داشتند، از تمدن فرار میکردند و زرق و برق و حلاوت این پیشرفتها سبب شد که خیلی از بزرگان نیز شیفتهی تمدن پوسیدهی جدید به نام تمدن پیشرفت فن و تکنولوژی یک بعدی شوند، و ایمان و صداقت و خالصبودن را با این تمدن معاوضه نمایند، و فقط لباس یا بگویم عبائی از دین و ایمان بر تن آنها باقی بماند، عبائی که گرد و غبار گناه به حدی برآن نمایان است که هر عاقلی از دور هم متوجه میشود که این عبا عبای ریا و تملق و چاپلوسی است که صاحب آن جز جهت ارتزاق از دین مظلوم بر تن خود باقی نگذاشته است، و متأسفانه به اصطلاح دینداران امروزی چون دین را در درون افراد جستجو میکنند و از درون شریعت ناآگاهی و بیاطلاعند زود دینداری را کنار گذاشته و برای آرامش دردهای درونی خود به ابزار نامشروع و نابودکننده متوسل میشوند، و علت عقبماندگی خود را در این میدانند. در حالی که غافل از اینند که دین پیشرفت انسان را در دو بعد معنوی و مادی یعنی پیشرفت در تکنولوژی و فن مشروعی که در خدمت آسایش انسان باشد در کلیه نصوصش به پیروانش آموزش میدهد و هیچ وقت دین خواهان پیشرفت تک بعدی پیروانش نیست، و این عمل کسانی است که به عمد و یا به اشتباه یعنی در اثر ناآگاهی از شریعت دین را اینگونه به انسانها معرفی کردهاند که دین دشمنی پیشرفت انسانها در فن و تکنولوژی است، و این یکی از عوامل بسیار مهمی است که مسلمانان از قافله تمدن جدید عقب افتادند، و آنچه که تا دیروز پرچمدار آن مسلمانان بودند، امروزه عَلَم آن را در دست کسانی میبینیم که شاگردان ما بودهاند.
بشر همیشه در تلاش برای بهتر زیستن بوده، و درست این چیزی است که دین به ما میآموزد و دانشمندان و خوشفکران و عاقلان همیشه پیشگامان این ابداعات و اختراعات جهت خدمت به خود بودهاند و اختراعات و اکتشافات متعددی جهت بالابردن راندمان عمر انجام دادهاند، اما همیشه در طول تاریخ چهار الی پنج هزارسالهی اخیر بشر مخصوصاً در قرون اخیر دیدهایم که تفالههای بشر که خود را شر و همجنس با بشر سالم نام نهادهاند و به دلیل بیماریهای که در وجودشان به صورت عقده درآمده بود، از این اختراعات و اکتشافاتی که مخترعین و مکتشفین آنها جهت خدمت به بشر آنها را انجام دادهاند، و در این راه حتی ضررهای زیادی به جسم و جانشان نیز وارد شده است، برای ارضاءکردن غدههای سرطانی نهفته در وجودشان استفاده کردندهاند، مانند استفاده از باروت و الکل و غیره، تلفن نیز یکی از انواع اختراعاتی است که مخترع آن جهت از بینبردن بعد مسافت و دسترسی آسانتر به یکدیگر و استفاده بهتر از وقت و... آن را اختراع کرد، اما متأسفانه امروزه میبینیم که استفاده بیمارگونه از آن برای اخلاق انسانی بسیار خطرناک است.
آنچه که شما در این کتابچهی کوچک اثر استاد بزرگوار محمد عبدالعزیز الحمیدی میخوانید گوشهای از گرفتاریهایی است که دامنگیر گروهی از افراد شده که عزت و افتخاری را که سالها با رنج و سختی به دست آوردهاند با یک تلفن بیارزش نقش بر آب شده است، و در میان مطالب این کتاب سرگذشت انسانهای مؤمنی به چشم میخورد که فریفتهی حلاوت تماسهای تلفنی شدهاند، و زمانی که از خواب غفلت بیدار شدهاند دیدهاند که خیلی دیر شده است. به خاطر حس چنین دردهایی که بیشتر در میان جوانان شایع شده بود سالها منتظر کتابی بودم که گناهان تلفنی ما را به زبان قابل فهمی به ما تذکر دهد، و بارها به دوستان مترجم و صاحب قلم لزوم نوشتن چنین کتابی را گوشزد کرده بودم تا این که بالآخره خدای متعال این سعادت را توسط همسر وفادار و مهربانم سرکار خانم «رقیه نعمتی» به من عاصی عنایت فرمود و مرا شرمندهی درگاهش نمود.
وقتی پدرشان بعد از تشرف از مکه مکرمه این کتاب را به ایشان هدیه میدادند ایشان نیز ترجمه نمودن این هدیهی سرزمین وحی را به بنده پیشنهاد نمودند که آن به شرط راهنمائیهای ایشان پذیرفتم، و الحمد لله سببی شد که تعطیلات نوروز امسال یعنی سال ۱۳۸۲ نیز بتوانیم از اوقاتمان در جهت راهنمایی همنوعانمان استفاده کنیم. در پایان از آن ذات لایزال لایتناهی عاجزانه و مخلصانه التماس دارم که این عمل ناچیز را باقیات الصالحاتی برای اساتیدمان و پدر و مادرانمان و خودمان و تمام کسانی که انتقادات سازندهاشان شامل حال ما گردد قرار دهد.
شهرستان پستک بخش جناح دهستان فرامرزن
دهنوخواجه
عبدالله پاسالاری
۱ / صفر / ۱۴۲۴