دریچه
حمد و سپاس بیکران و ستایش و مدح و ثنای بیمانند از آنٍ آن ذات پاک یکتائی که امت ما را بر امتهای پیشین برتریها داد، اله وخالقی که به ما ماه پر نور وبرکت رمضان را هدیه کرد، خدائی که شب قدر را به ما ارزانی داشت تا با یک شب اجر هزار ماه طاعت وعبادت بدست آریم...
سلام و درود وصلوات پر بار بادا رسول هدایت را، راهنمای بشریت وهادی انسان از سیاه چالهای ظلمت و تاریکی به سوی مراتب والای نور و هدایت... پیام آور توحید ورسالت... آنکه پرتو ماه پر نور رمضان بر دستان مبارکش از جانب پروردگارمان به ما ارزانی داشته شد...
رمضان ایستگاه پر نور سال است... در رمضان حقیقت هر انسان برملا میشود وپرده از واقعیتش بر کشیده میگردد... تو گویی رمضان ندای رب العالمین است ... برای بندگانی که همیشه گناه وکوتاهی خویش بر دوش شیطان لعین میاندازند وشانه از زیر بار کوتاهیهای خویش خالی میکنند...
ندای پر طنین آسمانی است که با صلابت قلبها را بخود میآرد که ای بندگان خدا... حال که ما شیطانها را به زنجیر کشیدهایم درهای جهنم سوزناک را قفل وزنجیر زدهایم ودرهای بهشتهای برین را باز گشودهایم... به میدان آی وخودت را نشان ده.
ثابت کن که کیستی وچه در توان داری... با دستان خود جایگاهت را در بهشتهای والای الهی رقم زن...
آری! رمضان ماه نور ویکرویی است... ماه مرد خدا بودن ویا شیطان شدن (!) است.. آنکه در رمضان ره خدا نجوید وپا در ره شیطان نهد او دیگر راه شیطان نپیموده ویا در دام شیطان نیفتاده، بلکه او خود شیطانی است از شیاطین بشر... چرا که در رمضان شیطانی نیست که او را از راه به چاه کشد... این صفات شیطانی است که در خون ورگ او با او آمیخته شده و فطرت ووجدان ایمانی او را درهم شکسته از او موجودی دیگر در کالبد انسانی پرورده... که اگر توان دیدن او را با آینه صدق وصفای ایمانی داشته باشی همان چهره ننگ و عصیانگر شیطان را در چهار چوب کالبدی انسانیش خواهی دید...
بار دگر رمضان به دیدار انسانیت میآید در حالیکه هنوز سرزمینهای مسلمانان غرق در خون است... رمضان به امید اینکه شاید خونهای سال گذشته خشک شده باشند و ملتهای اسلامی ره به سوی رشادت برده باشند و یا اینکه از خواب سنگین خرگوشی بیدار شده باشند بار دگر فرا رسید... اما دید که با تلاقهای خون مسلمانان مظلوم سیلاب شده، دریاچههای خون اقیانوس گشته... کمرهای مسلمانان در هر جای دنیا زیر تازیانههای کفر به زانو در افتاده است...
چشمان رمضان چنین حیره وحیران به جهان دوخته گشته... اما چه کند که او را زبانی وتوانی نیست.
آیا گمان میبری که اگر رمضان را توانی بود وخبر از قصه همیشگی ظلم وستم، ذلّت وخواری ... آیا بار دگر میآمد... گمانم هرگز!
آیا اگر رمضان را زبانی میبود با صدای بلند داد بر نمیآورد که:
ـ ای مسلمانان بر خیزید... این چه عزا و چه ماتم است؟ تا کی در زیر تازیانههای ظالمان شراب ذلت وخواری را مستانه مینوشید؟
من آمدهام تا گناهانتان را شستشو دهم، بیائید دست در دستانم نهید تا پاک شوید وبه سوی درگاه پروردگارتان دستان لرزان امید وآرزو دراز کنید شاید که خداوند در شما همت حرکت نهد... برخیزید وکیان ظلم وستم از زمین برچینید...
اما چه که بغض گلوی رمضان را محکم فشرده وتوان سخن از او ربوده است... و ای کاش مسلمانان پیام رمضان دریابند وحرف ناگفته را خود شنوند.
این چند سطر در برگیرنده برخی از احکام رمضان است که به روزه داران تقدیم میداریم بدین امید که مورد استفاده آنها قرار گیرد و در این ماه پر برکت رمضان یادی از ما در دعاهایشان کنند شاید که خداوند متعال دعای دوستی و برادری را در حق ما پذیرا شود و گناهان بیمنتهایی مارا بر ما ببخشاید، ومارا در زیر سایه لطف وکرمش همواره سربازان راه خود قرار دهد.
با التماس دعا
أم جهاد و أم شهید