هلال ماه مبارک رمضان بین حقیقت و خیال!
با فرو ریخته شدن پایههای متزلزل خلافت عثمانی آخرین پرچمی که با نام اسلام در صحرای وحشتناک جهالت قرن نوزدهم بر افراشته شده بود، این میراث بزرگ بین فرزندان ناباب اسلام، یعنی مسلمانانی که با اسلام فرسنگها فاصله داشتند به طور ناعادلانه تقسیم گشت.
دست خون آشام استعمار نیز در این مسئله دخالت کرده، از هر چند شهرکی کشوری ساخته بر هر سری کلاهی با رنگ وبوی خاصی نهاده شد.
از آنروز هیمنه سیاسی با نظام وحکومت الهی قهر کرده خودش را به سوی نظامهای بینظام غربی سوق داد که نهایتا این کشورهای بیقانون جهان سوم، پدیده آن حرکت پوشیده و پوسیده قدیم که نه خدای را پیششان ارزشی است و نه انسان را، بوجود آمدند.
بار دیگر قرآن بزندان رفت واسلام در زیر چکمههای بچههای عاق شدهاش در سلولهای تاریک و وحشتناک به جیغ و فریاد درآمد.
امروزه شاهدان عینی این همه وحشیگری و بیخدایی هستیم که فردا در میدان محشر شهادت خواهیم داد و با پردهکشیدن از اینهمه ظلم و ستم رسوایی ظالمان و ستمگران را شاهد خواهیم شد.
از آنجا که روح دین و خدا پرستی در سینههای این امت کاشته شده و با رگ و خونشان آمیخته شده بود، هر حکومتی برای جذب مردم ندای اسلام برآورد و قرآن را در کنار داس و چکش و یا صلیب و کرواتش و یا و یا... قرار داد.
دین اسلام نیز دینی است شامل که تمامی شئون زندگی فردی و زندگی اجتماعی را برای پیروانش ترسیم نموده که التزام به آن میبایستی همه جوانب را بپوشاند، احکام شخصی و فردی فقط دور و بر تکه گوشتی که قلب نامیده میشود میچرخد و پس از آن احکام اجتماعی است که این قلب با خدا را با قلبهای دیگر هم خانوادهاش میآمیزاند. از جمله این عبادات همگانی عبادت روزه است که سالی یکماه معدهای که همواره زیر رحمت الهی با نظام خاصی نعمتهای پروردگارش را میبلعید در این مدت کوتاه کمکی استراحت میکند تا بتواند با ادای فرامین پروردگارش شکری بجا آورد.
در ضمن روح وروان از خالی شده معده استفاده کرده غذای مورد علاقه خود را در مییابند وباز پس از سفری طولانی در گناه و معصیت به سوی ریسمان معصوم الهی بازگشته اعتراف میکنند که ما بندهایم، بنده وبرده پروردگار عالمیان فقط.
بنده خدا و فقط بنده او بودن یعنی از عبادت همه دست کشیدن و بسوی او روی آوردن... مخالف إله منشی بسیاری از حکومتها است از اینرو آنها همواره سعی میکنند که در این عبادت الهی نیز دخالت کرده آن را زیر قانونهای اساسی بیاساسشان درآرند.
به همین جهت از مسئله اختلاف مطالع -یعنی اختلاف در طلوع ماه وخورشید- سوء استفاده کرده آن را بر زبان علمای درباری، خواسته یا ناخواسته، مطرح میکنند تا همیشه نانشان در روغن بماند!
در حقیقت در فقه اسلامی چیزی بنام «اختلاف طلوع و غروب ماه و خورشید» مطرح بوده است و پیامبر اسلام نیز فرمودهاند: «صوموا لرؤيته وأفطروا لرؤيته». یعنی با دیدن هلال رمضان روزه بگیرید وبا دیدن هلال شوال افطار کنید.
این تنها راه دریافتن ماه مبارک رمضان بوده و هست. اما همانطور که واضح وروشن است سخن پیامبر گرامی اسلام جموجه بهمه امت اسلامی است پس اگر چنانچه چند نفر از این امت در جایی از کره زمین هلال ماه مبارک رمضان را دیدند روزه بر همه امت واجب میشود، نه اینکه ما طبق نظام امروزی اوامر پیامبر اسلام را تأویل کنیم وبگوئیم که ایشان اهل هر کشوری را جداگانه امر فرموده اند، چرا که:
اولاً: وجود این کشورها ومرزهای آنها طبق نظام سیاسی معینی است که روز بروزتغییر میکند در حالی که نظام اسلام واحکام الهی ثابت است -مگر در موارد برخی احکام اجتهادی- که اجتهاد نیز در دایره نص ثابت انجام میگیرد.
ثانیاً: مناطق مرزی هر کشوری بکشور همسایه نزدیکترند تا به پایتخت کشور خود، مثلاً فاصله مناطق جنوبی با کشورهای عربی کمتر است تا فاصله شان با پایـتخت کشور پس بر چه اساسی در دیدن ماه تابع پایتخت خود باشند؟ (شاید دانستن این نقطه برایت جالب توجه باشد که فاصله بین پاکستان و ایران جادهای است به عرض ۴ متر و فاصله بین پاکستان و افغانستان طنابی به قطر ۲ سانتی متر (!) و میبینی که در این سوی طناب و آنسوی اسفالت مردم آدامس نشخوار میکنند در حالیکه همسایهها و خویشانشان تسبیح بدست با دهان روزه ذکر خدا میگویند، و چند پگاهی بعد در این سوی طناب مردم عید را به همدیگر تبریک میگویند در حالیکه در آن سو چشمان برادرانشان خیره به آسمان در انتظار شب قدر است! - سؤال گریه برانگیز اینست که چرا مسلمانان عقلهایشان را بکار نمیگیرند؟).
از این قرائن و بسیاری جهات دیگر واضح میشود که اختلافاتی که در روزه بعضی از اقوام پیشین بوده سبب آن مسافت طولانی راه و نه بودن وسائل حمل و نقل سریع بوده نه اختلاف مطالع، بدین معنی که مثلاً در شهری ماه دیده شده و مردم شروع بروزه گرفتن نمودهاند اما در شهر دیگری که از شهر اول ۲۰۰ کیلو متر فاصله داشته بسبی، از جمله مهآلودبودن هوا، ویا ابری بودن آسمان ویا ویا... ماه دیده نشده وروز بعد با دیدن ماه ویا با کامل شدن۳۰ روز شعبان، رمضانشان شروع شده، بر همین اساس عید این دو شهر نیز با اختلاف یک روز بر پا میشود که این امر اگر چنانچه واقعاً در گذشته اتفاق افتاده، هیچ غوغائی را نمیتوانست به پا کند چرا که چارهای جز قبول آن نبود و این اختلاف - در طول مسافت گم میشد، و کسی نمیتوانست بر دیگری اعتراض کند.
اما امروزه با پیشرفت علم بشری - که این خود یکی از راههای خداشناسی است وخداوند متعال با تأکید فراوان میفرمایند که ﴿إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ﴾[فاطر: ۲۸]. «تنها وتنها دانشمندانند که از خداوند میترسند».
پس دانش راهی است برای دریافتن قدرت الهی و علم همیشه و همواره در خدمت تعالیم الهی بوده است. انسان توانسته است که از نظام گردش زمین و خورشید و ماه بطور کلی باخبر شده و از بسیاری از ریزه کاریهای آن مطلّع گردد، و اگر ما توجه کنیم در خواهیم یافت که همه جهان اسلام - کشورهای اسلامی - در یک شب با هم مشترکند - واختلاف طلوع وغروب بیش از چند ساعت نیست - و این بدین معنی است که همه ما در مسیرگردش «یک ماه» قرار میگیریم - یعنی همان هلالی که در یمن قبل از چند ساعت دیده شده بعد از چند ساعتی در شهر ما و در کشور ما میبایستی دیده شود، واگر عواملی طبیعی ویا... مانع دیدن ما شد دیگر بر ما هیچ عذری وبهانهای نیست و میبایستی بنابر سخن برادرانمان روزه گیریم چرا که امت اسلامی یک جسد هماهنگ است.
وآیا واقعاً شرم آور نیست که مثلاً در کشورهای چون کشورهای عرب در خلیج که هر کشوری از شهرکی بزرگتر نیست یکی امروز ودیگری فردا وآن دیگر بعد ازدو روز دیگر رمضانش شروع میشود. واگر امروز روابط سیاسیش با کشور فلان هماهنگی میکرد در روزه امسال همسفرش خواهد شد وإلا مخالفت پیشه میگیرد. (هلال سیاسی یا هلال شرعی!! بنگر که چرا برخی از سالها روزه ما با عربستان سعودی هماهنگ میشود و سالهای دیگر یک روز به عقب میافتد؟ در سالهای اتفاق اختلاف مطالع کجا رفته بود؟ - شاید جواب این سؤال در وزارت خارجه نهفته باشد!).
و آیا شرمآور نیست که در شهرهای بزرگ دنیا چون لندن و پاریس مسلمانان سه روز نماز عید میگذارند، سعودیها برطبق عید سعودی، ایرانیها براساس عید در ایران، و ترکها همگام با عید ترکیه!
روزهای سال چون واگنهای یک قطار بهم چسپیده، پیش میروند. اگر ما بطور مثال، یک روز قبل از کشور عربستان روزه بگیریم پس ما یک روز از آنهایی که براساس اعتقاد خویش دیرتر روزه گرفتهاند جلو خواهیم افتاد، از اینرو احکام حج ما نیز میبایستی یک روز جلو بیفتد و قیام در عرفات ما نیز یک روز جلو میافتد، عید قربان ما نیز قبل از عید آنها خواهد بود و اگر چنانچه کشوری دیگر بعد از آنها روزه گرفته باشد در همه این مسائل یک روز با آنها و دو روز با ما اختلاف خواهد داشت. واضحتر اینکه: روزی که حجاج خانه مطهر خداوند متعال در عرفات هستند و نیمی از مسلمانان جهان بنا به سنت پیامبر اکرم جروزه دارند ما قربانیهایمان را میبایستی سر ببریم، و در روز دیگر که حجاج بیت الله الحرام قربانی میدهند و روزه اساسا حرام است برادرهای دیگر ما در جای دیگری از دنیا دهان به روزه عرفه دارند!!!
پس همانگونه که روشن شد این یک نوع قلاعب وبازی گرفتن احکام است و در طول تاریخ اسلام چه در زمان پیامبراکرم جوچه در زمان یاران آنحضرت وبعد از آنها همچنین مسئلهای اصلاً روی نداده ومطرح نبوده است. حال بیا یک لحظه با خود بیندیشیم که این اختلاف ساختگی چهها میتواند بر پا کند.
۱- کره زمین امروز چون یک دهکده کوچکی است که همه انسانها میتوانند در کوتاهترین وقت وبا سادهترین روشها با هم رابطه بر قرار کرده بهم برسند. در چنین موقعیتی اختلاف در اولین روز رمضان وعید چه معنا دارد؟!
۲- در شهرهای بزرگی که مردم صدها کشور مختلف بنابه احتیاجات روز مره و روابط گوناگون دور هم جمع شدهاند وهر یکی در احکام تابع فتوای کشور خودش است برقرار کرده چند نماز عید در چند روز متوالی چه معنا دارد؟!
آیا اینها همه منافی مفهوم عید واجتماع در نماز و... نیست؟
وآیا با هماهنگی عبادت روزه تعارض ندارد؟
پیشرفت علم ثابت کرده که این اختلاف هیچ گونه دلیلی نداشته وتنها بر أوهام وتنگ نظریها بنا شده است. و در حقیقت این یک مسئله علمی ونجومی است نه یک مسئله فقهی که بر فتوای قدیم بنا شود.
هر یک از ما اگر قدری با خود بیندیشد ومسئله را بدون تعصب وجهت گیری فقط وفقط برای رسیدن بحقیقت بنگرد، در خواهد یافت که این جنجال جز یک تئاتر بیمعنا چیز دیگری نیست و در خواهد یافت که امام ابوحنیفه/وقتی در فتوایشان فرمودند که: «اگر چنانچه یک مسلمان راستگو در هر جایی از زمین ماه را ببیند روزه رمضان بر همه مسلمانان واجب میشود».
چقدر دور اندیش وحکیم بوده است. نمیدانم که چرا ما در این مورد بخصوص سخن آن حضرت را زیر پا نهاده وبه رأی ضعیفتر ومخالف با عقل ومنطق وعلم روی میآوریم؟!