شرایط پذیرفتهشدن لا إله إلا الله
با تحقیق استقرایی اهل علم در نصوص کتاب و سنت واضح شده که لا إله إلا الله پذیرفته نمیشود، مگر با هفت شرط که عبارتند از:
۱- علم و آگاهی به معنای لا إله إلا الله، چنان علمی که منافی جهالت باشد.
۲- یقین و باوری که در آن شک و شبهای نباشد.
۳- اخلاصی که در آن شائبۀ شرک و ریا نباشد.
۴- صدقی که در آن دروغ راه نیابد.
۵- محبتی که عاری از بغض و اکراه باشد.
۶- انقیاد و فرمانبرداری که گاهی با نافرمانی آلوده نشده باشد.
٧- قبولیتی که در آن رد نباشد.
یکی از علما این هفت شرط را در یک بیت جمع کرده است:
علم ويقين وإخلاص وصدقك مع
محبة وانقياد والقبول لها
در اینجا اندکی درنگ میکنیم تا این شروط را با ذکر بعضی از دلایل آن از کتاب و سنت توضیح دهیم:
شرط اول که عبارت بود از علم و آگاهی به معنا و مفهوم درست کلمۀ توحید، چنان علمی که منافی جهل باشد، منظور این است که گویندۀ آن بداند که این کلمه انواع عبادت را از غیر خدا نفی میکند و هرگونه عبادت را فقط برای خداوند ثابت میگرداند، همانطوری که خداوند سبحان میفرماید:
﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥﴾[الفاتحة: ۵].
یعنی «فقط تو را میپرستیم و غیر تو را عبادت نمیکنیم، و از تو فقط طلب کمک میکنیم و از غیر تو مدد نمیخواهیم».
خداوند أمیفرماید:
﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾[محمد: ۱٩].
«پس بدان که نیست هیچ معبودی برحق به جز خدای یکتا».
و در جای دیگری میفرماید:
﴿إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ٨٦﴾[الزخرف: ۸۶].
«مگر کسانی که آگاهانه برحق شهادت و گواهی داده (و خداوند را به یگانگی پرستیده) باشند».
که در این آیه مراد از «حق» همان لا إله إلا الله است، ﴿وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ٨٦﴾یعنی ایشان به آنچه با زبان و قلبشان بدان گواهی دادند، معنای آن را نیز میدانند.
در صحیح مسلم از حضرت عثمان بن عفانسروایت شده است که
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- مَنْ مَاتَ وَهُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ دَخَلَ الْجَنَّةَ».
«کسی که بمیرد در حالی که میداند غیر از الله معبود دیگری نیست، داخل بهشت میشود» [٩].
بنابراین، علم را خود رسول الله جشرط پذیرش لا إله إلا الله قرار دادهاند.
شرط دوم: یقین و باوری که در آن شک و شبههای راه نداشته باشد، یعنی قائل کلمه چنان یقین محکمی داشته باشد که شک و شبههای در آن نداشته باشد، یقین نهایت و کمال علم است، خداوند تبارک و تعالی در وصف مؤمنین میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ لَمۡ يَرۡتَابُواْ وَجَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ ١٥﴾[الحجرات: ۱۵].
«مؤمنان (واقعی) تنها کسانیاند که به خدا و پیغمبرش ایمان آوردهاند، سپس هرگز شک و تردیدی به خود راه ندادهاند، و با مال و جان خویش در راه خدا به تلاش ایستادهاند و به جهاد برخاستهاند، آنان (بلی آنان در راه ایمان خود) درست و راستگویند».
معنای ﴿لَمۡ يَرۡتَابُواْ﴾یعنی یقین دارند و شک نمیکنند. در صحیح مسلم از ابوهریره سروایت شده است:
«قَالَ رَسُول اللّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم: أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَأَنِّى رَسُولُ اللَّهِ لاَ يَلْقَى اللَّهَ بِهِمَا عَبْدٌ غَيْرَ شَاكٍّ فِيهِمَا إِلاَّ دَخَلَ الْجَنَّةَ».
«گواهی میدهم بر این که معبودی به غیر ذات اللهأنیست و من فرستادۀ او هستم، هر بندهای که خداوند سبحان را با این دو کلمه ملاقات کند در حالی که شکی به آن نداشته باشد پس در جنت داخل میشود».
در صحیح مسلم از حضرت ابوهریرهسروایت دیگری نیز نقل شده است:
«قَالَ: رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم: مَنْ لَقِيتَ مِنْ وَرَاءِ هَذَا الْحَائِطِ يَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ مُسْتَيْقِنًا بِهَا قَلْبُهُ فَبَشِّرْهُ بِالْجَنَّةِ».
«هرکسی را که در پشت این دیوار ملاقات کردی که گواهی میدهد به لا إله إلا الله در حالی که آن را در قلبش باور دارد، پس او را به بهشت بشارت ده» [۱۰].
بنابراین طبق این حدیث، یقین نیز شرط «لا إله إلا الله»قرار داده شد.
شرط سوم: آن اخلاصی است که در آن شرک و ریا نباشد، و آن با تصفیۀ عمل و پاککردن آن از تمام شائبههای ظاهری و پوشیده به دست میآید، و نیز با خالصکردن نیتمان در تمام عبادات برای خداوند یگانه. خداوند عزوجل میفرماید:
﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّينُ ٱلۡخَالِصُۚ﴾[الزمر: ۳].
«هان! تنها طاعت و عبادت خالصانه برای خداست و بس».
و میفرماید:
﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ﴾[البینة: ۵].
«جز این بدیشان دستور داده نشده است که مخلصانه و حقگرایانه خدای را بپرستند و تنها شریعت او را آیین (خود) بدانند».
در حدیث صحیح از ابوهریرهساز نبی اکرم جروایت شده است که فرمود:
«أَسْعَدُ النَّاسِ بِشَفَاعَتِي مَنْ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ خَالِصًا مِنْ قَلْبِهِ».
«بهرهمندترین شخص به شفاعت من کسی است که با اخلاص لا إله إلا الله بگوید» [۱۱].
پس شرط در این حدیث «اخلاص» قرار داده شد.
شرط چهارم: صدق و راستی که در آن کذب راه نیابد، یعنی این که بنده این کلمه را با تصدیق قلبی بگوید، و صدق این است که قلب با زبان همآهنگ باشد، بر همین اساس خداوند در مذمت منافقین میفرماید:
﴿إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ قَالُواْ نَشۡهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُۥ وَٱللَّهُ يَشۡهَدُ إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ لَكَٰذِبُونَ ١﴾[المنافقون: ۱].
«هنگامی که منافقان نزد تو میآیند سوگند میخورند و میگویند: ما گواهی میدهیم که تو حتماً فرستادی خدا هستی -خداوند میداند که تو فرستادۀ خدا میباشی- ولی خدا گواهی میدهد که منافقان در گفتۀ خود دروغگو هستند (چرا که به سخنان خود ایمان ندارند».
خداوند سبحان ایشان را به دروغگویی متصف کرد، زیرا آنچه که با زبانهایشان میگفتند در قلبهایشان موجود نبود، و خداوند سبحانه و تعالی میفرماید:
﴿الٓمٓ ١ أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن يُتۡرَكُوٓاْ أَن يَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَهُمۡ لَا يُفۡتَنُونَ ٢ وَلَقَدۡ فَتَنَّا ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَلَيَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ صَدَقُواْ وَلَيَعۡلَمَنَّ ٱلۡكَٰذِبِينَ ٣﴾[العنکبوت: ۱-۳].
«الف لام میم. آیا مردمان گمان بردهاند همین که بگویند ایمان آوردهایم (و به یگانگی خدا و رسالت پیغمبر جاقرار کردهایم) به حال خود رها میشوند و ایشان (با تکالیف و وظایف و رنجها و سختیهایی که باید در راه آیین آسمانی تحمل کرد) آزمایش نمیگردند؟ ما کسانی را که قبل از ایشان بودهاند آزمایش کردهایم، آخر باید خدا معلوم گرداند چه کسانی راست میگویند و چه کسانی دروغ میگویند».
در صحیحین از حضرت معاذ بن جبلساز رسول کریم جروایت شده که فرمودند:
«مَا مِنْ أَحَدٍ يَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ صِدْقًا مِنْ قَلْبِهِ إِلاَّ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَى النَّارِ».
«نیست کسی که از صدق دل گواهی دهد که معبودی به غیر از الله وجود ندارد و همانا محمد بنده و فرستادۀ اوست، مگر این که خداوند آتش جهنم را بر او حرام میکند» [۱۲].
پس «صدق» نیز از شروط کلمه است.
شرط پنجم: محبتی که عاری از بغض و اکراه باشد و آن به این معنی است که قائل کلمه خدا و رسولش و دین اسلام و مسلمانان پایبند به دستورات الهی که بر احکام الهی استوارند را دوست بدارد، و بغض بدارد نسبت به کسی که مخالفت با لا إله إلا الله کند و ضد این کلمه یعنی شرک و کفر را مرتکب شود. بعضی از آیات قرآن بر این دلالت میکند که محبت از شروط ایمان است، خداوند سبحان در قرآن میفرماید:
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِۗ﴾[البقرة: ۱۶۵].
«برخی از مردم هستند که غیر از خدا، خداگونههایی را برمیگیزنند و آنان را همچون خدا دوست میدارند، و کسانی که ایمان آوردهاند خدا را سخت دوست میدارند، (و بالاتر از همه چیز بدو عشق میورزند».
در حدیث آمده است:
«محکمترین ریسمانهای ایمان محبت در راه خدا و بغض به خاطر اوست».
شرط ششم: قبولیتی که در آن رد نباشد، در پذیرفتن این کلمه باورداشتن به آن با قلب و زبان ضروری است، خداوند تبارک و تعالی در قرآنکریم اخبار کسانی را که قبل از ما بودهاند بیان کرده است، گروهی که به خاطر پذیرفتن لا اله إلا الله نجات یافتهاند، و کسانی که به خاطر عدم قبولیت و ردکردن آن گرفتار هلاکت و عذاب شدند. چنانچه میفرماید:
﴿ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْۚ كَذَٰلِكَ حَقًّا عَلَيۡنَا نُنجِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ١٠٣﴾[یونس: ۱۰۳].
«پس از آن که (بلا و عذاب گریبانگیر کافران گردید) پیغمبران خود و مؤمنان را میرهانیم (این هم اختصاص به اقوام گذشته و پیغمبران و مؤمنان پیشین ندارد، بلکه) همینطور ایمانآورندگان (به تو) را (نیز) نجات خواهیم داد، و این حقی است بر ما (حقی مسلم و تخلفناپذیر)».
و در مورد مشرکان خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّهُمۡ كَانُوٓاْ إِذَا قِيلَ لَهُمۡ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ يَسۡتَكۡبِرُونَ ٣٥ وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوٓاْ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٖ مَّجۡنُونِۢ ٣٦﴾[الصافات: ۳۵ - ۳۶].
«چراکه وقتی که بدانان گفته میشد: جز خدا معبودی نیست، بزرگی مینمودند (و خویشتن را بالاتر از آن میدیدند که یکتاپرستی را بپذیرند) و میگفتند: آیا ما برای (سخن) شاعر دیوانهای معبودهای خویش را رها سازیم؟».
شرط هفتم: انقیاد و فرمانبرداری است. برای گویندۀ لا اله الا الله ضروری است که در مقابل شریعت الله تسلیم گردد و حکم خدا را اذعان دارد و خود را تسلیم اللهأگرداند، در این صورت متمسک به کلمۀ لا إله إلا الله میگردد، و بر همین اساس خداوندأمیفرماید:
﴿۞وَمَن يُسۡلِمۡ وَجۡهَهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰۗ وَإِلَى ٱللَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلۡأُمُورِ ٢٢﴾[لقمان: ۲۲].
«کسی که (دل به خدا دهد و) و مطیعانه رو به خدا کند، در حالی که نیکوکار باشد، به دستاویز بسیار محکمی چنگ زده است. سرانجام همۀ کارها به خدا بازگشت داده میشود (و حسنات را پاداش و سیئات را جزاء میدهد».
﴿فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ﴾یعنی: فقد استمسك بلا إله إلا اللّه، پس خداوند سبحان منقادشدن در مقابل شریعت الله را شرط قرار داده است، و این زمانی است که خود را تسلیم رب العالمین کنیم.
اینها همه شروط لا إله إلا الله بود و مقصد فقط شمردن و حفظ الفاظ آن نیست، چه بسا افراد بیسوادی هستند که این شروط را جمع کردهاند و برآن پایبندی میکنند، و اگر به آنها گفته شود شرایط آن را برشمارید خوب یاد ندارند، و چه بسیار کسانی که حافظ این شرایط و الفاظ هستند و چون تیری که از کمان خارج میشود زبانشان به آن جاری است، اما میبینیم عملشان مخالف این کلمه است، پس مطلوب و مورد نظر ما علم و عمل توأمان است، تا این که شخص از روی صدق و حقیقت اهل کلمۀ لا إله إلا الله گردد.
[٩] صحیح مسلم شماره ۲۶. [۱۰] صحیح مسلم شماره ۳۱. [۱۱] صحیح بخاری شماره ٩٩. [۱۲] صحیح بخاری شماره ۱۲۸ و صحیح مسلم شماره ۳۲.