انسانها نیز بعضی کلید خیر و بعضی کلید شر میباشند!
بعضی از مردم خودشان کلید خیر هستند و راه بدی و شر را میبندند، و بعضی از ایشان -العیاذ بالله- کلید بدی و شر هستند و راههای خیر را میبندند و این بر حسب حالتشان از خیر و شر میباشد، از هر ظرفی همان برون تراود که در اوست. در سنن ابن ماجه و سنن ابن ابی عاصم و دیگر کتب از حضرت انس بن مالکسروایت شده است که رسول اکرم جفرمودند:
«إِنَّ مِنَ النَّاسِ نَاسًا مَفَاتِيحَ لِلْخَيْرِ مَغَالِيقَ لِلشَّرِّ وَمِنَ النَّاسِ مَفَاتِيحَ لِلشَّرِّ مَغَالِيقَ لِلْخَيْرِ، فَطُوبَى لِمَنْ جَعَلَ اللَّهُ مِفْتَاحَ الْخَيْرِ عَلَى يَدَيْهِ وَوَيْلٌ لِمَنْ جَعَلَ مِفْتَاحَ الشَّرِّ عَلَى يَدَيْهِ».
«بعضی از مردم کسانیاند که کلیدهای خیرند و راههای شر را سد میکنند، و گروهی کلیدهای شر و بدی هستند و راههای خیر را میبندند، خوشا به حال کسی که خداوند کلید خیر را در دستش قرار داده است، و وای به حال کسی که کلید شر در دست اوست» [۳۰].
پس پیشوایان هدایت و دعوتگران به سوی سنت، و نصرتکنندگان دین و حاملین علم، کسانی که مردم را به سوی هدایت دعوت میدهند و بر آزار و اذیت مردم صبر میکنند و کتاب خدا را که در بین مردم متروک و مهجور است زنده میکنند و با نور خدا جاهلان را بصیرت میبخشند ایشان کلیدهای خیر هستند، و در همین مورد با سند بسیار قوی از انس بن مالکسروایت شده است که فرمود:
«إن للخير مفاتيح وإن ثابت البناني من مفاتيح الخير».
«همانا برای خیر کلیدهای است و ثابت بنانیسیکی از کلیدهای خیر میباشد» [۳۱].
ثابت/از بزرگان تابعین و از حاملین علم و نصرتکنندگان سنت رسول اکرم جبوده و به خاطر همین از کلیدهای خیر شمرده شده است.
همچنین است شأن پیشوایان دینی و حاملین سنت و دعوتگران خیر، همۀ آنها کلیدهای خیر هستند و راههای شر را میبندند.
اما دعوتگران باطل و انصار بدعت و هواپرستان با وجود اختلاف سلیقه و طریقههای گوناگونشان و متناقضبودن اهدافشان، همۀ ایشان کلیدهای شر و بدی هستند که با خواهشاتشان صفوف مسلمانان را درهم میشکنند و با بدعاتشان در وحدت مسلمین رخنه ایجاد میکنند و در بین مسلمین قطع رابطه و کینهتوزی و پشت به یکدیگر کردن را به وجود میآورند.
اهل سنت کلید و مفتاح اجتماع و اتحاد و الفت بر طریقۀ حق و هدایت هستند، و اهل بدعت کلید اختلاف و دسته دستهشدن و فرقهگرایی در امور باطل و مردود هستند، پس سنت سبب تجمع و اتحاد میشود و بدعت جدایی میافکند.
ابن سعدی/در بیان توصیف دروازههای خیر میفرماید: «از مهمترین آن تعلیم علوم مفید و منتشرکردن آن است، در حقیقت این کلید همۀ نیکیها و خیرها است، امر به معروف و نهی از منکر با نرمدلی و نرمخویی، بردباری و حکمت از همین نوع است، همچنین پایهگذاری کردن سنت نیک و جاریگرداندن طریقۀ پاکیزه و مفیدی که مردم از آن پیروی کنند، هرکسی که سنت نیکی را پایهگذاری کند برای او پاداش آن است، و پاداش کسی که عمل کند به آن بدون این که از پاداش ایشان چیزی کاسته شود، و کسی که طریقۀ بدی را پایهگذاری کند برای او گناهش است، و گناه کسی که به آن عمل کرده تا روز قیامت. از همین نوع است بذل نصیحت مفید و خیرخواهی در دین و یا در دنیا، نصیحتگران کلیدهای نیکیها هستند و راههای بدی را میبندند.
برای بندۀ مؤمن شایسته است هرگاه با مردم آمیزش و معاشرت و معامله مینماید فرصت را غنیمت شمرده و ایشان را به امور خیر مشغول نماید، و مجالس او از فایده یا حداقل از کاستن شر و بدیها در حد توانش خالی نباشد، چه بسا برای شخص صاحب توفیق نیکیها و خیر و ثواب فراوانی حاصل میشود و به وسیلۀ او بدیهای زیادی دور میگردد، و اساس این اشتیاق بنده در امور خیر و نفعرسانیدن به بندگان است. بنابراین، هرگاه بنده اشتیاق عمل خیر را نصب العین خود قرار داده و در حد توان عزم را جزم نموده که با استعانت از اللهأو اتخاذ شیوه و روش صحیح تلاش نماید، این بنده همیشه خیر را کسب میکند و ثواب برای خود میاندوزد».
بعد از آن ابن سعدی/در بیان و توصیف دروازههای شر میفرماید: «برعکس این عدم رغبت و شوق بنده در امور خیر باعث از دستدادن خیر زیادی از او میشود، اگر با وجود این ناصح و خیرخواه بندگان نباشد و نفع آنها را به هیچ وجهی قصد نکند و چه بسا قصد ضرررسانیدن و فریبدادن ایشان به خاطر غرضهای شخصی یا عقاید فاسدش را داشته باشد، در حقیقت برای به دستآوردن ضرر و از دستدادن نیکی به اسباب بزرگی چنگ زده است، و این مصداق شخصی است که کلید شر و مسدودکنندۀ راههای خیر میباشد «فَنَعُوذُ بِاَللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا وَمِنْ سَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا» [۳۲].
ابن سعدی/ضمن سخنرانی شیوایی در بارۀ کلیدهای خیر و شر میفرماید: «ای مؤمنان! سعی کنید مصداق کلید نیکی و مسدودکنندۀ راههای شر و آفات باشید. هرکس از شما که مخلص برای الله باشد و خیرخواه بندگان او باشد و در حد امکانش یاور امور خیر باشد، این شخص کلید اعمال خیر و به دستآورندۀ سعادت میباشد، و کسی که برخلاف این باشد مسدودکنندۀ خیر است و بدبختی برای او ثابت شده است».
بعضی از افراد هرگاه با مردم همنشین میشوند بر مشغولکردن مردم به آنچه برای دین و دنیایشان سودمند است حریصاند، و بعضی دیگر مردم را به آنچه مضر و بیهوده است مشغول میکنند، در حقیقت مردم را بدبخت و از خیر محروم کردهاند.
بعضی از مردم در نزدیککردن قلبها و اتحاد و الفت سعی میکنند، و بعضی دیگر در برانگیختن فتنه و جدایی و متنفرکردن و اختلاف تلاش میکنند، و بعضی هم در نابودکردن و ریشهکنکردن بغض و کینه تلاش میکنند، و بعضی هم در قلوب مردم کینه و عداوت را میافروزند، بعضی دیگران را بر جود و کرم و بخشش و گذشت تشویق میکنند، و بعضی دیگر مردم را به بخل و خسیسی و آبروریزی دعوت میدهند، بعضی انواع کارهای نیک، اعم از قولی و مالی و بدنی را انجام میدهند، و بعضی دیگر کار نیک را نمیشناسند، اگرچه اندک باشد، پس نپرس از حال بدشان، بعضی مجالسشان پر است از غیبت و خبرچینی و عیبجویی، و بعضی دیگر خود و همنشینان خود را از این گناهان پاک نگه میدارند، بعضی دیدنشان انسان را به یاد خدا میاندازد و گفته و حالشان بندگان را بر طاعت خداوند معین و مددگار است و مردم را به ادای حقوق واجب و مسنون امر میکند، و بعضی از ایشان مانع از خیر و حالتهایشان غیر قابل اعتماد است.
پس بابرکت است آن ذاتی که بین بندگان این تفاوت بزرگ را به وجود آورده است، گروهی انسانهای بزرگوار و کریم نسبت به خدا و خلق خدا هستند، و گروهی انسانهای پست هستند، این گروه با هرکسی در ارتباط باشند باعث خیر و برکت هستند، و گروه دیگر به سوی تمامی اخلاق مذموم و ناپسند دعوت میدهند، گروهی کلید و مفتاح نیکوکاری و تقوی و راههای خیرند و گروه دیگر مسدودکنندۀ راههای خیر و گشایندۀ راههای بد و آفاتاند، گروهی امین بر جان و مال و آبرو میباشند، و گروهی خائن که در هیچ حالی به ایشان اعتماد نمیشود، گروهی مسلمانان از دست و زبان آنها در امان هستند و گروهی دیگر هیچ کسی از دست آنها در امان نیست، و چه بسا که آزار و اذیت آنها به اهل و اولادشان هم میرسد.
خداوند من و شما را از اعمال و اخلاق و خواهشات ناپسند نجات دهد و ما را از شر فتنه و امتحان و شر هر فاجر و تجاوزگری در امان دارد، و به ما هدایت و تقوی و عفت و بینیازی را روزی کند!» [۳۳]آمین.
[۳۰] سنن ابن ماجه شماره ۲۳٧ و سنن لابن أبی عاصم شماره ۲٩٧. [۳۱] ابن ابی شیبه ج ٧ ص ۲۴۰، و ابوالقاسم البغوی فی الجعدیات شماره ۱۳۸۵. [۳۲] کتاب الریاض الناضرة ضمن المجموعة الکاملة لمؤلفاته ج ۱ ص ۵۱۲ – ۵۱۳. [۳۳] الفواکه الشهیة فی الخطبة المنبریة ص ۱۱۴ و ۱۱۵.