معلومات کتاب

  • مؤلف: یوسف قرضاوی
  • مترجم: جلیل بهرامی نیا
  • تاریخ انتشار: چهارشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۰
  • به روز رسانی: پنج شنبه, ۰۱ آذر ۱۴۰۳
  • دیوی : 297/4
  • صفحه: 427
  • مشاهده : 308866
  • دانلودها: 127216

چکیده کتاب

اصول عقاید و پیام کلی مکتب حیات‌بخش اسلام را به تفصیل بیان می‌کند و از این دین پاک در برابر تهمت‌ها و شبهه‌های دشمنان دفاع می‌نماید. نویسنده در کتاب حاضر نشان می‌دهد که بارزترین ویژگی اسلام عزیز، ایجاد هماهنگی بین سنت و نوگرایی است و همین امر، باعث شده است تا پاسخگوی نیاز بشر در تمام اعصار باشد. وی از میان ویژگی‌های بی‌شمارِ اسلام، هفت مورد شاخص آن را برگزیده و آنها را به صورت مشروح توضیح می‌دهد. در بخش اول توضیح می‌دهد که چگونه اسلام موفق به برقراری رابطه‌ نیکو بین بنده و معبود شده است، آنگاه به توصیف انسانی ‌بودن جنبه‌های آن و رعایت محدودیت‌های بشری پرداخته است. در فصل سوم شمول زمانی و مکانی آن را نشان می‌دهد و آنگاه به میانه‌روی و توازن در احکام اسلام اشاره می‌کند. واقع‌گرایی و هماهنگی بین سنت و مدرنیته و وضوح احکام، دیگر ویژگی‌هایی است که در ادامه به آن پرداخته است.

  • دیوی: 297/4
  • صفحه: 427
  • مشاهده: 308866
  • دانلودها: 127216

یوسف قرضاوی

دكتر يوسف قرضاوي عالمي رباني و سخنوري توانا، نويسنده و شاعري معروف و يكي از برجسته‌ترين دانشمندان معاصر و از كادر رهبري نهضت مهم جهاني اخوان المسلمين است.

اين دانشمند مبارز در روستاي (صفط تراب‌) مصر در سال 1926 ميلادي در خانواده‌اي متدين و فقير متولد شد. و در ايام كودكي در حاليكه دوساله بود از سايه مهربان پدر محروم گشت، و در ده سالگي تمام  قرآن كريم را حفظ نمود، و هميشه صبحها به مدرسه دولتي و عصرها به حوزه علميه مي‌رفت و در سال 1952 ميلادي از دانشكده اصول الدين فارغ التحصيل شد، و نيز همان سال مجدداً در امتحان شركت كرد و از دانشكده ادبيات عربی فارغ التحصيل گرديد و در سال 1973 ميلادي موفق به اخذ دكترا شد.

دانشجويي، دكتر قرضاوي در زماني بود كه بعلت جهل و ناداني و بي تفاوتي مسلمين، دولتهاي اسلامي از خط اصلي كه پيامبر اسلام و خلفاي راشدين آن را طرح ريزي كرده بودند، انحراف پيدا كردند و به درستي مصداق كامل پيشگوئي پيامبر بزرگوار ص قرار گرفتند كه مي فرمايد: «أَلا إِنَّ الْكِتَابَ وَالسُّلْطَانَ سَيَفْتَرِقَانِ، فَلا تُفَارِقُوا الْكِتَابَ، ‌أَلاَّ إِنَّهُ سَيُوَلِّي عَلَيكُم أُمَراءُ يَرضون لِأَنْفسِهِم مَا لا يَرضونَ لَكُمْ، فَإِنْ أَطَعْتُمُوهُم أَذَلُّوكُم وَإِنْ عَصَيْتُمُوهُم قَتَلُوكُم قَالُوا: مَاذا نَفعَلُ يَا رَسول الله قَالَ: كُونُوا كَأَصْحابِ عِيسي u، نُشِرُوا بِالمناشِير وَحُمِلُوا عَلَى الخَشَبَ، فَوَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَده ِلَمُوتَة فِي طَاعَةِ اللهِ خَيرٌ مِنْ حَياةٍ فِي مَعْصِيَةِ الله» «اي مسلمانان، آگاه باشيد كه بزودي قرآن و حكومت (دين و سياست) از همديگر جدا مي شوند، ولي شما دستورات قرآن را رها نكنيد وآگاه باشيد كه بزودي بر سر شما كساني حكومت مي‌كنند كه سلطه و قدرت را فقط براي خودشان دوست مي‌دارند و آن را براي شما دوست نمي‌دارند، پس اگر شما از دستورات ساختگي آنها پيرو و اطاعت كنيد، شما را بذلت مي‌كشانند، (زيرا كسانيكه از دولتهاي ظالم و ستمگر فرمانبري و اطاعت مي‌نمايند در ميان توده مردم مسلمان بعنوان مزدور و خود فروخته شناخته مي‌شوند آبرو و حيثيت اجتماعي خودشان را از دست مي‌دهند) و اگر نافرماني كنيد شما را قتل عام مي‌كنند، صحابه فرمودند: يا رسول الله در آن هنگام ما چه كار كنيم، پيامبر اسلامص فرمود: شما همچون پيروان حضرت عيسي u باشيد، كه با اره تكه تكه و دار زده شدند، سوگند به ذاتي كه جان محمد در دست اوست، مرگ در راه خداوند از زندگي كه نافرماني خداوند در آن باشد بهتر است».

و نيز از حضرت علي t روايت است كه پيامبر اسلام ص فرموده است: «سَيَكُونُ بَعْدِي أُمَرَاءُ فَمَنْ دَخَلَ عَلَيهِم وَصَدَّقَهُمْ بِكَذِبِهِمْ وَأَعَانَهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ فَلَيْسَ مِنِّي وَلَسْتُ مِنْهُ، وَليسَ بِوَاردٍ علىّ الْحَوْضِ، وَمَنْ لَمْ يَدخُل عَلَِيهِم وَلَمْ يُعِنْهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَلَمْ يُصَدِّقْهُمْ بِكِذْبِهِمْ فَهُوَ مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ وَ هُوَ الْوَاردُ علىّ الْحَوْضِ» (مسند احمد، ترمذي)

«بزودي بعد از من مسئولاني (ظالم و ستمگر) حكومت مي‌كنند هر كس نزد آنها برود و دروغهاي آنها را تائيد كند و آنها را بر ظلم و ستمشان ياري نمايد، آن شخص از امت من نيست و من از دوستان او نيستم و روز قيامت بر حوض كوثر بر من وارد نمي شود.

و هر كس كه نزد آنها نرود و آنها را بر ظلمشان ياري ننمايد و دروغهاي آنها را تائيد نكند او از امت من است و من از دوستان او هستم و روز قيامت برحوض كوثر بر من وارد مي‌شود».

بهرحال، حكّام ظالم و ستمگر نظام حياتبخش، اسلام را رها كرده از نظام و قوانين استعمارگران شرق و غرب پيروي مي‌كردند و فقط نام اسلام را سرلوحه برنامه ها، و سخنرانيها و رسانه‌هاي گروهي خود قرار مي‌دادند و بس، تا ملتهاي ستمديده و ناآگاه خود را با شعارهاي جالب و فريبنده اسلامي، گول بزنند و بسكوت وادار نمايند و مسلمانان آگاه و مبارز را با نام اسلام و قرآن بر عليه خدا و رسولش قلمداد كنند و سر آنها را از تن جدا نمايند.

آري، در طول تاريخ يكي از بزرگترين حربه‌هاي فرعون و فرعونيان، سو‌ء استفاده از كلمات و شعارها، براي اجراي اعمال شوم و ننگين خويش بوده است.

و اما اين جوان آگاه مكتب رسول الله، از شعار فريبنده فرعون صفتان گول نمي‌خورد و طبق وظيفه شرعي، هميشه راهپيمائيهاي دانشجويان مسلمان را قيادت و رهبري مي‌كند و آنها را برعليه ظلم و ستم، شاه ستمگر ملك فاروق و فرعون قرن بيستم جمال عبدالناصر خون آشام، مي‌شوراند و مصداق سنت ياوران اديان الهي يك بار در عهد ملك فاروق و دوباره در زمان جلاد زمان جمال عبدالناصر راهي زندان مي‌شود.

دكتر قرضاوي در سال 1956ميلادي از زندان آزاد مي‌گردد، حكومت فرعوني، او را از سخنراني و تدريس منع مي‌كند ولي خفاشان كور دل تا كي مي‌توانند نور دعوت الهي را خاموش سازند، ﴿tbr߉ƒÌãƒ (#qä«ÏÿôÜã‹Ï9 u‘qçR «!$# öNÎgÏdºuqøùr'Î/ ª!$#ur –LÉêãB ¾Ín͑qçR öqs9ur on̍Ÿ2 tbrãÏÿ»s3ø9$# ÇÑÈ﴾ (صف: 8).

«مى‏خواهند با سخنان خود نور خدا را فرونشانند و خداوند كامل كننده نور خود است و هر چند كافران ناخوش ندارند»

دكتر قرضاوي از راه تدريس و سخنراني راه دعوت اسلامي را مسدود مي‌بيند از قلم تواناي خويش كار مي‌گيرد و در همان زندان دهها كتاب از جمله همين نمايشنامه را بنام (مسرحيه تاريخية سعيد بن جبير و حجاج بن يوسف) و كتاب ارزشمند (الحلال والحرام في الإسلام) را به رشته تحرير در مي‌آورد و منتشر مي‌سازد و پس از انتشار كتب دولت استعمارگر احساس خطر مي‌كند و براي هميشه او را از مصر تبعيد مي‌نمايد و تا امروز هم در تبعيد بسر مي‌برد.

شیخ دکتر یوسف قرضاوی (رئیس اتحاد جهانی علمای مسلمان) يكي از بزرگترین علمای معاصر جهان اسلام اینک ساکن قطر هستند