سخنی پیرامون ﴿مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ﴾
علمای مدعی تشیع منظور از ﴿مَا أُنْزِلَ﴾ را خلافت و جانشینی حضرت علی میدانند، یعنی مطلبی را که پیامبرصباید ابلاغ میکرده و از مردم نمیترسیده همان خلافت حضرت علی÷بوده است!!! مسلما با مراجعه به خود قرآن به تنهایی و بدون در نظر گرفتن روایات چنین ادعایی اثبات نمیشود، چونکه ﴿مَا أُنْزِلَ﴾، باید داخل خود قرآن باشد! حالا این معرفی جانشین، کجای قرآن آمده است؟ این همه بر حساسیت این موضوع تاکید شده و حتی بیان شده که اگر آنرا نرسانی در واقع رسالت خود را انجام ندادهای، ولی ناگهان خود خدا موضوع را مسکوت گذاشته است!! و جالب است که حتی آیه بعدی نیز با قل شروع شده، یعنی بگو.... که البته موضوع پیرامون اهل کتاب است و ربطی به خلافت علی÷ندارد. در کل، شان نزولهایی که در خصوص این آیه وجود دارد به قرار زیر دسته بندی میشود:
۱- تعداد زیادی روایت متواتر وجود دارد که بیشتر به حضرت عایشه ختم شده که بیانگر این است که این آیه در طی یکی از جنگها نازل شده و فرمان خدا به پیامبرصکه نیازی نیست برای خودت محافظ بگذاری و خدا تو را محافظت میکند البته با سیاق کلی آیه به نظر شخصی من این موضوع زیاد قابل قبول نیست.
۲- دسته دوم میگوید این آیه مربوط به زمانی است که یک نفر از سران قبایل مشرک میخواسته پیامبرصرا وقتی زیر درخت نخلی خوابیده بودهاند به قتل برساند که شمشیر او میافتد و مابقی ماجرا که باز هم به نظر من زیاد با سیاق کلی آیه هماهنگ نیست.
۳- برخی روایات میگوید این آیه مربوط به حجه الوداع است که این نیز با وجود کلمه کافرین در انتهای آیه بعید است.
۴- تعدادی از روایات نیز میگوید این آیه در ماجرای غدیر خم و تعیین جانشین توسط پیامبرصنازل شده که بنا به دلایل مختصر زیر این روایات به کل، باطل اندر باطل است:
- وجود نام ابوهارون عبدی (عماره ابن جوین) شیعه غالی در بین بسیاری از اسناد این روایات! (ذهبی در المیزان و امام احمد و سلیمان او را ضعیف و دروغگو و شیعه متروک دانستهاند).
- ختم شدن بیشتر این روایات به نام فقط ابن عباس و ابوسعید خدری! (از بین آن ۱۲۰ هزار نفری که به قول شما در غدیر خم حاضر بودهاند) آن دسته از روایات متواتری که شان نزول آیهی ابلاغ را در غدیر خم میداند به دو نفر(ابوسعید خدری و ابن عباس) ختم میشود پس خبر، واحد است و حجیت ندارد و چرا ابوسعید خدری پس از شورش علیه حضرت عثمان، تا مدتی با حضرت علی بیعت نمیکند؟ (تاریخ طبری).
- وجود کلمه کافرین در انتهای آیه، زیرا در جمع غدیر خم، کافری وجود نداشته است! (ممکن است بگویید هرکس ولایت علی را قبول ندارد کافر است، اولا: این مصادره به مطلوب است زیرا شما هنوز نتوانسته اید اصل موضوع را ثابت کنید، در ثانی طبق این استدلال، اهل سنت کافرند، پس چرا شما میگویید علمای اهل سنت، شیعه را تکفیر میکنند؟ طبق این استدلال پوچ، این شمایید که یک میلیارد نفر مسلمان واقعی را تکفیر میکنید)!.
- ﴿مَا أُنْزِلَ﴾، باید داخل خود قرآن باشد! حالا این معرفی جانشین کجای قرآن است؟ چرا در آیهی ابلاغ امامت!، نام حضرت علی نیست؟ آیا نعوذ بالله خدا از تغییر و تبدیل آیات هراس داشته؟ معرفی حضرت علی به صورت شفاهی در حضور همه دشوارتر بوده و یا بیان یک اسم در یک آیه؟ حتی میبینیم در موارد بسیار کم اهمیت تر(مانند جریان زید) خداوند نام افراد را آورده است. البته ممکن است پاسخ دهید که مواردی مانند نحوهی وضو گرفتن و یا نماز خواندن نیز در قرآن نیامده!! ولی این قیاسی مع الفارق از جانب شیعیانی است که منکر قیاسند و حتی میگویند ما در اصول عقاید قیاس داریم ولی در فروع قیاس نداریم!! ولی در اینجا ناگهان اصل امامت را با فرعی از فروع دین یعنی نحوه وضو یا تعداد رکعات نماز قیاس میکنند. در ضمن مگر ذکر یک نام سه حرفی (علی) چه نیازی به توضیح و تفسیر داشته است؟ [۱۷]و یا میگوئید ذکر نام افرادی که در آینده میآیند(مثل امامان) باعث کینه و حسد و دشمنی نسبت به آنها خواهد شد ولی ذکر نامهایی چون ذوالقرنین در قرآن بخاطر این است که این اشخاص مربوط به گذشته بودهاند و از دنیا رفتهاند و دیگر کسی نسبت به ایشان حسد و کینه و دشمنی پیدا نمیکند.در جواب میگوئیم: در سورهی الصف آیه ۶ آمده که حضرت عیسی÷به بنی اسرائیل میگوید: بعد از من پیامبری میآید که نامش احمد است. پس چطور نام پیامبری که ۶۰۰ سال بعد میآمده بیان شده است ولی نام جانشین بلافصل آخرین پیامبر و یا نام امامان دیگر و امام زمان بیان نشده است؟ و اما در مورد حسد و کینه و دشمنی که به آن اشاره دارید دلیلی خنده دار و بیپایه و اساس است، چون ما از شما میپرسیم: چگونه حسد و دشمنی نسبت به اهل بیت ایجاد نشده است؟ از نظر شما تمامی دشمنیها نسبت یه ایشان صورت گرفته و خود شما از همه بیشتر به این دشمنیها اشاره دارید، از ۲۵ سال خانه نشین شدن حضرت علی÷گرفته تا مضروب شدن حضرت فاطمه و سقط جنین او و شهادت امام حسین÷در کربلا و همچنین شهادت امامان دیگر چون امام رضا و حتی غیبت مهدی به دلیل خطر کشته شدنش توسط حاکمان وقت. پس چه حکمتی در نبودن نام ایشان در قرآن است؟ این دشمنی و کینه و حسد نسبت به ایشان ایجاد شده است، پس بهتر نبود برای اتمام حجت نامشان ذکر میشد؟ مورد خلافت منصوص و الهی، قابل قیاس با مواردی چون تعداد رکعات نماز و نحوه وضو گرفتن نیست. آن فروع دین این چنین از حساسیت خاص اجتماعی و سیاسی برخوردار نبوده و در مورد خلافت به خوبی مشخص بوده که بسیاری زیر بار آن نخواهند رفت.
۵- در میان این اخبار چند خبر واحد نیز وجود دارد [۱۸]که نشان میدهد نزول این آیه برای علنی کردن دعوت و ابلاغ در مکه بوده است که میبایست پس از ۳ سال دعوت مخفیانه صورت میگرفته است و چنانچه بخواهیم به روایات مراجعه کنیم باید گفت تنها همین چند روایت است که تقریبا بدون هیچگونه تضادی میتواند منطبق با سیاق کلی آیه و حتی کل قرآن شود، زیرا:
- در این آیه مشخصا شخص پیامبر اسلام، امر و مامور به دعوت علنی اسلام شدهاند.
- جای نگرانی هم بوده، چون پیامبرصبا تعداد اندکی از مسلمین در بین انبوه کفار مکه میخواسته با بت پرستی و زر و زور و تزویر به مبارزه بر خیزد و بنابراین در آیه آمده که از گزند مردم، حفظ میشوی.
- مشکل کلمه کافرین انتهای آیه بدون هیچگونه دوز و کلک و بازی با کلمات و توجیه و سفسطه حل میشود، زیرا در آن زمان نه تنها شهر مکه بلکه کل عربستان و شاید به نوعی تمام جهان، مملو از کافرین بوده است!.
- می دانیم که نبی با رسول تفاوت دارد و مثلا رسول دارای کتاب است و هر رسول، نبی هست ولی هر نبی، رسول نیست و غیره ...، پیامبرصتا آن زمان رسول نبوده ولی از این زمان یعنی ابلاغ علنی و آشکار ، رسالت ایشان شروع میشود. یعنی دعوت مخفیانه کافی نیست و اگر اقدام به دعوت علنی نکنی در واقع رسالت خود را انجام نداده ای و این پیام در بین همان جمعیت داخلی و در دل تاریخ گم میشود و از میان میرود. (به قول ضرب المثل معروف لاتین: با شهامت قوام میگیرد).
- پیامبرصابتدا از حنفاء بوده و حنفاء کسانی بودهاند که با وجود موحد بودن وظیفهای در ابلاغ علنی و دعوت دیگران نداشتهاند (مگر در برخی از مواقع به صورت ملایم و گذرا) خدا در اینجا به پیامبر اسلام میفرماید حنیف و موحد بودن کافی نیست بلکه تو رسولی و باید با تمام وجود ابلاغ کنی!.
- در این آیه خداوند میفرماید: ﴿بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ﴾«ابلاغ کن آنچه بر تو نازل شده»، یعنی آنچه در طی این سه سال مخفیانه به تو نازل کرده ایم را نیز به صورت علنی ابلاغ کن. (در انتها ممکن است بگوئید سوره مائده مدنی است و نه مکی، در پاسخ میگوئیم شما که میگوئید این آیه در روز جمعه در عرفات و در مکه نازل شده و چندین روز پس از آن نیز در غدیر خم نازل شده است، خوب هیچ کدام از این دو نقطه در مدینه نیستند و آیه را مدنی نمیکنند بلکه هر دو مکان آیه را مکی میکنند و بنابراین احتمال نظر ما نیز درست میشود که آیه پس از ۳ سال دعوت مخفیانه در مکه بوده و چنانچه شما بر مدنی بودن آیه اصرار دارید پس نزول آیه در غدیر خم و خلافت حضرت علی باطل میشود. به نظر من آیه ابلاغ در مکه بصورت تک آیه بوده و البته آیات قرآن بنا به دستور پیامبرصدر جای خود قرار میگرفتهاند و این تک آیه بعدها در این قسمت از سوره مائده که آخرین سوره جمع آوری شده است قرار میگیرد تا اینکه امضاء و مهر تاییدی باشد در آخرین سوره مبنی بر اینکه همه آیات توسط پیامبر بدون یک حرف کم یا زیاد، ابلاغ شد).
- این روایات که شان نزول این آیه را مربوط به دعوت علنی و آشکار اسلام پس از ۳ سال دعوت مخفیانه تایید میکند با سایر آیات قرآن نیز تطبیق و تایید میشود: خداوند عزوجل به پیامبر اسلام فرمان داد که کار دین را آشکار کند و به دعوت پردازد و فرمود: ﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ٩٤﴾[الحجر: ۹۴] «پس آنچه را بدان مامورى آشکار کن و از مشرکان روى برتاب»، آنچه را دستور داری آشکار کن و از مشرکان روی بگردان و پیش از آن در سه سال اول مبعث کار دین نهانی بود و نیز خداوند فرمود: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ٢١٤﴾[الشعراء: ۲۱۴]. «و خویشان نزدیکت را بترسان» جالب است که پیامبرصفرمودهاند این آیه من را پیر کرد: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ١١٢﴾[هود: ۱۱۲]. «پس همان گونه که دستور یافتهاى ایستادگى کن و هر که با تو توبه کرده ( نیز چنین کند) و طغیان مکنید که او به آنچه انجام مىدهید بیناست» که این نیز منطبق با آیه ابلاغ است که مسلما دعوت علنی با آن عده اندک در مکه نیاز به استقامت فراوان داشته و جای ترس هم داشته و اتفاقا بیشتر دردسرها بعد از دعوت علنی برای پیامبر اسلام شروع میشود.
[۱۷] در چندین جای قرآن نام محمد آمده، مثلا: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾[الفتح: ۲۹] ، چرا در ادامه محمد رسول الله به این موضوع بسیار مهم که حتی از مقام نبوت نیز بالاتر است! اشاره نشده و نگفته: محمد رسول الله و علی ولی الله؟!!. [۱۸] متن و سند ۵ عدد از این احادیث به اینصورت هستند: ۱- قال ابن أبي حاتم: حدثنا أبي، حدثنا قبيصة بن عقبة، حدثنا سفيان عن رجل، عن مجاهد قال: لـمـا نزلت ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ﴾[المائدة: ۶۷] قال: يا رب، كيف أصنع وأنا وحدي يجتمعون عليّ؟ فنزلت﴿وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ﴾ ورواه ابن جرير من طريق سفيان وهو الثوري۲- حدثنا علي بن أبي حامد المديني، حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد، حدثنا محمد بن مفضل بن إبراهيم الأشعري، حدثنا أبي، حدثنا محمد بن معاوية بن عمار، حدثنا أبي قال: سمعت أبا الزبير الـمكي يحدث عن جابر بن عبد الله، قال: كان رسول الله ج إذا خرج بعث معه أبو طالب من يكلؤه حتى نزلت ﴿وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ﴾ فذهب ليبعث معه، فقال «يا عم إن الله قد عصمني لا حاجة لي إلى من تبعث ۳- ثم قال: حدثنا محمد بن أحمد بن إبراهيم، حدثنا محمد بن يحيى، حدثنا أبو كريب، حدثنا عبد الحميد الحماني عن النضر، عن عكرمة عن ابن عباس، قال: كان رسول اللهصيحرس فكان أبو طالب يرسل إليه كل يوم رجالاً من بنيهاشم يحرسونه حتى نزلت عليه هذه الاَية ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ﴾ قال: فأراد عمه أن يرسل معه من يحرسه، فقال: «إن الله قد عصمني من الجن والإنس»، ورواه الطبراني عن يعقوب بن غيلان العماني، عن أبي كريب به ۴- وقد أخرج عبد بن حميد وابن جرير وابن أبي حاتم وأبو الشيخ عن مجاهد قال: لـمـا نزلت ﴿بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ﴾ قال: يا رب إنمـا أنا واحد كيف أصنع؟ يجتمع علي الناس، فنزلت﴿وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ﴾۵- وأخرج ابن مردويه والضياء في المختارة عن ابن عباس "أن رسول اللهصسئل: أي آية أنزلت من السمـاء أشد عليك؟ قال: كنت بمنى أيام موسم، فاجتمع مشركو العرب وأفناء الناس في الموسم، فأنزل علي جبريل فقال: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ٦٧﴾[المائدة: ۶۷] ، قال: فقمت عند العقبة فناديت يا أيها الناس من ينصرني على أن أبلغ رسالة ربي وله الجنة، أيـها الناس قولوا لا إله إلا الله وأنا رسول الله إليكم، تفلحوا وتنجحوا ولكم الجنة، قال: فمـا بقي رجل ولا امرأة ولا صبي إلا يرمون بالتراب والحجارة ويبزقون في وجهي ويقولون: كذاب صابئ، فعرض علي عارض فقال: يا محمد إن كنت رسول الله فقد آن لك أن تدعو عليهم كما دعا نوح على قومه بالهلاك، فقال النبي ص: اللهم اهد قومي فإنهم لا يعلمون، فجاء العباس عمه فأنقذه منهم وطردهم عنه. قال الأعمش: فبذلك يفتخر بنو العباس ويقولون فيهم نزلت: ﴿إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ٥٦﴾[القصص: ۵۶] هوى النبي صأبا طالب، وشاء الله عباس بن عبد الـمطلب ...