مکانی بین راه مکه و مدینه
وقتی که پیامبرصاز حجه الوداع بر میگشت در روز ۱۸ ذالحجه سال دهم هجرت در غدیر توقف کرد تا به حجاجی که از مکه همراهیش میکردند و میخواستند در این نقطه تقسیم و به مقصدهای خود بر گردند، پیامی بدهد. به دستور پیامبرص، جایگاه و یا منبر به خصوصی از شاخههای درختان برای حضرتش ساختند. پس از برگزاری نماز ظهر، پیامبرصبر فراز منبر رفته و آخرین خطابیه عمومی خود را در مقابل بزرگترین اجتماع حدود ۲ ماه قبل از وفاتش ایراد کرد. حضرت محمدصدر حالیکه علی÷را با دستش بلند کرده بود فرمود:
«هرکس را که من مولای او هستم، علی مولای اوست. خداوندا، کسی که او را دوست دارد، دوست بدار و آنکس که او را دشمن دارد، دشمن بدار» [۸].
تا آنجا که به صحت خود واقعه مربوط میشود این حدیث شریف را حتی نویسندگان معتبر اهل سنت که خودشان هم آنرا ثبت کردهاند هرگز مورد سئوال یا انکار قرار ندادهاند. (مانند: امام احمد ابن حنبل در مسند ـ ترمذی ـ نسایی ـ ابن ماجه ـ ابوداود ـ ابن عبدالبر در استیعاب) حدیث شریف غدیر خم را حداقل ۱۱۰ نفر از اصحاب ـ ۸۴ نفر از تابعین ـ ۳۵۵ نفر از علماء و... نقل کردهاند.
هرویتز و گلدزیهر در مطالعاتشان درباره حدیث غدیر، قدیمیترین مدرک این حدیث را اشعار کمیت میدانند و بیهیچ تردیدی آنرا معتبر میشمرند [۹]. ولی در صحت اشعار حسان ابن ثابت شک دارند (به خصوص با عنایت به این نکته که حسان ۲ ماه بعد جزو اولین نفراتی است که در سقیفه حاضر است!!! و برای خلافت حضرت ابوبکر شعری میسراید، حتی پس از شهادت حضرت عثمان نیز با حضرت علی بیعت نمیکند! ضمن اینکه در سند مورد اشاره توسط علامه امینی بین راویان اشعار حسان بن ثابت، یک انقطاع ۳۰۰ ساله وجود دارد!!! و این اشعار در دیوان اولیه و اصلی حسان وجود نداشته است).
به هر حال، هرگز مبنای مجادله بین شیعه و سنی، صحت واقعهی غدیرخم و توجه و عنایت خاص پیامبرصبه علی÷آنچنانکه ذکر شد، نبوده و نیست. نکته اختلاف، معنی کلمه مولی است که پیامبرصآن را در سخنان خود به کار برده. شیعیان این کلمه را به معنای رهبر، آقا، اولی الامر، حاکم و سرپرست میگیرند و صریحاً علی÷را جانشین بلافصل پیامبرصمینامند ولی اهل سنت کلمه مولی را به معنای دوست و یاور و یا محرم راز تفسیر میکنند. جای تردید نیست که غنای ادبیات و لغات عربی نتیجتاً ابهام لغتی با دو معنی ممکن، در بر دارد. اهل سنت ضمن اینکه حدیث را قبول میکنند چنین استدلال مینمایند که منظور پیامبرصتشویق پیروانش به توجه بیشتر و ایجاد قدر و اعتبار و مهر و محبت برای علی÷پسر عم و شوهر دخترش فاطمهلبوده است. علاوه بر این، شرایطی را که به موجب آنها لازم شد تا پیامبرصمردم را به این امر نصیحت و تشویق کند شرح میدهند. جمعی از مردم نسبت به رفتار دقیق، قاطعانه و عادلانه علی÷در توزیع غنائم هنگام اردوکشی به یمن که تحت رهبری او صورت گرفته بود غرولند میکردند و از همین جا بود که آنان، همراه با علی مستقیماً به مکه آمدند تا با پیامبرصدر برگزاری حج بپیوندند.
متن زیر از تاریخ طبری به اینصورت آمده: یزید بن طلحه گوید: وقتی علی ابن ابی طالب از یمن آمد - یعنی چند روز قبل از واقعه غدیر- که پیامبر را در مکه ببیند با شتاب بیامد و کسی از یاران خود را به سپاه گماشت و او حلههایی را که از یمن آورده بود به کسان پوشانید و چون سپاه به مکه نزدیک شد علی برای دیدن آنها برون شد و دید که حلهها را پوشیدهاند و گفت: چرا چنین کردی؟ گفت: اینان را پوشانیدم که وقتی آمدند آراسته باشند علی گفت: از آن پیش که به نزد پیمبر خدا رسند حلهها را برگیر. گوید حلهها را برگرفت و سپاهیان از این کار آزرده شدند (و بعید است که همه ساکت نشسته باشند) ابوسعید خدری گوید: کسان از علی ابن ابی طالب، شکایت داشتند و پیمبر میان ما به سخن برخاست و شنیدم که میگفت: ای مردم، از علی شکایت نکنید که او در کار خدا – یا گفت در راه خدا – خشونت میکند. (تاریخ طبری ص ۱۲۷۶) از اینجا دامنۀ شایعات گسترش میباید تا حدی که پیامبر اکرمصدر منطقه غدیر خم مجبور میشوند پس از اقامه نماز با گفتن جمله «من كنت مولاه فهذا على مولاه» به این شایعه پراکنیها و خصومتها پایان دهند. (همچنین رجوع شود به ابن کثیر و کتاب تشیع در مسیر تاریخ. دکتر سید حسین محمد جعفری. دفتر نشر فرهنگ اسلامی ص ۳۷)
علت سفارش مردم به دوستی علی÷(به غیر از ماجرای سپاه یمن) را در موارد زیر میتوان جستجو کرد:
- کشته شدن جنگ آوران و سران نامی هر قبیله به دست حضرت علی÷و علمداری ایشان در جنگها.
- پیامبرصبزودی به جوار رحمت حق میرفته و میفرموده: این آخرین حج من است و مرتب به این موضوع که بزودی به دیدار خداوند میروند اشاره میکرده است. مسلماً ایشان عادات بد قومی و قبیلهای جاهلیت را به خوبی میدانستهاند و میدانیم که حضرت علی÷از هر قبیله ای چندین نفر از افراد مشهور و سران آنرا به خاک و خون کشیده و پس از پیامبرصممکن است این کینهها سر بر کشد و برای حضرت علی و خاندان پیامبرصمشکل ساز شود و شاید تاکید و سفارش پیامبر، جهت جلوگیری از کشته شدن حضرت علی و شروع جنگهای داخلی بوده است. یا اینکه سفارش ایشان جنبه توصیه در انتخاب حضرت علی داشته و نه وجوب و دستوری الهی.
- دادن مدال افتخار به علی÷و بیان فضیلت او تا مردمی که پراکنده میشدهاند او را بشناسند. چون پیامبرصبه زودی به جوار رحمت حق میرفته بنابراین ۲۳ سال مجاهدت و یاری حضرت علی از مکه تا مدینه و جنگهای مختلف را یادآور شده تا بگوید با چنین شخصی دشمنی روا نیست، بلکه دوستی لازم است.
- حضرت علی وصی نبی اکرمصو جانشین ایشان در بنی هاشم بوده است [۱۰]و بنابراین معرفی چنین شخصی و لزوم دوستی با او مهم بوده است.
[۸]- لازم به تذکر است که برخی از علما جمله دوم را صحیح نمیدانند، ولی به هر حال وجود آن نیز خلاف ادعای شیعه را میرساند و نشان میدهد که صحبت از دوستی و دشمنی بوده نه زمامداری و خلافت، جمله: خداوندا کسی که او را دوست دارد، دوست بدار و آنکس که او را دشمن دارد، دشمن بدار. [۹]- البته زمانی که کمیت این اشعار را میسراید سالها از واقعه غدیر گذشته بوده و سوء تفاهم خلافت منصوص حضرت علی جای خودش را در بین جامعه باز کرده بوده است. علاوه بر اینکه علائق شدید مذهبی و سیاسی کمیت نسبت به تشیع را نباید فراموش کنیم. [۱۰]- معرفی حضرت علی در جاهای دیگر نیز(حتی یوم الانذار) بیان همان وصایت و جانشینی ایشان در بنیهاشم بوده است و نه خلافت بلافصل و الهی بر تمامی مسلمین.