فراخوان دفاع از صحابه رضی الله عنهم

مقدمه

مقدمه

الحمد لله رب العالمين والعاقبة للمتقين ولا عدوان إلا على الظالمين وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له رب السماوات والأرض ما بينهما ورب العرش العظيم، وأشهد أنّ محمداً عبدالله ورسوله المبشر والنذير والسراج المنير والصلاة والسلام عليه وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين ...

امّا بعد: یکی عقاید و اصول مقرر در اسلام محبت صحابه اعم از مهاجرین و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند می‌باشد، و اعتقاد به بزرگواری و‌ صداقت آنان و همچنین مهرورزی نسبت به کوچک و بزرگ و اول و آخر ایشان و نیز صیانت و نگهداری از آبرو و حیثیت و کرامت و حرمت‌شان است. و این یک امر ضروری و یکی از ضروریات پنجگانه یعنی -دین، جان، مال، نسل و عقل- می‌باشد که شریعت جهت حفظ و نگهداری آن‌ها و حمایت از حقوق [۱]آن و جلوگیری و گرفتن مچ کسانی که اقدام به هتک آن‌ها می‌کنند آمده است. و پیامبر ج در میان جمع عظیمی از بزرگ‌ترین مجمع مسلمانان (موسم حج) فرمودند: «همانا خون، ‌مال، و آبروی همدیگر برای شما حرام است مانند حرمت همین امروز در چنین ماهی و در چنین شهری پس آنکه حاضر است به آنکس غایب می‌باشد و اینجا حضور ندارد ابلاغ نماید» [۲].

بنابراین، هتک حرمت مسلمان و جنایت علیه او نزد خدا و رسول او و مؤمنان واقعی بسیار بزرگ و از گناهان بزرگ به حساب آمده و تقلید و تشبه‌جستن به منافقین می‌باشد، و بزرگتر از آن فرو بردن زبان و قلم‌ها در آبروی اهل علم و تلاش برای تباه‌کردن قدر و منزلت آنان با اوهامی از اینجا و آنجا و شتافتن برای دخول به نیات و مقاصدشان و مقابله‌نمودن و بی‌بهادانستن حقوق آنان می‌باشد.

امام عبدالله بن مبارک/می‌گوید: «هرکس به علما بی‌حرمتی کند آخرت را از دست داده است». [۳]

و امام طحاوی در عقیده‌ی ‌طحاویه می‌گوید: علمای سلف چه سابقین یا تابعین آنان اهل خیر و اهل اثر و فقه و نظر بوده‌اند – و جز حق چیزی بر زبان نیاورده‌اند هرکس آن‌ها را به بدی یاد کند از راه درست منحرف گشته است. [۴]

حافظ ابن عساک ر می‌گوید: «بدان ای برادر – خداوند ما و شما را برای رضایت خودموفق گرداند و ما را جزو کسانی قرار دهد که از او در هراس و بیم هستند و تقوی را آنطور که باید پیشه دارند – همانا گوشت علما – رحمۀ الله علیهم – مسموم است، و عادت خداوند در هتک حرمت بی‌حرمت کنندگان به مقام والای آنان معلوم می‌باشد؛ زیرا بتأکید اتهام وارد نمودن به آنان در چیزی که از آن بری و پاک هستد عاقبت بدی داشته و خوردن آبروی آنان ناگوار است، و دروغ‌پردازی و جعل اکاذیب به نسبت کسانی که خداوند آنان را برای احیاء و ترویج علم و دانش برگزیده است اخلاقی مذموم و ناپسند می‌باشد [۵]. و ستمی بزرگتر و جرمی بدتر از این بلای عظیم پیشه قرار دادن چنین روش زشت درباره‌ی اصحاب محترم پیامبر و افسار گسیختگی زبان برای افترا نسبت به حرمت و عدالت آنان و تباه‌نمودن حقایق تاریخی آن بزرگواران است.

و اهل علم چنین چیزی را الحاد به حساب آورده و مقرر کرده‌اند که (کسی جز بد اخلاق‌ها زبانش را درباره‌ی پیامبر ج و اصحاب او و اسلام و مسلمین رها نمی‌سازد). [۶]

آنان بهترین کسانی برای جامعه و برترین تابع و پیرو برای بهترین متبوع بودند، و کسانی بودند که به وسیله‌ی شمشیر سرزمین‌ها را و به وسیله‌ی ایمان قلب‌ها را فتح کردند، که تاریخ بشر از آغاز آن تاکنون تاریخی پر شکوه‌تر و مردانی بزرگوار و فاضل‌تر و شجاع‌تر از آنان را سراغ ندارد، و هرکس در این حقیقت تردید به دل دارد به سیره‌ی ایشان در پرتو احادیث صحیح و آثار ثابت و قطعی بنگرد تا حال و احوال این گروه را دیده که چه شگفتی‌ها و عظمت‌های مانند ایمان، حکمت و قدرت و شجاعت از جانب خداوند به آنان عطا گردیده است.

هنگامی که دیگران در بخشش جان و مال دریغ و خست کردند و جدائی از اهل و عیال برایشان سنگین بود، آنان بودند که جان و مال خود را در راه اقامه‌ی رفاه زندگی و امنیت مردم و ملت‌ها تحت حکم اسلام نثار نموده که همانند ایشان در هیچ زمانی وجود نداشه و نخواهد داشت. آنان خار چشم دشمن، اهل ولاء و براء و یاری‌دهندگان دین و وزیران رسول پروردگار عالم بوده‌اند.

خداوند آن‌ها را برای مصاحبت پیامبر خود و ترویج دانش برگزید و هر آنکه را خدا خواست از بندگی بندگان به بندگی پروردگار و از تنگنای دنیا به سوی فراخی آن و از جور و ستم اهل ظلم به عدل اسلام در آوردند، بدست آنان بود که عرش و قدرت و شعائر الحاد سقوط نمود و نابود گشت و تمام طاغوت‌ها و سلاطین جبار گردن کج و تسلیم ایشان گردیدند.

لذا بنده به نیت جمع توشه‌ای برای آخرت جهت اشاره به نکته‌ای لطیف و مهم و ذره‌های از معارف اندک برای دفع و جلوگیری از تجاوز ظالمان عالم‌نما و تبرئه‌ی صحابه متقین و همچنین جهت یاری‌نمودن آنان در برابر قلم کینه‌توزان و ادبای نادان و مورخینی که جاهلانه از روی هوای نفسانی در این موقعیت مهم و قلب حقایق با تکیه بر آثار ضعیف و اخبار واهی و متروک فرو رفته‌اند، قلم خود را بکار انداختم.

و بزرگی جرم و دشوار بودن کار آنان هنگامی بیشتر و بیشتر می‌شود که اقدام به طعن و سرزنش جمعی از اصحاب کرده و آتش خشم و غضب خود و سوءظن و فرض احتمالات و پیش‌گوئی‌های که نه دارای اصلی در شرع بوده و نه در عقل می‌گنجد به دل گرفته و به روی آنان گشوده‌اند در حالی که می‌بینیم بعضی از آنان نسبت به شیعه و داعیان آنان و نیز معتزله و مدارسشان حسن ظن داشته و اصحاب اندیشه‌های منحرف و زعمای ملحد را تعظیم می‌نماید و شیفته‌ی کتب و آراء آنان شده و در تحقیق در آن‌ها دقت، پاک‌نیتی و انصاف بیشتری به خرج می‌دهد.

بنده با افرادی که نفسشان از چنین تفکری سیر گشته بود دیدار کرده‌ام، و اولین کلام و گفتگو به بحث از عدالت و انصاف و حفظ حقوق علما و مجتهدین و اصحاب فکر و أدب از مسلمانان بود که شادی و سرور بر ما حکمفرما شد و همه ابزار شادمانی کردند و تعامل و شور و شوق به اوج خود رسید، بنده بر اصل مشروعیت عدالت در سنجش و ارزیابی اشخاص و بحث از تلاش و مجاهدت‌هایشان با آنان موافق بودم، لکن بدیهی بود که این گروه هدف دیگری در پس آن دارند؛ زیرا هنگامی که بحث اصحاب و شأن و منزلت آنان و گمراهی دشمنان‌شان به میان آمد این عدل و انصاف مورد ادعا از سر آنان بیرون رفته و چشمان‌شان در برابر آن کور گردید.

لذا به سرعت به آوردن اکاذیب و روایت‌های باطل مبادرت نموده و اقدام کردند به بدنام کردن و کم‌بها نمودن افرادی از مسلمانان قبل از فتح (فتح مکه) و کسانی که بعد از آن به اسلام گرویدند، علی الخصوص امیر معاویه س لذا من از ادعای آنان برای انصاف و خواست عدالت در قضاوت نسبت دیگران شگفت‌زده شدم در حالی که دیدم آنان زبان خود را در مورد لشکر رستگار خدا کسانی که خداوند دین خود را توسط آن‌ها پیروز و اقامه نموده و به وسیله‌ی ایشان شر دشمنان را دفع و برطرف کرده است به بدگویی گشوده‌اند.

در آن هنگام به سوی خدا شتافتم و سعی کردم که از ترس غضب و خشم وی فرار کنم و دست به نوشتن زدم که روش زشت و دشواری کار آنان و افکار شومشان را آشکار و بر ملا سازد.

و بحث را در حقوق اصحاب و بزرگی مقام و منزلتشان خصوصاً معاویه س بسط دادم چرا که آنچه را که ایشان از بددهانی آنان چشیده به دیگران نرسیده است.

و جواب آنان جز این نبود که می‌گفتد این یک مسئله‌ی اجتهادی است و از قطعیات نمی‌باشد، لذا در آن هنگام پی بردم که آن‌ها داعی تخریب و فساد هستند نه اصلاح و عدالت.

و اینک بحث دفاع از ائمه‌ی دین و حمایت‌نمودن آبرو وکرامت پیشگامان تاریخ امت اسلامی از افترای دیوانگان و دنبال‌گیران لغزش‌هایشان و تجریح‌کنندگان آنان از روی هوا و آرزوهای درونی:

[۱] نگا: موافقات شاطبی، جلد ۱ صفحه۳۱. [۲] بخاری، حدیث شماره: (۶۷) و مسلم، حدیث شماره: (۱۶۷۹) از طریق ابن سیرین – از عبدالله بن ابوبکربروایت کرده‌اند. [۳] سیر أعلام النبلاء، جلد۸ صفحه ۴۰۸-۲۵۱. [۴] عقیده‌ی طحاویه صفحه۵۸ به تعلیق شیخ ناصر الدین آلبانی/. [۵] تبیین کذب المفتری صفحه۴۹. [۶] کتاب الإمامۀ، صفحه ۳۷۶، اثر ابونعیم اصفهانی.