عقیدهی روافض در باره اصحاب
و اما عقیدهی شیعیان (روافض) دربارهی اصحاب که از همه عقایدشان بدتر و خبیثتر میباشد و هیچ کتابی از کتابهای آنان را نمییابی مگر اینکه بابی مخصوص به لعن و دشنام و تکفیر اصحاب در آن وجود دارد، جز در موارد کمی.
رضوی شیعه میگوید: (به تأکید چیزی که بر روی زمین دو نفر در مورد آن با هم اختلاف ندارند اینکه آن سه نفر که در طلیعهی اصحاب هستند – یعنی: ابوبکر و عمر و عثمان بتپرست بوده اند). [۶۱]
وی در مورد ابوبکر صدیق س میگوید: [۶۲](وی پشت سر رسول الله نماز میخواند در حالیکه بتی به گردن میآویخت و بر آن سجده میکرد).
و دربارهی عمر فاروق س میگوید: کفر او اگر از کفر ابلیس [۶۳]بزرگتر نبوده باشد با کفر او برابر است.
و نعمة الله جزائری رافضی گفته است: عثمان در عهد رسول خدا ج از کسانی بوده که در ظاهر اقرار به اسلام کرده و در باطن نفاق داشته است.
امثال این گفتههایی که خودشان به آنها از همه سزاوارتر میباشند همواره بر سر زبانشان جاری است، و هیچ یک از تألیفات آنان از چنین گفتههایی خالی نیست و در واقع به اخبار دروغین و تلفیق روایات در دشنامدادن اصحاب بزرگوار و سلب عدالت و اتهامات و نسبتدادن کفر به ویژه نسبت به خلفای راشدین ابوبکر، عمر و عثمان عادت کردهاند، و آنها را بتپرست و اهل کفر و نفاق به حساب میآورند.
به تاکید اخبار متواتر و ثابت از پیامبر ج و آثار صحیح از اهل بیت وجود دارد که ابوبکر و عمرببعد از پیامبرشان ج خیر الناس بودهاند، امام بخاری (۳۶۶۲) و مسلم (۲۳۸۴) از طریق خالد حذاء روایت کردهاند که گفت: ابو عثمان به من خبر داد که عمرو بن عاص به من خبر داد که پیامبر ج وی را با جیش ذات السلاسل (به حیث امیر) فرستاد و من نزد ایشان رفتم و گفتم: چه کسی نزد تو از همه محبوبتر است؟ گفت: عائشه گفتم: از مردان؟ گفت: پدر عائشه. گفتم دیگر کی؟ گفت: عمر بن خطاب و چندین مرد دیگر را حساب کرد.
اهل سنت بر فضل و برتری عثمان ذیالنورین س بعد از آنان بخاطر اتفاقی که بر مقدمساختن وی برای خلافت داشتهاند- اجماع دارند، و نیز بخاطر گفتهی عبدالله بن عمربکه میگوید: (ما میان مردم عصر پیامبر ج بهترین آنان را انتخاب میکردیم لذا اول ابوبکر سپس عثمان بن عفان را بعنوان بهترین آنان انتخاب نمودیم)، بخاری در صحیح خود (۳۶۵۵) از طریق یحیی بن سعید از نافع از ابن عمر آن را روایت کرده است.
و همچنین امام بخاری (۳۶۹۷) آن را به این الفاظ از طریق عبیدالله از نافع روایت نموده: «ما در زمان پیامبر ج هیچ کس را با ابوبکر برابر نمیکردیم سپس عمر و عثمان و پس از آنان هیچ تفاضلی در بین اصحاب رسول الله ج نمیدادیم».
و بخاری در صحیح خود (۳۶۷۱) از طریق جامع بن ابی راشد روایت کرده که ابویعلی از محمد بن حنفیه برای ما خبر داد که گفت: به پدرم گفتم و پرسیدم: که چه کسی بعد از رسول الله ج بهترین مردم است؟ گفتند: ابوبکر، گفتم بعد از او؟ گفت: عمر و بیم داشتم که بگوید عثمان گفتم سپس که شما؟ گفت: من فردی از مسلمانان بیشتر نیستم.
چنین نقلی از امیر المؤمنین علی س متواتر است و برای آشنایی با طرق آن نگاه کنید به کتاب «فضائل الصحابه» امام احمد صفحهی (۳۰۰) تا صفحهی (۳۱۳).
حافظ ابن حجر/در فتح الباری (۷/۳۴) میگوید: به تاکید بیان اختلاف در اینکه بعد از ابوبکر و عمر کدام یک عثمان و علی افضلاند گذشت و آخرین اجماع گرفته شده میان اهل سنت بر این است که ترتیب فضل و برتری آنان چون ترتیب به خلافت رسیدن ایشان ( ش اجمعین) میباشد.
در صحیح بخاری و مسلم [۶۴]از حدیث ابو موسی س آمده است که پیامبر ج به وی دستور داده تا مژده ورود بهشت به ابوبکر و عمر و عثمان بدهد.
و بخاری در صحیح خود (۳۶۷۵) از طریق سعید از قتاده روایت کرده که انس بن مالک س به آنان خبر داد که همانا پیامبر ج همراه ابوبکر، عمر و عثمان به بالای (کوه) احد رفت و همین که کوه تکانی خورد و لرزید فرمود: ساکن باش ای اُحد! چون بر روی تو یک پیغمبر و یک صدیق و دو شهید قرار دارند.
و این احادیث صحیح دربارهی فضائل خلفای سه گانه، ابوبکر و عمر و عثمان مشتی از خروار است با این وجود طعن زدن به آنان و ادعای ارتداد و بتپرست بودن ایشان نفاق محض و کفر اکبر میباشد که هیچ مسلمانی در آن مخالفت نمیکند. به تاکید قرآن و حدیث متواتر و نیز اجماع مسلمانان بر خلاف گفته و ادعای رافضیان دلالت دارد، خداوند متعال میفرماید: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٠٠﴾[التوبۀ: ۱۰۰] «پیشگامان نخستین مهاجرین و انصار و کسانی که روش آنان را در پیش گرفتد و راه ایشان را به خوبی پیمودند، خداوند از آنان خشنود است و ایشان هم از خدا خشنودند، و خداوند برای آنان بهشت را آماده ساخته است که در زیر (درختان و کاخهای) آن رودخانههای جاری است و جاودانه در آنجا میمانند، این است پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ».
و میفرماید: ﴿لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ ١٠﴾[الحدید: ۱۰] «آن دسته از شما که پیش از فتح (مکه) انفاق کردند و (در راه الله) جنگیدند، همسان دیگران نیستند؛ (بلکه اجر و پاداش) کسانی که پس از فتح، انفاق نمودند و جنگیدند، بزرگتر است. و الله به هر یک (از این دو گروه) بهشت را وعده داده است. و الله به کردارتان آگاه است».
بنابراین، هر آنکه به قرآن ایمان داشته باشد باید به فضیلت صحابه اعم از سابقین اولین و مهاجرین و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی نمودهاند ایمان بیاورد، و سابقهی آنان، جهادشان و قیام آنان به حق و انجام عدالت مطابق حق را برایشان حفظ و نگهداری کند، و از هر قولی که متناقض با آن باشد و منجر به چپاول حقایق تاریخی آنان گردد و به بها و قدر و همچنین عدالت ایشان لطمه وارد سازد پرهیز کرده و تبرّی جوید.
حافظ ابن عساکر از طریق عبدالله بن صالح روایت کرده که خالد بن حمید از ابی صخر حمید بن زیاد به من خبر داد که گفتهاند: روزی به محمد بن کعب قرظی گفتم: آیا به من نمیگوئی که اصحاب رسول الله ج نظرشان چه بوده، منظور فقط فتنهها است؟
گفت به تأکید خداوند گناهان همه اصحاب رسول الله ج را بخشوده و آمرزیده و خداوند در قرآن بهشت را برای آنان چه نیکوکار و چه بدکار واجب کرده است. گفتم: خداوند در کجای کتابش بهشت را برای آنها واجب دانسته؟ گفت: سبحان الله! فرمایش او را که میخوانید: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٠٠﴾[التوبۀ: ۱۰۰].
«الله، از پیشگامان نخستین مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی نمودند، راضی است. و آنان نیز از الله خشنودند و الله، برایشان باغهایی آماده کرده که از فرودستش جویبارها روان است و جاودانه در آن میمانند. این است رستگاری بزرگ».
پس خداوند برای جمیع اصحاب پیامبر ج بهشت و رضوان را واجب نموده، و شرطی برای تابعین گذاشته که آن را برای اصحاب قرار نداده، پرسیدم چه شرطی برای آنان گذاشته است؟ گفت: برای آنها شرط گذاشته که اصحاب را به نیکی پیروی کنند، خداوند میفرماید: با اعمال نیکشان و در غیر اعمال نیک به آنها اقتدا نکنند، ابوصخر میگوید: به خدا سوگند انگار من تاکنون این آیه را ندیده و تفسیر آن را ندانسته ام تا وقتی که محمد بن کعب آن را برایم قرائت نمود. [۶۵]
رافضیها هر نیرنگی را علیه اهل سنت به کار میگیرند و با آنان کینه دارند و ایشان را مرتد و اهل دوزخ میپندارند، و این خود از بزرگترین نوع ارتداد و برگشت از دین و قبیحترین کفر میباشد.
امام مالک/کافر بودن رافضیان را از این فرمایش خدا استنباط نموده که میفرماید: ﴿لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا ٢٩﴾[الفتح: ۲۹] «تا بهوسیلهی آنان کافران را به خشم آورد. الله به اینها که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، نوید آمرزش و پاداش بزرگی میدهد».
و این از جمله چیزهائی است که تردیدی در آن وجود ندارد چنانچه ائمهی اسلام به آن تصریح کردهاند، ائمهی اسلام اتفاق دارند بر اینکه هرکس نسبت به صحابه کینهای در دل داشته باشد و آنان را مرتد، فاسق، خیانتکار در امر تبلیغ دین پندارد به تأکید کافر است.
بشر بن حارث میگوید: کسی که اصحاب رسول الله را ج دشنام و ناسزا گوید کافر است اگر چه نماز بخواند و روزه بگیرد و خود را از زمرهی مسلمین به حساب آورد. [۶۶]و اوزاعی نیز میگوید: (هرکس ابوبکر صدیق س را دشنام گوید بیتردید از دین خارج گشته و قتلش مباح است. [۶۷]
و مروزی نیز میگوید: از ابوعبدالله – یعنی امام احمد/– دربارهی کسی که ابوبکر و عمر و عثمان و عائشه ش را دشنام گوید سوال کردم، وی گفت: من او را مسلمان نمیدانم. [۶۸]
و ابوطالب به امام احمد گفت: فردی عثمان را دشنام میگوید: گفت هر فردی در مورد عثمان چیزی گوید و این چنین دشنام و ناسزا گوید زندیق است «خلال به سند صحیح (۳/۴۹۳) روایت کرده.
[۶۱] کذبوا على الشیعۀ اثر محمد رضوی، صفحه (۲۲۳). [۶۲] الأنوار النعمانیۀ، جزائری (۱/۵۳). [۶۳] تفسیر العیاشی، (۲/۲۲۳-۲۲۴). [۶۴] بخاری (۳۶۷۴) و مسلم (۲۴۰۳). [۶۵] تاریخ دمشق (۵۵/۱۴۶-۱۴۷). [۶۶] الشرح والإبانۀ، امام ابن بطۀ، صفحه ۱۲۲. [۶۷] همان منبع صفحه۱۶۱. [۶۸] همان منبع ۱۶۱.