درجات احسان:
احسان دو درجه دارد:
اول: احسانِ واجب که عبارت از ادای فرایض و واجبات است و باید با اخلاص تام به اللهأو با متابعت از اوامر پیامبر ج، بدون افراط و تفریط صورت گیرد.
دوم: احسان مستحب: که عبارت است از تقرب جستن به الله متعال با ادا نمودن نوافل، و تکمیل نمودن عبادات، با مراعات کردن مستحبات و آداب آن، و پارسایی و خود داری از مکروهات و از اموری که بنده در حلال و حرام بودن آن مشتبه میگردد. احسانگر اللهأرا چنان بپرستد که گویا او را میبیند و در ادای عبادات کوشا بوده تا حد توان و با وجه احسن به انجام برساند؛ و خود را به چیزی که بالاتر از طاقت و توان اوست مکلف نسازد، و در ادای عباداتی که او را به اللهأنزدیک میسازد و در توان او است، سهلانگاری نکند.
احسان در هر عبادتی بر طبق کم و کیف آن وجود داشته و مرتبط به اخلاصمندی شخص و حس پیروی او از راه و روش پیامبر جمیباشد.
مثلا احسان در وضو با کامل ساختن فرضها و سنن و مستحبات و آداب آن و تجاوز نکردن غسل اعضا از حد مشروع آن میباشد.
و احسان در نماز با برپا داشتن آن در اول وقت آن و مراعات کردن آداب آن، با خشوع و آرامی و اطمینان قلب میباشد و بنده باید چنان به اخلاص و ادب آن را ادا نماید گویی که این آخرین نمازی اوست و دنیا را وداع میگوید، فرضها و سنتهای نماز را کامل و بدون کم و کاست ادا نماید گویی که اللهأرا میبیند.
و احسان در زکات و صدقه آنست که بنده آنچه را به مستمندان میدهد خاص بخاطر خشنودی و تقرب جستن به اللهأو نایل آمدن به رحمت اوتعالی و ترس از عذاب آخرت و هول و هراسهای آن روز باشد و به کسی که خوبی و احسان نموده انتظار پاداش و سپاس و عمل متقابل را نداشته باشد و نه هم بخاطر ثنا و ستایش مردم باشد. و در برابر آنچه بخشش نموده منت و آزاری به فقیر نرساند به گونهای که فقیر را دشنام دهد یا بر او فخر فروشی و تکبر ورزد. و مالی که انفاق میکند باید حلال و مورد پسند باشد و مال خراب و پست و بیارزشی که نفس از آن احساس نفرت میکند را به فقرا ندهد. همچنان در دادن زکات یا صدقه به فقیر و محتاج، سهل انگاری و امروز و فردا نکرده بر وی سخت نگیرد. از تکبر بر او و ریا و شهرت و نیک نامی اجتناب ورزد.
همچنین در سایر عبادات و معاملات؛ بر مسمان لازم است احسان را مراعات نماید و هدایات و رهنمودهای پیامبر جرا مد نظر گیرد.
بدون شک کسی که در جستجوی احسان بوده و بر عملی نمودن آن حریص باشد، امید است که موفق به آن گردد. از ابو درداءسروایت است که پیامبر جمیفرمایند:«إِنَّمَا الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ، وَإِنَّمَا الْحِلْمُ بِالتَّحَلُّمِ، مَنْ يَتَحَرَّى الْخَيْرَ يُعْطَهُ، وَمَنْ يَتَّقِ الشَّرَّ يُوقَهُ». [۲۲]
«همانا علم و دانش با آموختن، و صبر و بردباری با تکلیف نمودن نفس بر آن بدست میآید، و کسیکه در جستجوی خیر باشد به او داده میشود، و کسیکه از شر اجتناب ورزد از آن در امان میماند».
الله متعال راههای بیشمار احسان را برای بندگان باز نموده است. در صحیح مسلم از شداد بن اوس بن ثابتسروایت است که نبی کریم جفرمودند:«إنَّ اللهَ كتَبَ الإحسانَ على كلِّ شيءٍ؛ فإذا قَتَلْتُم فَأَحْسِنُوا القِتْلةَ، وإذا ذَبَحْتُم فأَحْسِنوا الذِّبْحةَ، وَلْيُحِدَّ أحدُكُم شَفْرَتَهُ وَلْيُرِحْ ذَبيحَتَهُ». [۲۳]
«یقینا الله متعال احسان و نیکی را بر هر چیز واجب نموده است. پس چون کشتید نیکو بکشید (در اجرای حد شرعی) و چون حیوانی را ذبح کنید، نیکو ذبح کنید، و باید یکی از شما تیغ خود را تیز کند، و ذبیحۀ خود را راحت نماید».
بناءً احسان و نیکی در هر امری بر بنده لازم است و هر چیزی نظر به قدر و اندازۀ آن به احسان و نیکی نیاز دارد، چنانکه پیامبر اکرم جاحسان نمودن در ذبح را مثال زدند.
پس کسیکه در ذبح نمودن حیوان با روش آنحضرت جمخالفت ورزد و آلۀ ذبح را تیز نکرد و ذبیحۀ خود را راحت ننمود، چنین شخص در ذبح کردن خود احسانگر نیست.
این مطلب اهمیت فهم و دانستن دین را بیان میکند، زیرا به وسیلۀ آن، احسان کننده از راه و روش و احسان و نیکی آنحضرت جدر عبادات و معاملات آگاه شده سعی میکند تا احسان را در وضو و نماز و انفاق و روزه و حج و جهاد و خرید و فروش و طعام و شراب و نکاح و همبستری با همسر و صله رحم و خوبی و نیکی با دور و نزدیک و تعامل با مردم نظر به اصناف آنها، و سایر امور مراعات نماید.
بنده مرتبۀ احسان را بدست آورده نمیتواند مگر به توفیق و کمک پروردگارأ. ازینرو پیامبر جبه امت سفارش نموده تا در عقب هر نماز بگویند:«اللَّهُمَّ أَعِنِّى عَلَى ذِكْرِكَ وَشُكْرِكَ وَحُسْنِ عِبَادَتِكَ». [۲۴]
«پروردگارا! مرا بیاد خویش و سپاس و شکر و نیکویی عبادتت یاری فرما».
بدون شک مسلمان همیشه به یاری و کمک اللهأنیاز دارد تا در هر امری بندۀ احسان کننده و نیک باشد.
[۱٧] متفق علیه. [۱۸] مسند امام احمد بن روایت معاذ بن جبلس. [۱٩] به روایت ابوامامه الباهلی نزد ابو داود و غیره. [۲۰] صحیح مسلم. [۲۱] متفق علیه. [۲۲] معجم کبیر از طبرانی حدیث شماره(۱٧۶۳)شیخ البانی فرمود: این حدیث حسن است نگا: حدیث شماره: ۲۳۲۸ صحیح الجامع. [۲۳] صحیح مسلم. [۲۴] سنن ابو داود.