درس ششم: بیان معنای عبادت
عبادت در لغت بمعنای خواری، فروتنی، رام شدن و گردن نهادن است.
و هر عملی به منظور تقرب جستن به معبود صورت گیرد، عبادت نامیده میشود.
و نظر به معنای لغوی، عبادت در شرع یا اصطلاح عبارت از اسم جامعی است که بر همه کردار و گفتار ظاهری و باطنی انسان، که الله تعالی ازآن راضی و خشنود میشود، اطلاق میگردد. لذا شخص مسلمان اللهأرا با قلب، زبان و اعضای بدن خود عبادت میکند.
اللهأبندگان را به اخلاص در عبادت دستور فرموده است. چنانکه میفرماید:
﴿هُوَ ٱلۡحَيُّ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَۗ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٦٥﴾[المؤمن:۶۵].
«اوست زنده، هیچ معبود به حقّی جز او نست، پس او را به فریاد بخوانید و عبادت را خاص او بدانید، سپاس و ستایش الله را سزاست که پروردگار جهانیان است».
و میفرماید: ﴿قُلۡ إِنِّيٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّينَ ١١﴾[الزمر: ۱۱].
«بگو: من فرمان یافتهام که الله را بپرستم و پرستش را خاص او گردانم».
الله جل عظمته به بندگان دستور فرموده تا در همه عبادات طبق اوامر پیامبر جعمل نموده پیرو و فرمانبردار او باشند. طوریکه میفرماید:
﴿بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِۗ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ ٤٤﴾[النحل: ۴۴].
«آنان را با دلایل روشن و کتابهایی فرستادیم، و قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم چیزی را که برای آنان نفرستاده شده است روشن سازی، و تا آنان بیندیشند».
و میفرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْ﴾[الحشر: ٧].
«و آنچه که پیامبر به شما بدهد آن را بگیرید و از آنچه که شما را از آن باز میدارد باز آیید».
بنابرین الله سبحانه و تعالی عبادت هیچ کسی را نمیپذیرد مگر با دو شرط: اخلاص به اللهأ، و پیروی و متابعت از پیامبر ج.
و بنده مسلمان شده نمیتواند، تا اینکه عبادت و دین خود را خالص بخاطر رضای الله سبحان نگرداند، و از پیامبر اکرم جمتابعت و پیروی نکند.
پس کسیکه عبادت را خاص بخاطر رضای اوتعالی، و طبق راه و طریقت پیامبر جادا نمود، چنین عبادت، عبادتی درست و عملی صالح است.
اللهأدر کتاب باعظمتش بما بیان نموده است که بندگان را به خاطر هدف بزرگ، که همانا عبادت پروردگار یکتا و بیهمتااست، آفریده است. اللهأمیفرماید:
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾[الذاریات: ۵۶].
«و من جن و انس را جز برای آنکه مرا بندگی کنند نیافریدهام».
و میفرماید: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ وَيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَذَٰلِكَ دِينُ ٱلۡقَيِّمَةِ ٥﴾[البینة: ۵].
«و فرمان نیافتند جز آن که الله را مخلصانه و حقگرایانه بپرستند و نماز را برپای دارند و زکات را بپردازند و این است آئین راستین».
و کسیکه از شرک آوردن به اللهأاجتناب ورزد و عبادت خود را خاص برای اوتعالی ادا کند، و از پیامبر جتابع داری نماید، چنین شخص مسلمانیست که به داخل شدن بهشت برین، و نجات از آتش دوزخ وعده داده شده است.
همچنان کسیکه عبادات فرض شده را ادا کرد؛ و آنچه را الله متعال دستور داده عملی نمود، و از اموری که حرام قرارداده اجتناب ورزید، پس چنین شخص از بندگان پرهیزگار و مؤمنی است که الله تعالی ایشان را از عذاب دوزخ در امان قرار خواهد داد، و ایشان را به فضل بزرگ خود، در دنیا و آخرت وعده داده است.
و کسیکه عبادات فرض شده و مستحبات را به طور کامل ادا کرد، و از امور حرام و مکروه دوری جست؛ و الله متعال را چنان پرستش نمود که گویی او را میبیند، چنین شخص از بندگان احسانگری است که الله متعال ایشان را به درجه و مرتبههای بلند و مقام عالی در بهشت وعده نموده است.
بناءً باید بدانیم، اموری که بندگی مسلمان را نسبت به پروردگارش زیانمند مینماید و آن را بیاعتبار میسازد؛ سه چیز است که درجات آن متفاوت است:
درجه اول: شرک اکبر، که عبارت از عبادت نمودن غیر الله است و کسیکه یکی از انواع عبادتها را برای غیر الله انجام دهد، وی مشرک و کافر بوده، الله متعال فرض و نفل او را قبول نمیکند. مانند کسانیکه بت، سنگ، درخت و ولی را میپرستند یا برای غیرالله قربانی میکنند، چه این قربانی برای قبرها و اولیا و بندگان نیک الله باشد، یا برای جنها و شیاطین؛ فرقی نمیکند که این کار را از روی رغبت و علاقه به آنان انجام دهد یا از ترس و خوفِ آنها که مبادا آسیب یا زیانی به او برسانند! مانند بسیاری از مردم که در این زمان، برای دفع ضرر یا جلب منفعت در مواردی که فقط از الله متعال ساخته است، به غیرِ او امید میبندند و کنار قبور صالحان، قربانی میکنند! چنین مردمان کافر و مشرک بوده از دایرۀ اسلام خارجاند و اگر توبه ناکرده بمیرند، در آتش دوزخ جاودانه باقی خواهند ماند.
درجه دوم: شرک اصغر: در این نوع شرک، ریا کاری، شهرت طلبی، خشنود شدن به مدح و ستایش مردم و غیره داخل است. بطور مثال: شخصی نماز میگزارد و به خاطر جلب توجه مردم و پسند و ستایش ایشان، نماز خود را زیب و زینت ظاهری میدهد. یا دیگری به فقرا و مستمندان صدقه میدهد تا مردم او را مدح کنند. کسیکه مرتکب چنین کاری میشود به پروردگار خود اخلاصی ندارد تا او را از عذاب دوزخ نجات دهد. در حالیکه وی در واقع غیر از الله متعال چیزی را پرستش ننموده است، لیکن، وقتی عبادت را بمنظور مدح و ثنا و جلب توجه مردم انجام داد، به این معناست که وی اجر و پاداش عبادت خود را از غیر اللهأمیطلبد. پس وی در چنین حالت مرتکب عمل شرک اصغر شده است و اجر و پاداش همان عبادت وی که بخاطر مردم بوده، محو و نابود میگردد. پیامبر اکرم جدرحدیث قدسی از پروردگارأروایت میکنند که: «أنا أغنی الشُّرَکاءِ عَنِ الشِّركِ، مَنْ عَمِلَ عَمَلاً أَشْرَكَ فِيهِ مَعِيَ غَيرِيْ تَرَکْتُهُ وَشِرْکَهُ». [۲۵]
«من، بر خلاف شریکان، بهطور مطلق از شرک بینیازم؛ هر کس، عملی انجام دهد و در آن عمل، شریکی را با من قرار دهد، او را با شرکش (عمل شرکآمیزش) وامیگذارم».
و از جمله اموری که در شرک اصغر داخل میگردد، علاقمندی و دلبستگی بیش از حد بنده به دنیا و زیب و زینت آن است. به گونۀ که همه کوشش و اندیشه و توجه او به دنیا بوده به سبب آن واجبات دینی خود را ترک کرده و مرتکب عمل نامشروع و حرام میگردد، چنین شخص را میتوان بندۀ دنیا نامید زیرا در قلب و تار و پود او، عشق و محبت دنیا جا گرفته و الله متعال را که صاحب همه چیز است فراموش نموده است. پیامبر اکرم جدر مورد همچو مردمان فرموده است:«تَعِسَ عَبْدُ الدِّينَارِ وَعَبْدُ الدِّرْهَمِ وَعَبْدُ الْخَمِيصَةِ إِنْ أُعْطِيَ رَضِيَ وَإِنْ لَمْ يُعْطَ سَخِطَ تَعِسَ وَانْتَكَسَ، وَإِذَا شِيْكَ فَلاَ انْتَقَشَ». [۲۶]
«هلاک باد بندۀ دینار و درهم، و بندۀ قطیفه(چادر)، و خمیصه(پتو یا گلیم)، که اگر چیزی داده شود خوش و راضی گردد و اگر داده نشود ناراض و خشمگین گردد(چنین شخصی) بدبخت و بیچاره شود، و اگر خاری به پایش بخلد، بیرون نمیشود».
این دعا و نفرین پیامبر جبر بندۀ دنیا پرست است که همیشه دچار ناراحتی و بدبختی و بیچارگی بوده و از یک لغزش و خطا خلاصی نمییابد که به دیگری گرفتار میگردد، و اگر به مصیبت و بلایی دچار گردد راه نجات را نمییابد، زیرا وی بندۀ دنیا شده است و کارساز و مشکل گشای حقیقی که الله متعال است را فراموش کرده و از توفیق او تعالی خود را محروم نموده است.
پیامبر جمعیار و مقیاس اشخاص دنیا پرست را در این حدیث تعین نمود «اگر چیزی داده شود خوش و راضی گردد و اگر داده نشود ناراض و خشمگین گردد».
چنین است کار دنیا پرستان، اگر چیزی داده شوند خشنود و خوشحال گردند، و اگر داده نشوند؛ همیشه ناراض و خشمگین بوده بر قضا و قدر الهی اعتراض نموده شکوه و شکایت و نالۀ ایشان به آفاق میرسد، چون قلب و نیت چنین مردمان با پروردگارشان راست و درست نیست. و این حال منافقینی است که اللهأدر موردشان فرموده است:
﴿وَمِنۡهُم مَّن يَلۡمِزُكَ فِي ٱلصَّدَقَٰتِ فَإِنۡ أُعۡطُواْ مِنۡهَا رَضُواْ وَإِن لَّمۡ يُعۡطَوۡاْ مِنۡهَآ إِذَا هُمۡ يَسۡخَطُونَ ٥٨﴾[التوبة: ۵۸].
«و درمیان آنان کسانی هستند که در موضوع تقسیم زکات از تو عیب و ایراد میگیرند، اگر از آن به آنان داده شود خشنود میگردند و اگر چیزی از آن بدیشان داده نشود آنگاه خشمگین میشوند».
رضایت و خشنودی چنین اشخاص، و ناخشنودی و خشمشان به خاطر غیر الله است. کسیکه حال او چنین باشد، معلوم است که با پروردگار خود مخلص نیست، بلکه در دل او محبت و عظمت و بندگی دنیا جا گرفته و اللهأرا از یاد برده است.
اثر همچو بندگی را در بسیاری مردمانی که دلهایشان به مال و ریاست و جاه و مقام و اشخاص بسته است مشاهده میکنیم، دلهایشان چنان فریفتۀ آن میگردد که حتی بخاطر آن از امر الله متعال و رسول او جسرپیچی نموده تابع هوا و هوس نفس میشوند و بخاطر رضایت یا حصول دلباختۀ خود مرتکب گناه و خطا میشوند.
و بدیهی است کسیکه جز اللهأبه چیزی دیگر دل ببندد و بندۀ آن گردد، به همان چیز شکنجه خواهد شد.
درجۀ سوم: ارتکاب گناهان: گاهی مسلمان مرتکب گناه یا سهل انگاری و تفریط در برخی از واجبات میگردد، و هر قدر مرتکب گناه گردد، به همان پیمانه ارتباط بندگی او به اللهأکم میشود.
و کاملترین بندگان از روی اطاعت و بندگی به اللهأ، کسانیاند که بر اوامر اللهأپایدار و صاحب استقامت اند. چنانکه الله متعال میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ فَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ١٣ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ خَٰلِدِينَ فِيهَا جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٤﴾[الأحقاف: ۱۳-۱۴].
«بیگمان آنان که گفتند: الله پروردگار ماست، آنگاه پایداری ورزیدند، نه ترسی بر آنان است و نه غمگین میگردند. اینان یاران بهشتند که در آن جاودانهاند، به (پاداش) آنچه میکردند».
و در موضع دیگر میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ ٣٠ نَحۡنُ أَوۡلِيَآؤُكُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَكُمۡ فِيهَا مَا تَشۡتَهِيٓ أَنفُسُكُمۡ وَلَكُمۡ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ ٣١ نُزُلٗا مِّنۡ غَفُورٖ رَّحِيمٖ ٣٢ وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ٣٣﴾[فصلت: ۳۰-۳۳].
«بیگمان کسانیکه گفتند: پروردگار ما الله است. سپس پا برجا و استوار ماندند فرشتگان به نزد ایشان میآیند (و به آنان مژده میدهند) که نترسید و اندوهگین نباشید و به بهشتی که وعده داده میشدید خوش باشید. ما در زندگانی دنیا و آخرت دوستان و یاوران شما هستیم و در آخرت برای شما هرچه آرزو کنید هست و هرچه بخواهید برایتان فراهم است. (اینها) به عنوان پذیرایی از سوی الله آمرزگارِ مهربان است. و گفتار چه کسی بهتر از گفتار کسی است که بهسوی الله فرا میخواند و کارهای شایسته میکند و میگوید: من از زمرهی مسلمانان هستم».
* بندۀ که خود را مسلمان واقعی میپندارد، پروردگار را باید با زبان، اعضای بدن و قلب پرستش نماید.
* مدار بندگی و عبادت وی با قلب، باید بر سه چیز بزرگ استوار باشد: محبت، ترس و امید.
پس بر مسلمان لازم است که عبادات را به اللهأخالص گرداند و کسی را شریک و همتای او قرار ندهد.
* الله سبحان را باید از صمیم قلب دوست داشته باشد و در این دوستی و محبت احدی را شریک او نسازد. چنانکه اوتعالی میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِ﴾[البقرة: ۱۶۵].
«و آنانکه ایمان دارند الله را بیشتر و سختتر دوست دارند».
* از خشم گرفتن الله تعالی و عقوبت او بترسد تا که از ارتکاب گناهان امتناع ورزد.
* در عین وقت به رحمت الله و بخشش و فضل و احسان او امیدوار باشد.
هرگاه مسلمان خود را به این صفات و خصال آراسته نمود، هیچگاه از رحمت و فضل و گشایش اللهأناامید نمیشود، و در عین زمان نباید از امتحان الله یا استدراج او ایمن شود، وی در دوحالت زندگی میکند: بیم از فرجام فلاکت بار عذاب الهی، و امید به ثواب خجسته و فرخندۀ اوتعالی. طوریکه اللهأبندگان را به آن دستور فرموده است: ﴿وَٱدۡعُوهُ خَوۡفٗا وَطَمَعًاۚ إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِيبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٥٦﴾[الأعراف:۵۶].
«و الله را با ترس و امید بخوانید. همانا رحمت الله به نیکوکاران نزدیک است».
خواندن یا دعا در این جا شامل دعای مسألت و دعای عبادت است.
دوستی و محبت به پروردگار، مسلمان را به تقرب جستن به اللهأکشانده و او را علاقمند دیدار اوتعالی میسازد، و با ذکر اوتعالی، دل و جانش آرام میگیرد.
دوستی با الله عزوجل بنده را وامیدارد تا چیزی را که الله سبحان دوست دارد، دوست بدارد، و چیزی که نزد الله متعال منفور و مکروه است، بد ببرد. با این گونه ایمان و محبت به الله سبحان، به مرتبۀ (ولا و براء) یا دوستی و دشمنی ورزیدن به خاطر رضایت اوتعالی میرسد، زیرا او در دوستی و محبت با پروردگار خود صادق است.
همچنان ترس و بیم بنده از الله تبارک وتعالی باعث میگردد تا مرتکب گناه و در امور حرام واقع نشده و در ادای واجبات دینی کوتاهی نکند؛ و از بندگان پرهیزگاری باشد که از ترس و مراقبت اللهأو اموریکه باعث خشم و غضب اوتعالی میگردد دوری میجوید.
همچنان امید او به رحمت و فضل اللهأباعث میگردد تا اعمال نیک و شایسته انجام دهد و بالاخره به پاداش بزرگ و فیض خشنودی و رضامندی اوتعالی که برای اهل طاعت خود آماده نموده، نایل آید.
[۲۵] به روایت مسلم از ابوهریرهس. [۲۶] به روایت بخاری از ابو هریرهس.