درس هایی از توحید (معالم الدین)

فهرست کتاب

مرتبه دوم: کفری که ظاهر و بواح نیست:

مرتبه دوم: کفری که ظاهر و بواح نیست:

و آن بر دو قسم است:

قسم اول: در این قسم کفر احتمال آن می‌رود که صاحب چنین عقیده معذور دانسته شود، و آن به سبب اجبار یا ناچاری و یا از دادن عقل و یا وجود شبهه‌ای مثل تأویل یا جهلی که وی را معذور می‌سازد و نیاز دارد که حجت بر وی قایم گردد، اگر حجت و دلیل به وی رسید و معنای آن را درست دانست، لیکن باوجود آن، بر عقیدۀ کفری خود اصرار و پافشاری نمود، میتوان حکم کفر را بر وی جاری کرد.

بنابراین علمای کرام از تکفیر نمودن بعضی از فرقه‌های گمراه که منکر برخی از اسما و صفات الله متعال شدند، به دلیل وجود شبهۀ تأویل، امتناع ورزیدند، لیکن بر مبتدع و فاسق بودن‌شان حکم نمودند، و ابراز داشتند که، وجود شبهه به نزد ایشان ساحت آنان را از مخالفت با نصوص کتاب و سنت پاک نمی‌سازد، لکن مانع آن می‌گردد که بر کافربودن‌شان حکم نشود.

و در این نوع کفر می‌توان گفت که صاحب آن مرتکب عمل کفری شده است، نه اینکه مرتد شده است تا آنکه شروط تکفیر نمودن وی محقق و موانع آن دور گردد.

قسم دوم: آنست که این ناقض، از نواقض مختلف فیه باشد، و نگرنده را در التباس و ابهام قرار دهد که نتواند کافر بودن او را ترجیح دهد.

از اینرو اهل علم در مورد بعضی از نواقض اختلاف نظر دارند، از جمله:

اول: ترک نماز از روی بی‌پروایی و تنبلی، بدون آنکه فرض بودن نماز را انکار کند و یا از ادای آن تکبر ورزد و رویگردان شود. و رأی درست و صحیح آن است که کسی که نماز را بطور مطلق ترک می‌کند، کافر است، و کسی که گاهی نماز می‌خواند و گاهی نمی‌خواند، چنین شخص فاسقی است که به خاطر تفریط و تنبلی در ادای نمازهای فرضی به عذاب تهدید شده است، لیکن محکوم به کفر نمی‌گردد.

و این رأی وسط و میانه در بین دو رأیی است که گفته‌اند شخص مسلمان به سبب ترک یک نماز هم کافر می‌گردد و رأی دیگری که می‌گوید اگر شخص مسلمان نماز را بطور مطلق هم ترک کند، کافر نمی‌گردد.

دوم: سحر یا جادو: علما در مورد کافربودن کسی که سحر را می‌آموزد و به دیگران تعلیم می‌دهد و کسی که با سحر سروکار دارد، اختلاف نظر دارند. و درست آن است که سحر و اعمال سحری صورت نمی‌گیرد و محقق نمی‌گردد مگر با شرک اکبر و کفر ورزیدن، از جمله کمک خواستن از شیطان‌ها و تقرب‌جستن به آن‌ها به وسیله ذبح‌کردن و نذرگرفتن و سبک‌شمردن اموری که اللهأبه تعظیم و توقیر آن دستور فرموده است و اهل علم در کافر بودن کسی که چنین اعمال را انجام می‌دهد، هیچ اختلافی ندارند.

لیکن بعضی از علما حیله و نیرنگ‌های پنهانی و چشم‌بندی را نیز سحر می‌نامند، و برخی از علما نیرنگ‌ها و حیله‌گری‌هایی که به واسطه بعضی از دواهای که بر عقل و هوش و حس و جان انسان تأثیر می‌افگند را نیز سحر خوانده‌اند. به این خاطر این عده علما همۀ ساحران را مطلقا تکفیر نمی‌کنند تا آنکه از کیفیت سحرشان متیقن شوند، اگر سحر او از راه شیاطین و کمک‌خواستن و تقرب‌جستن به آن‌ها بود، او را کافر می‌شمارند، و اگر سحر او از راهی دیگری بود؛ حکم کرده‌اند که باید تعزیر و جزا داده شود تا از این کار خوداری کند، و او را کافر نمی‌گویند.

سوم: ترک زکات و روزه و حج، بعضی از علما به این نظراند که اگر مسلمانی یکی از این فرایض را ترک کند، کافر می‌گردد و اگر منکر فرض‌بودن آن نباشد، لیکن درست و صحیح آنست که با ترک نمودن این فرایض کافر نمی‌شود مادامی که منکر فرض‌بودن آن نباشد و اگر منکر وجوب و فرض‌بودن آن بود در چنین حالت کافر است، زیرا او دستور اللهأو پیامبر او جرا انکار نموده است.

در این باب احادیث صحیح وارد شده که تارک این فرایض در روز آخرت عذاب و شکنجه می‌شود؛ سپس یا به طرف جنت و یا به طرف دوزخ فرستاده می‌شود، و این دلیل بر آن است که تارک این فرایض حتما کافر نمی‌شود.

فصل: بعضی از اعمال است که مسلمان را از دایره اسلام خارج می‌سازد زیرا حاوی چندین ناقض و از چندین جهت کفر می‌باشد، بطور مثال: کسی که بر وفق آنچه الله متعال نازل فرموده حکم نکند و در عین وقت آن را حلال بداند و حکم و داوری طاغوتها را بر حکم اللهأترجیح داده و بهتر بداند، چنین شخص از چندین جهت کافر گردیده است:

* یکی به این جهت کافر است که به غیر آنچه الله متعال نازل فرموده حکم نموده، و خود را در حکم و داوری شریک اللهأقرارداده است.

* دوم به این سبب کافر است که حرام قطعی ویقینی که از ضروریات حتمی که در دین حرام است را حلال دانسته است.

* و سوم به این سبب کافر است که اللهأو رسول او جرا تکذیب نموده و حکم طواغیت را بر حکم اللهأو رسول او جترحیح داده و بهتر شمرده است.

چیزی که باید دانست این است که بعضی از کافران و مرتدشدگان در چندین نواقض واقع می‌شوند، برخی در شرک اکبر و تکذیب الله متعال و رسول او و تنفر از دین اسلام و دوستی با کفار و غیره واقع می‌شوند و بنده هر قدر بیشتر در این نواقض واقع گردد، به همان اندازه کفر او بزرگ‌تر بوده، و به همان اندازه در برابر آن عذاب سختر و شدیدتر می‌بینند، چون وجه مشترک میان کسانی که مرتکب ناقضی از نواقض اسلام می‌شوند یک است و آن اینکه از دایره اسلام خارج شده‌اند.