مدح کردن را دوست میدارد
از عبدالرحمن بن ابیبکره آمده است که اسود بن سریع گفت: نزد فرستادهی الله ج رسیدم و گفتم: ای رسول الله! من پروردگارم تبارک و تعالی را حمد گفته و مدحش نمودم [و همچنین] تو را، رسول الله ج فرمود: «أَمَا إِنَّ رَبَّكَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى يُحِبُّ الْمَدْحَ هَاتِ مَا امْتَدَحْتَ بِهِ رَبَّكَ». «پروردگارت تبارک و تعالی مدح کردن[ـش] را دوست میدارد، آنچه با آن پروردگارت را مدح نموده-ای بیان کن». گفت: شروع به بازگو کردن نمودم که مردی آمد که سری تاس و گندمگون بود، اجازه خواست. رسول الله ج از من خواست تا به خاطر وی ساکت شوم، ابن سلمه برای ما توصیف نمود چگونه از او خواست تا ساکت شود. گفت: همان گونه که با گربه رفتار میشود، سپس آن مرد آمد و مدت زمانی صحبت نمود و بعد از آن رفت، سپس دوباره شروع به بازگو نمودن کردم و بعد او برگشت و رسول الله ج از من خواست تا ساکت شوم -و آن را نیز توصیف نمود- گفتم: ای رسول الله! کسی که به خاطر او مرا ساکت میکردی که بود؟ فرمود: «هَذَا رَجُلٌ لاَ يُحِبُّ الْبَاطِلَ، هَذَا عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ»[١٨]. «این مردی است که باطل را دوست ندارد، او عمر بن خطاب است».
[١٨]- مسند أحمد: برقم ١٥٩٩٥، حسن. شیخ آلبانی / میگوید که این حدیث با این داستان ضعیف است؛ اما بصورت مختصر، با این الفاظ حسن است: «عن الأسود بن سريع س قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنِّي مَدَحْتُ رَبِّي عَزَّ وَجَلَّ بِمَحَامِدَ قَالَ: (أَمَا إِنَّ رَبَّكَ يُحِبُّ الْحَمْدَ) ولم يزده على ذلك». نگا: الأدب المفرد للإمام البخاري، حدیث (٨٥٩). [مُصحح]