شکر کنندگان را دوست میدارد
معاذ بن جبل س گفت: نزد فرستادهی الله ج رفتم و رسول الله ج ایستاده بود و نماز میخواند، آنقدر ایستاد تا صبح شد، به سجده رفت، [آنقدر سجدهاش طول کشید] که پنداشتم، قبض روح شده است، به من نگاه کرد و فرمود: «يَا مُعَاذُ، رَأَيْتَ؟» «ای معاذ دیدی؟» گفتم: بله، دیدم که سجدهای بُردی که پنداشتم قبض روح شده-ای، فرمود: «تَدْرِي لِمَ ذَاكَ». «میدانی برای چه بود؟» گفتم: الله و فرستادهاش آگاهترند فرمود: «إِنِّي صَلَّيْتُ مَا كَتَبَ لِي رَبِّي، وأَتَانِي رَبِّي». «من نمازی را خواندم که آن را پروردگارم، برای من واجب گردانیده بود و پروردگار من آن را به من عطا فرموده بود»، [الله به من] فرمود: «يَا مُحَمَّدُ، مَا أَفْعَلُ بِأُمَّتِكَ». «ای محمد با امتت چه کار کنم؟». گفتم: «رَبِّي أَنْتَ أَعْلَمُ». «پروردگارم تو داناتر هستی». و آن [جمله] را سه یا چهار با تکرار نمود، و در آخر فرمود: «مَا أَفْعَلُ بِأُمَّتِكَ». «با امتت چه کار کنم؟»، گفتم: «أَنْتَ أَعْلَمُ يَا رَبِّ». «ای پروردگار تو عالمتر هستی». فرمود: «إِنِّي لا أُحْزِنُكَ فِي أُمَّتِكَ». «تو را دربارهی امتت غمگین نمیکنم»، «فَسَجَدَتُّ لِرَبِّي، وَرَبُّكَ شَاكِرٌ يُحِبُّ الشَّاكِرِينَ»[٣٢]. «پس بر پروردگارم سجده[ی شکر] بردم و پروردگار تو شکرگذار است، و شکر کنندگان را دوست میدارد».
[٣٢]- الـمعجم الكبير للطبراني: ج ١٥، ص ١٣، برقم ١٦٦٢٥، وتعظيم قدر الصلاة لمحمد بن نصر المروزي برقم ٢١١، وفيه انقطاع.