نگاهی به آیاتی که درباره منافقان نازل شده است
قبلاً گفتیم که صحابه گروهی دیگر غیر از منافقان هستند بنابراین ستایشی که در قرآن برای صحابه آمده و اعلام خداوند به این که آنان را تزکیه نموده، در هیچ صورتی شامل منافقان نمیشود.
قبلاً این آیه را ذکر کردم که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٠٠ وَمِمَّنۡ حَوۡلَكُم مِّنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مُنَٰفِقُونَۖ وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى ٱلنِّفَاقِ﴾[التوبة: ۱۰۰-۱۰۱] .
آیا کسانی که به آنان مژده داده شده که تا ابد در بهشت میماند با کسانی که خداوند فرموده دوبار عذاب خواهند شد، برابرند؟!!.
با بیان آیاتی که دربارۀ منافقان نازل شده، صفاتی که آنان را از صحابهشمتمایز میکند آشکار میشود، و مجالی برای متصف کردن منافقان به صفات صحابهشباقی نمیماند، زیرا هر گروهی از آنان صفات و ویژگیهای مشخص دارند که آنان را از یکدیگر تفکیک میکند.
خداوند در سورۀ توبه چند جا از منافقان سخن گفته و فرق میان منافقان و صحابهسرا بیان فرموده است، مثلاً میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلسَّبِيلُ عَلَى ٱلَّذِينَ يَسۡتَٔۡذِنُونَكَ وَهُمۡ أَغۡنِيَآءُۚ رَضُواْ بِأَن يَكُونُواْ مَعَ ٱلۡخَوَالِفِ وَطَبَعَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٩٣يَعۡتَذِرُونَ إِلَيۡكُمۡ إِذَا رَجَعۡتُمۡ إِلَيۡهِمۡۚ قُل لَّا تَعۡتَذِرُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَكُمۡ قَدۡ نَبَّأَنَا ٱللَّهُ مِنۡ أَخۡبَارِكُم﴾[التوبة: ۹۳-۹۴] .
«سرزنش بر آنان است که با آن که توانگرند از تو اجازة «ماندن» میطلبند، خشنود شدند به آن که با زنان خانه نشین همراه باشند. بر دلهایشان مهر نهاده شد پس آنان نمیدانند، چون به سوی آنان باز آیید، نزد شما عذر میخواهند، بگو: عذر نخواهید هرگز «سخن» شما را باور نمیداریم به راستی که خداوند ما را از «برخی» خبرهایتان آگاه نموده است».
ببین که چگونه از حضرت پیامبرصو صحابهشهنگامی که از غزوه تبوک برگشتند، معذرت خواهی کردند تعداد صحابه به تقریباً ۳0000 نفر بود، بنابراین صحابه و منافقان با هم فرق داشتند.
خداوند دروغ بودن ادعای منافقان را اینگونه بیان میفرماید: ﴿وَيَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ إِنَّهُمۡ لَمِنكُمۡ وَمَا هُم مِّنكُمۡ وَلَٰكِنَّهُمۡ قَوۡمٞ يَفۡرَقُونَ ٥٦﴾[التوبة: ۵۶] .
«به خدا سوگند میخورند که آنان از «زمره» شما هستند، ولی آنان از شما نیستند بلکه آنان گروهیاند که میترسند».
ببین که چگونه منافقان برای صحابهشسوگند میخورند که از آنانند، اما خداوند در پی آن خبر میدهد که منافقان از صحابهشنیستند، سبحانالله چگونه مسلمانی میتواند جرأت کند و اصحاب رسول الله صرا به نفاق متهم کند، در صورتی که خداوند متعال از صحابهشدفاع نموده و منافقانی را که خود را جزو صحابهشاعلام کردند، رد کرده است!!.
علامت کلی منافقان این است که برای جهاد نمیروند، به این خاطر اجازه میخواهند که در خانه بمانند، همان گونه که خداوند میفرماید:
﴿إِنَّمَا يَسۡتَٔۡذِنُكَ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱرۡتَابَتۡ قُلُوبُهُمۡ فَهُمۡ فِي رَيۡبِهِمۡ يَتَرَدَّدُونَ ٤٥ ۞وَلَوۡ أَرَادُواْ ٱلۡخُرُوجَ لَأَعَدُّواْ لَهُۥ عُدَّةٗ وَلَٰكِن كَرِهَ ٱللَّهُ ٱنۢبِعَاثَهُمۡ فَثَبَّطَهُمۡ وَقِيلَ ٱقۡعُدُواْ مَعَ ٱلۡقَٰعِدِينَ ٤٦﴾[التوبة: ۴۵-۴۶] .
«فقط آنان از تو اجازه میخواهند که به خداوند و روز قیامت ایمان نمیآورند و دلهایشان شک آورده است پس آنان در شک خود سرگردان میشوند و اگر «به راستی» آهنگ بیرون آمدن داشتند حتماً برای آن ساز و برگی فراهم میدیدند ولی خداوند رویکرد آنان «برای رهسپار شدن به جهاد» را خوش نداشت پس آنان را از حرکت باز داشت و گفته شد: با «خانه» نشینان «در خانه» بنشینید».
و برخی از منافقان بیم وقوع در فتنه را دستآویز خود قرار میدهند، خداوند میفرماید:
﴿وَمِنۡهُم مَّن يَقُولُ ٱئۡذَن لِّي وَلَا تَفۡتِنِّيٓۚ أَلَا فِي ٱلۡفِتۡنَةِ سَقَطُواْۗ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُۢ بِٱلۡكَٰفِرِينَ ٤٩﴾[التوبة: ۴۹] .
«و کسی از آنان هست که میگوید: به من اجازه ده و مرا به فتنه مینداز. بدانکه در فتنه افتادهاند و به راستی که جهنم فراگیر کافران است».
البته امکان دارد که تعداد انگشت شماری از منافقان به قصد شایعه پراکنی و یا مال غنیمت و همراه با صحابهسبرای جنگ بیرون بروند، لذا میبینیم که خداوند این تعداد اندک منافقان را که با حضرت پیامبرصبیرون رفتند، و از اصحابشعیبجویی کردند، از یاد نبرده، بلکه آنان را رسوا کرده و آنچه را که در دل داشتند برملا ساخته است، آنگاه که صحابهشرا مسخره کردند و گفتند: ما هرگز مردمانی شکم گندهتر، دروغوتر و بزدلتر از اینها ندیدهایم، بلا فاصله خداوند این آیهها را در بارۀ آنان نازل فرمود: ﴿يَحۡذَرُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيۡهِمۡ سُورَةٞ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِي قُلُوبِهِمۡۚ قُلِ ٱسۡتَهۡزِءُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ مُخۡرِجٞ مَّا تَحۡذَرُونَ ٦٤ وَلَئِن سَأَلۡتَهُمۡ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلۡعَبُۚ قُلۡ أَبِٱللَّهِ وَءَايَٰتِهِۦ وَرَسُولِهِۦ كُنتُمۡ تَسۡتَهۡزِءُونَ ٦٥ لَا تَعۡتَذِرُواْ قَدۡ كَفَرۡتُم بَعۡدَ إِيمَٰنِكُمۡۚ إِن نَّعۡفُ عَن طَآئِفَةٖ مِّنكُمۡ نُعَذِّبۡ طَآئِفَةَۢ بِأَنَّهُمۡ كَانُواْ مُجۡرِمِينَ ٦٦﴾[التوبة: ۶۴-۶۶] .
«منافقان از آن بیم دارند که سورهای در«بارة» آنان فرود آورده شود که آنان را به آنچه در دلهایشان است خبر دهد، بگو: ریشخند کنید، بی گمان خداوند آشکار کنندة چیزی است که «از آن» بیم دارید، و اگر از آن بپرسی «چه میگفتند» گویند: شوخی و بازی میکردیم، بگو: آیا به خدا و آیات او ورسولش ریشخند میکردید؟ عذر نیاورید به راستی که پس از ایمانتان کفر پیشه کردید اگر از گروهی از شما در گذریم گروهی دیگر را به «کیفر» آنکه گناهکار بودند، عذاب کنیم».
جالب این که خداوند متعال سه نفری را که برای جهاد نرفتند، اما منافق نبودند، نیز یاد آور شده و حساب آنان را از منافقان جدا ساخته و اعلام نموده که توبۀ آنان را پذیرفته است، خداوند در این باره میفرماید: ﴿وَعَلَى ٱلثَّلَٰثَةِ ٱلَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّىٰٓ إِذَا ضَاقَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ وَضَاقَتۡ عَلَيۡهِمۡ أَنفُسُهُمۡ وَظَنُّوٓاْ أَن لَّا مَلۡجَأَ مِنَ ٱللَّهِ إِلَّآ إِلَيۡهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡ لِيَتُوبُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ ١١٨﴾[التوبة: ۱۱۸] .
«و بر آن سه کس که باز پس داشته شدند تا آنکه زمین با همة گستردگیاش بر آنان تنگ شد و جانهایشان بر آنان تنگ آمد و دریافتند که از خداوند جز به سوی او پناهگاهی نیست، آنگاه از آنان در گذشت تا توبه کنند، بی گمان خداوند است که توبه پذیر مهربان است». آن سه نفر مراره بن الربیع و هلال بن أمیه و کعب بن مالک بودند.
واقعاً جای تعجب است که باوجود این باز هم افرادی پیدا شوند که میگویند: گروهی از برگزیدگان مهاجرین و انصار و سابقین اولین مرتد و منافق شدند و بلکه مدتی طولانی رهبری و قیادت امت را نیز به عهده گرفتند. شما را به خدا چگونه خداوند راز این تعداد اندک منافقان را که در لشکر مسلمانان بودند بر ملا میسازد ولی دربارۀ این افرادی که باید امت را از آنان بر حذر داشت - آن گونه که آنان میپندارند- سخنی به میان نیاورد؟!!.
﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَيۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةًۚ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٨﴾
خداوند خبر داده که پیامبرشصمنافقان را نمیشناسد، همانگونه که میفرماید: ﴿وَمِمَّنۡ حَوۡلَكُم مِّنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مُنَٰفِقُونَۖ وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى ٱلنِّفَاقِ لَا تَعۡلَمُهُمۡۖ نَحۡنُ نَعۡلَمُهُمۡۚ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيۡنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَىٰ عَذَابٍ عَظِيمٖ ١٠١﴾[التوبة: ۱۰۱] .
«برخی از بادیه نشینانی که پیرامون شما هستند و برخی از اهل مدینه منافقند که بر نفاق خو گرفتهاند تو آنان را نمیشناسی، ما آنان را میشناسیم، دوبار آنها را عذاب خواهیم کرد آن گاه به عذابی بزرگ باز گردانده میشوند».
سپس خداوند متعال عموم این منافقان را برای پیامبرشصبیان و صفاتشان را برایش ذکر فرمود، همانگونه که میفرماید: ﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَأَرَيۡنَٰكَهُمۡ فَلَعَرَفۡتَهُم بِسِيمَٰهُمۡۚ وَلَتَعۡرِفَنَّهُمۡ فِي لَحۡنِ ٱلۡقَوۡلِۚ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ أَعۡمَٰلَكُمۡ ٣٠﴾[محمد: ۳۰] .
«و اگر میخواستیم آنان را به تو مینمایاندیم آن گاه آنان را به سیمایشان میشناختی، و آنان را در اسلوب سخن گفتن میشناسی و خداوند اعمالتان را میداند».
صحابهشکسانی را که از این غزوۀ عظیم (تبوک) تخلف کرده بودند، شناختند، زیرا گفتهاند هیچ کس از این غزوه تخلف نکرده مگر منافقان و یا کسانی که معذور بودهاند، مانند زنان و ناتوانان و امثال آنها.
خداوند حال آنان را که مسجد ضرار را ساختند هم بیان فرموده است، میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مَسۡجِدٗا ضِرَارٗا وَكُفۡرٗا وَتَفۡرِيقَۢا بَيۡنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَإِرۡصَادٗا لِّمَنۡ حَارَبَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ مِن قَبۡلُۚ وَلَيَحۡلِفُنَّ إِنۡ أَرَدۡنَآ إِلَّا ٱلۡحُسۡنَىٰۖ وَٱللَّهُ يَشۡهَدُ إِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ ١٠٧﴾[التوبة: ۱۰۷] .
«و کسانی هستند که برای زیان رساندن و کفر و تفرقه افکندن بین مؤمنان و کمینگاه ساختن برای کسی که پیش از این با خداوند و رسولش جنگ کرده است، مسجدی ساختهاند و سوگند میخورندکه جز نیکی مرادی نداشتهایم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگو هستند».
هم مسجد ضرار معروف است و هم آنهایی که آن مسجدرا ساختند.
هر کس صفات منافقان را بخواند، میداند که آنها واقعاً از صحابهشمتمایزند و امکان ندارد با صحابهشاشتباه گرفته شوند، خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ يُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَهُوَ خَٰدِعُهُمۡ وَإِذَا قَامُوٓاْ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ قَامُواْ كُسَالَىٰ يُرَآءُونَ ٱلنَّاسَ وَلَا يَذۡكُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِيلٗا ١٤٢ مُّذَبۡذَبِينَ بَيۡنَ ذَٰلِكَ لَآ إِلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ وَلَآ إِلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِۚ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ سَبِيلٗا ١٤٣﴾[النساء: ۱۴۲-۱۴۳] .
«بیشک منافقان با خداوند نیرنگ میورزند و او «خداوند هم پاسخ نیرنگشان» تدبیر میکند و چون به نماز برمیخیزند، سست و بی حال به نماز میایستند، جلوه فروشی میکنند و خداوند را جز اندکی یاد نمیکنند، بین این و آن «کفر و ایمان» سرگشتهاند، نه به سوی اینانند و نه به سوی آنان، و هر کس را خداوند بیراه بگذارد برای او هیچ راهی نیابی».
این وصف و وصفی را که خداوند برای اصحاب حضرت پیامبرصبیان فرموده با هم مقایسه کن، میفرماید:
﴿أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ﴾[الفتح: ۲۹] .
«بر کافران سخت گیر و در میان خود مهربانند آنان را در حال سجود و رکوع میبینی که از خداوند فضل و خشنودی میجویند، نشانه (رستگاری) آنان از اثر سجده در چهرههایشان پیداست، این وصف آنان در تورات است».
چه خوب است که وصفی را امام علیساز صحابهشبیان فرمود، دوباره بخوانی، آنجا که فرمود: «من اصحاب محمدصرا دیدهام، اما هیچ کدام از شما را مانند آنان نمیبینم.
سپس در وصفی که خداوند متعال از منافقان بیان فرموده تأمل کن ﴿وَلَا يَذۡكُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِيلٗا﴾[النساء: ۱۴۲] .
«خداوند را جز اندکی یاد نمیکنند». و فراموش نکن که قرآن بزرگترین ذکر است و از طریق صحابهشمتواتراً برای ما نقل شده، از طریق صحابهای همچون: عمر بن الخطاب، عثمان بن عفان، علی بن ابی طالب، عبدالله ابن مسعود، اُبی بن کعب و زید ابن ثابت، آنگاه فرق میان صحابه و منافقان را کاملاً درک میکنی، چرا چنین نباشد و حال آنکه قرآن بزرگترین و برترین ذکر است.
اگر در این ناقلان قرآن طعن کنیم، در قرآن و تواتر آن نیز طعن میشود، بلکه تمام دین زیر سؤال میرود، و با فهم این مطلب پی میبریم که چرا خداوند ما را به پیروی از مهاجرین و انصار دستور دادهاست، زیرا دین از طریق آنان نقل شده است.
میتوانی حال منافقان را که در رفتن به جهاد عقب گرد و تأخیر میکردند و فقط افراد اندکی از آنان به قصد شایعه پراکنی و یا جمع کردن مال غنیمت به جهاد میرفتند، با صفت مهاجرین که خدا و رسولش را یاری میکنند مقایسه کنی، خداوند در وصف آنان میفرماید: ﴿وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَه﴾[الحشر: ۸] .
نقطهای دیگر نیز که فرق میان آنان را آشکار میسازد، این است که خداوند هنگام ذکر مهاجرین میفرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾[الحشر: ۸] .
«آن «فی» خاص بینوایان هجرت کردهای است که از خانههایشان و اموالشان رانده شده اند، از خدا فضل و خشنودی میجویند و خدا ورسولش را یاری میدهند».
پس یکی از صفات آنان این است که خدا و رسولش را یاری میکنند و این نصرت در غزوه بدر، احد، خندق، تبوک و فتوحات دیگر دوران صحابهش، آشکارا تحقق یافت.
اما منافقان به ندرت در جهاد، همراه با رسولاللهصحاضر میشدند همانگونه که خداوند میفرماید: ﴿وَلَوۡ أَرَادُواْ ٱلۡخُرُوجَ لَأَعَدُّواْ لَهُۥ عُدَّةٗ وَلَٰكِن كَرِهَ ٱللَّهُ ٱنۢبِعَاثَهُمۡ فَثَبَّطَهُمۡ وَقِيلَ ٱقۡعُدُواْ مَعَ ٱلۡقَٰعِدِينَ ٤٦ لَوۡ خَرَجُواْ فِيكُم مَّا زَادُوكُمۡ إِلَّا خَبَالٗا وَلَأَوۡضَعُواْ خِلَٰلَكُمۡ يَبۡغُونَكُمُ ٱلۡفِتۡنَةَ وَفِيكُمۡ سَمَّٰعُونَ لَهُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِٱلظَّٰلِمِينَ ٤٧﴾[التوبة: ۴۶-۴۷] .
«و اگر آهنگ بیرون آمدن داشتند حتماً برای آن ساز و برگی فراهم میدیدند ولی خداوند روی کرد آنان «برای رهسپار شدن به جهاد» را خوش نداشت، پس آنان را از حرکت باز داشت و گفته شد به خانه نشینان در خانه بنشینید، اگر همراه با شما بیرون میآمدند در «حق» شما جز فساد نمیافزودند و فتنه جویان در «حق» شما به میان «صفوف» تان میتاختند و در میان شما جاسوسانی دارند خداوند به «حال» ستمکاران داناست».
فرق را مشاهده کردی؟!!.
این آیات در سورۀ توبه است و خداوند متعال در آخر سوره همان دو آیهای را که اندکی قبل ذکر کردم، آورده است، منظورم آیهی: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ...﴾[التوبة: ۱۰۰] . و آیهی:
﴿وَمِمَّنۡ حَوۡلَكُم مِّنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مُنَٰفِقُونَ...﴾[التوبة: ۱۰۲] . میباشد.
و چند آیۀ بعد میفرماید: ﴿لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلنَّبِيِّ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ ٱلۡعُسۡرَةِ مِنۢ بَعۡدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٖ مِّنۡهُمۡ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّهُۥ بِهِمۡ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١١٧﴾[التوبة: ۱۱۷] .
«خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که به هنگام تنگ دستی بعد از آن که نزدیک بود دل های گروهی از آنان از کف برود، رحمت آورد. سپس از آنان درگذشت، بی گمان او «نسبت» به آنان رؤوفِمهربان است».
آری خداوند مهاجرین را ستوده که خدا و رسولش رانصرت میکنند. و به این خاطر خلود و جاودانه ماندن در بهشت را حاصل کردند، سپس خداوند در جایی دیگر پس از ذکر مهاجرین و انصار میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠﴾[الحشر: ۱۰] .
«و آنان که پس از اینان آمدند میگویند: پروردگارا، ما را و آن برادرانمان را در ایمان آوردن از ما پیشی گرفتند، بیامرز و در دلهای ما هیچ کینهای در حق کسانی که ایمان آوردهاند، قرار مده، پروردگارا تویی که بخشندۀ مهربانی».
آری، این است حقیقتی که قرآن با آیاتی کاملاً واضح و آشکار بیانش کرده و فقط از مسلمان این را میطلبد که به ان تدبر کند و بر آن عمل نماید.
اللهم اهدنا للحق ووفقنا إليه ولا تجعل في قلوبنا غلاً للذين آمنو ربنا إنك رئوف رحيم.