طعن به کسی که از جنگ احد فرار کرده
برخی برای اثبات اقتدار صحابه از این آیه استدلال میکنند که میفرماید:
﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡ...﴾[آلعمران: ۱۴۴] .
«محمد پیامبری است و به راستی پیش از وی پیامبرانی گذشتهاند آیا اگر او وفات کند و یا کشته شود از آیین خود برمیگردید»؟.
پاسخ به این اشکال و بیان معنای آیه را در نکات زیر خلاصه میکنم:
اولاً: بدان که این آیه در مورد غزوه احد و سرزنش اصحاب که در پی شایعه وفات پیامبرصاز جنگ دست کشیدند و یا از جنگ فرار کردند، نازل شده است.
ثانیاً: هیچ کدام از ابوبکر و عمرشفرار نکردند، گرچه ثابت شده که عمر پس از شایعه از جنگ دست کشیده اما دوباره پس از اعلام صحابه مبنی براین که در راهی که محمد کشته شده، بمیرد، به جنگ ادامه داده است، از آن گذشته، دست کشیدن از جنگ برای چند لحظه چیزی است و فرار از جنگ چیزی دیگر.
با وجود این افرادی که پایدار ماندند و فرار نکردند زیادند، منجمله حضرت ابوبکر سکه در عریش (سایهبان) همراه با حضرت پیامبرصبود، و حضرت علی، طلحه و زبیر و دیگرانش، برخی از علما نامهای دوازده صحابی را ذکر کردهاند که فرار نکردهاند[۴۰] غیر از آنانی که در دفاع از آن حضرتصشهید شدند، رضیالله عنهم اجمعین.
همچنین در غزوه حنین ابوبکر، عمر، عثمان، علی و همچنین عباس و دیگرانی نیز همراه با پیامبرصپایدار ماندند و در برخی روایات تعداد مهاجرین و انصاری که فرار نکردند حدود ۸۰ صحابی ذکر شده است[۴۱] .
تعداد هر چه باشد، خداوند اعلام فرموده که کسانی را که از جنگ فرار کردند معاف نموده و توبه آنان را پذیرفته است، بنابر این با وجود چنین اعلامی هرگز طعن و عیب جویی آنان جایز نیست، این مطلب را در نکتۀ چهارم توضیح خواهم داد.
ثالثاً: عقب گرد در این آیه به معنای کفر نیست بلکه به معنای فرار است و در صورت پذیرفتن آن، تنها از آنان معصیتی سرزده و ماصحابه را از گناه معصوم نمیدانیم.
رابعاً: خداوند متعال اعلام فرموده که توبۀ آن دسته از اصحاب را که در جنگ احد فرار کردند، پذیرفته است، زیرا میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَلَّوۡاْ مِنكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ إِنَّمَا ٱسۡتَزَلَّهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ بِبَعۡضِ مَا كَسَبُواْۖ وَلَقَدۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ﴾[آلعمران: ۱۵۵] .
«کسانی از شما که در روزی که دو گروه به هم رسیدند، روی گرداندند، جز این نیست که شیطان به کیفر بخشی از دستاوردشان، آنان را لغزاند و به راستی خداوند آنان را بخشید».
در جایی دیگر نیز اعلام فرموده که پس از غزوه تبوک توبه آنان را پذیرفته است، میفرماید:
﴿لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلنَّبِيِّ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ ٱلۡعُسۡرَةِ﴾[التوبة: ۱۰۰] .
من میخواهم از کسانی که از صحابه عیب جویی و بدگویی میکنند، بپرسم که: آیا عفو خداوند از صحابه برایتان قابل قبول نیست؟!! یا این که شما از خداوند داناترید؟!! و یا این که بخشی از قرآن را میپذیرید و به بخش دیگرش کفر میکنید و ابتدای آیه را قبول میکنید و آخرش را به فراموشی میسپارید و یا از آن چشم میپوشید، با این که در آخر آیه به آنان مژدۀ مغفرت گناهان داده شدهاست؟! آیا... . آیا...
آیا جایز است که به خاطر گناهی که بخشوده شدهاند، آنان را بد بگوییم؟ و یا اینکه باید عفو خداوند را بپذیریم و بنا برآن تشنیع و بد گفتن صحابه حرام باشد؟!!.
پاسخ به این سؤال را به شما خواننده گرامی میسپاریم.
[۴۰] منهاج السنة ۴/۱۶۹. [۴۱] روایت احمد بن حنبل/نگا: البداية والنهاية، ۴/۳۳۲.