الف) شمولیت
نظام ارزشی و اخلاقی اسلام، نظامی فراگیر، عام و شامل است. هر محققی اگر پژوهش سادهای در میان کتب اخلاقی داشته باشد، به خوبی در مییابد که دایرهی ارزشها در بسیاری از مکتبها، تنگ و محدود است و عمدتاً منحصر به ارزشهای اخلاقیای است که در محیط اجتماعی مطرح میشود. در بسیاری از مکاتب یا مسألهی ارتباط انسان با خدا مطرح نمیشود و یا منحصراً تمامی ارزشها را در ارتباط انسان با خدا مطرح میکنند و ارتباط با دیگران را ضد ارزش میدانند. اما در اسلام تمامی ارتباطات مناسب و مفید، مورد نظر قرار گرفتهاند، ارتباط انسان با خدا، با خلق، با خود، خانواده، جامعه و حتی روابط بین الملل، ارزشهای ثابت و معینی دارند؛ یعنی هیچ مسألهای از مسائل زندگی انسان نیست که تحت پوشش ارزشهای اخلاقی اسلام قرار نگیرد.
بنابراین نظام اخلاقی اسلام همهی عرصههای حیات انسان را در بر میگیرد. برخی از ادیان جهان، نظام اخلاقی خود را به تنظیم بخشی از روابط انسان محدود کردهاند؛ این ویژگی تکلیف اخلاقی افراد را در عرصههای دیگر نامعلوم میگذارد. در حالی که اسلام به همهی ابعاد وجودی انسان توجه دارد و تمامی روابط انسان را تحت پوشش هدایت اخلاقی خود میگیرد.
دکتر قرضاوی اندیشمند معاصر در مورد شمولیت نظام اخلاقی اسلام چنین میگوید: «اخلاق اسلامی نه آن چیزی است که نزد برخی مردم با عنوان «اخلاق دینی» معروف بوده و در بجا آوردن مراسم عبادی، پرهیز از خوردن گوشت خوک و نوشیدن شراب و اینگونه موارد خلاصه میشود و دیگر تمام؛ بلکه اخلاقی است که تمام زندگی را با جوانب و زمینههای گوناگونش در دورن خود جای میدهد.
اخلاق در اسلام به تک تک جوانب گوناگون زندگی انسانی، اعم از: روحی یا جسمی، دینی یا دنیوی، عقلی یا عاطفی، فردی یا اجتماعی اهتمام جدی ورزیده و پیشروترین شیوۀ رفتار درست و برخورد والا را برای هرکدام از آن جوانب ترسیم کرده است. آنچه را مردم در زمینهی اخلاق به اسم دین، فلسفه یا عرف اجتماعی، پراکنده و جدا ساختهاند، قانون اخلاقی اسلام به صورت هماهنگ و یکپارچه گرد آورده و بر آن افزوده است.
۱- نمونههایی از اخلاق اسلامی مربوط به فرد در تمامی ابعاد زندگی فردی:
(الف) در بعد جسمی که ضرورتها و نیازهای ویژه دارد. مانند این فرمودهی خداوند متعال:
﴿وَكُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ﴾[الأعراف: ۳۱]. «بخورید و بیاشامید ولی اسراف و زیادهروی نکنید».
و نیز فرمودهی پیامبر اکرم ج: «مسلماً بدنت هم بر تو حقی دارد» [۱۲]
(ب) در بعد روانی که دارای احساسات، انگیزهها و علاقههای خاص خود میباشد:
﴿قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَكَّىٰهَا٩ وَقَدۡ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا١٠﴾[الشمس: ۹-۱۰].
«کسی رستگار و کامیاب میگردد که روان خود را پاکیزه و پیراسته دارد و آن را رشد دهد و کسی نومید و ناکام میگردد که آن را خاموش و آلوده کند».
(ج) و از نظر فکری که استعدادها و محدودیتهای خود را دارد؛ قرآن میگوید:
﴿قُلِ ٱنظُرُواْ مَاذَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾[يونس: ۱۰۱].
«بگو نیک بنگرید و بیندیشید که چه چیزهایی در آسمانها و زمین است».
۲- و برخی دستورات اخلاقی اسلام مربوط به خانواده است:
(الف) مانند چگونگی روابط بین همسران:
﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ فَإِن كَرِهۡتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰٓ أَن تَكۡرَهُواْ شَيۡٔٗا وَيَجۡعَلَ ٱللَّهُ فِيهِ خَيۡرٗا كَثِيرٗا١٩﴾[النساء: ۱۹].
«و با زنان خود به طور شایسته (در گفتار و کردار) معاشرت کنید و اگر هم از آنان (به جهاتی) کراهت داشتید (شتاب نکنید و زود تصمیم به جدایی نگیرید) زیرا که چه بسا از چیزی بدتان بیاید و خداوند در آن خیر و خوبیِ فراوانی قرار بدهد».
(ب) و روابط میان والدین و فرزندان:
﴿وَوَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ إِحۡسَٰنًا﴾[الأحقاف: ۱۵]. «ما به انسان دستور میدهیم که به پدر و مادر خود نیکی کند».
(ج) در مورد ارتباط میان نزدیکان و خویشاوندان:
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِيتَآيِٕ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾[النحل: ۹۰].
«خداوند به دادگری، نیکوکاری و بخشش به نزدیکان و خویشاوندان دستور میدهد».
۳- برخی دستورات اخلاقی اسلام مربوط به جامعه میباشد:
(الف) در مورد روش برخورد و تشریفات اجتماعی، مانند: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتًا غَيۡرَ بُيُوتِكُمۡ حَتَّىٰ تَسۡتَأۡنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَهۡلِهَاۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ٢٧﴾[النور: ۲۷]. «ای مومنان! واردِ خانههایی غیر از خانههای خودتان نشوید تا آنکه اجازه بگیرید و بر ساکنان خانه سلام کنید؛ این کار، برای شما بهتر است تا پند بگیرید!».
(ب) در زمینهی اقتصاد و داد و ستد جامعه:
﴿وَيۡلٞ لِّلۡمُطَفِّفِينَ١ ٱلَّذِينَ إِذَا ٱكۡتَالُواْ عَلَى ٱلنَّاسِ يَسۡتَوۡفُونَ٢ وَإِذَا كَالُوهُمۡ أَو وَّزَنُوهُمۡ يُخۡسِرُونَ٣﴾[المطففين: ۱-۳].
«وای به حال کاهندگان و خیانتورزان، کسانی که وقتی (در معامله) برای خود میپیمایند (یا وزن و متراژ مینمایند) به تمام و کمال و افزون بر اندازه لازم دریافت میدارند. و هنگامی که (در معامله) برای دیگران میپیمایند یا وزن میکنند (و یا متراژ مینمایند) از اندازهی لازم میکاهند».
(ج) در زمینهی سیاست و نظام قضایی جامعه:
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا وَإِذَا حَكَمۡتُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحۡكُمُواْ بِٱلۡعَدۡلِ﴾[النساء: ۵۸].
«بیگمان خداوند به شما (مؤمنان) دستور میدهد که امانتها را (اعم از آنچه خدا شما را در آن امین شمرده و چیزهایی که مردم آنها را به دست شما سپرده و شما را در آنها امین دانستهاند) به صاحبان امانت برسانید و هنگامی که در میان مردم به داوری نشستید اینکه دادگرانه داوری کنید».
۴- برخی دستورات اخلاقی اسلام در بارهی جانوران غیر عاقل مانند حیوانات و پرندگان میباشد. همانطور که در حدیث آمده است:
«در رفتار با حیوانات زبان بسته از خدا بترسید، در بارکشی و سواری و تأمین خوراک، منصفانه و به طور شایسته با آنها برخورد کنید». و در حدیث دیگری آمده است: «نیکی به هر جانوری دارای پاداشی ویژه میباشد». (القرضاوی، ۱۹۸۹م، ص: ۱۱۷ – ۱۲۰) [۱۳]
بدین ترتیب گستردگی و جامعیت اخلاق اسلامی از لحاظ موضوع و محتوای آن به خوبی آشکار میگردد، اما اگر به فلسفه و مرجع الزامکنندهی اخلاق اسلامی بنگریم، بازهم با ویژگی «فراگیری» روبرو میشویم.
خداوند متعال اسلام را به عنوان برنامهی همگانی و جاویدان قرار داده است و اسلام برنامهی راهگشای خداوند است برای تمام مردم از تمام ملتها، طبقات، افراد و تمامی نسلها، استعدادها، تواناییهای روحی، فکری و وجدانی مردم رنگارنگ و گوناگونند و تمایلات و آرمانها و میزان جدیت انسانها غیر یکسان و متفاوتند. بر این اساس، اندیشه اخلاقی اسلام، آنچه را که گروههای دینی و مکاتب فلسفی – آرمان گرایی و واقعنگری – به صورت گزینشی جدا ساختهاند، در زیر چتر دیدگاه اخلاقی و تفسیر خود از مرجع بایدهای رفتاری، گردآوری نموده است؛ زیرا تمام آنچه این مکاتب و اندیشهها گفتهاند، ناصواب و کژ نیست، همچنانکه تماماً درست و پذیرفتنی هم نیست، بلکه عیب هر اندیشهای، یک سویهنگری و غفلت از جنبههای دیگر و گزینشیبودن دیدگاه آن میباشد؛ و این یک سویهنگری، البته لازمهی تفکر انسانی و همدوش با وفای آن است، تفکری که محال است بتواند در مورد هیچ مسألهای رویکردی جامع و فراگیر داشته باشد که تمامی زمانها و مکانها، نژادها و افراد و شرایط و جوانب را در بر گیرد. این چنین نگرشی البته نیازمند احاطه و توانایی خداوندی است آگاه و حکیم.
پس جامع بودن و فراگیری دیدگاه اسلام، دیگر جای شگفتی ندارد؛ چرا که نه دیدگاهی بشری بلکه وحی و پیام کسی است که از کم و کیف هر چیزی آگاهی کامل دارد.
بنابراین، خداوند قوانین و حکمتهایی در این دین به ودیعت نهاده است که هر آرزو و اشتیاق سنجیدهای را سیر، هر صاحبنظری را قانع و با هر تجدد و پدیدهی نوینی هماهنگی میکند، لذا آرمان گرایی که به خاطر خودِ نیکی، به نیکیها گرایش دارد، در نظام اخلاقی اسلام چیزهایی خواهد یافت که حس آرمان گرایی وی را اشباع خواهند کرد؛ و آنکه به معیار سعادت باور دارد، در اندیشهی اسلامی، قوانینی خواهد یافت که سعادت خود و جامعهاش را عملی خواهند ساخت و آنکه معتقد به مقیاس منفعت –فردی یا اجتماعی– است، هدف خود را در اسلام محقق خواهد یافت و کسی که به پیشرفت به سوی کمال ایمان دارد، در آن قوانینی خواهد یافت که مقصودش با آنها عملی خواهد شد و کسی که دغدغهی سازگاری با جامعه را در دل دارد، جامعهگرایی وی هم در اسلام برآورده خواهد شد، حتی کسی که معتقد به اهمیت لذتهای حسی است، میتواند در نعمتهای مادی و حسی که خداوند در بهشت برای مؤمنین تدارک دیده است، مقصود خود را بیابد: ﴿وَفِيهَا مَا تَشۡتَهِيهِ ٱلۡأَنفُسُ وَتَلَذُّ ٱلۡأَعۡيُنُ﴾[الزخرف: ۷۱].
«هرچه دل بخواهد و هرچه چشم از آن لذت ببرد در بهشت وجود دارد».
و بدین ترتیب گوشها، سرودها و آوازهای محبوبشان را خواهند شنید و دلها به آرامشی که در آرزوی آن هستند، خواهند رسید.
[۱۲] متفق علیه. [۱۳] درباره صحت یا ضعف این دو حدیث آگاهی نیافتم. مصحح.