چگونه قرآن ایشان را به شگفتی وامیدارد؟!
بنگر که چگونه جمادات در برابر کلام حق خاشع میگردند و کوههایی که نماد صلابت و استواری هستند از هیبت کلام پروردگار خویش تکه تکه میشوند.
﴿لَوۡ أَنزَلۡنَا هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ عَلَىٰ جَبَلٖ لَّرَأَيۡتَهُۥ خَٰشِعٗا مُّتَصَدِّعٗا مِّنۡ خَشۡيَةِ ٱللَّهِۚ وَتِلۡكَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ٢١﴾[الحشر: ٢١]
«اگر ما این قرآن (عظیم الشأن) را (به جای دلهای خلق) بر کوه نازل میکردیم مشاهده میکردی که کوه از ترس و عظمت خدا، خاشع و ذلیل و متلاشی میگشت و این امثال را برای مردم بیان میکنیم باشد که اهل (عقل و) فکرت شوند».
و نیز بنگر که چگونه زنان و فرزندان مشرکین با نوای قرآن به وجد میآیند و چنان که ذکر شد پیرامون امام ابوبکر، تلاوت او را به نظاره مینشینند. لحظهای با خود تأمل کن که چگونه آهنگ این کلام آسمانی، بزرگان اهل شرک را متأثر میسازد و آنان خود به تمایز کلام قرآن از دیگر سخنان اعتراف میکنند؛ آنها که دشمنی این کلام را در دل میپروانند و با همه وجود در پی برانداختن پرچم توحید، شب و روز را سر میکنند. چنان که در صحیح بخاری با صراحت کامل به این مسئله اشاره شده است. روایت است که جبیر بن مطعم به حضور پیامبر ج آمد تا با ایشان در مورد اسیران بدر سخن بگوید. چون به پیامبر رسید مسلمانان در حال اقامه نماز مغرب بودند و پیامبر امامت ایشان را بر عهده داشت. جبیر تلاوت پیامبر را شنید و خود او با زبان حال خویش اعجاز قرآن را به تصویر میکشد: پیامبر ج در حال ادای نماز مغرب بود و من تلاوت ایشان را به نظاره نشسته بودم. ایشان آیاتی از سوره طور تلاوت میکرد و چون به این آیات رسید:
﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥﴾[الطور: ٣٥]
«آیا این خلق (بدون خالق) از نیستی صرف به وجود آمدند؟ یا (خویشتن را) خود خلق کردند؟».
﴿أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّكَ أَمۡ هُمُ ٱلۡمُصَۜيۡطِرُونَ٣٧﴾[الطور: ٣٧]
«آیا گنجهای رحمت پروردگارت نزد آنهاست یا هیچ قدرت و سلطنتی دارند».
نزدیک بود قلبم از سینه خارج شود و به پرواز درآید.[٢]
آری، جبیر این چنین سخن از اعجاز قرآن دارد در حالی که مشرک بود و به منظور آزادی اسرای بدر به حضور پیامبر ج آمده بود. در چنین وضعیتی بعید است شخص با شنیدن سخنان دشمن خود متأثر شود اما آرامش قرآن به قلب او راه یافت و نفس وی را متأثر کرد تا آنجا که نزدیک بود از شوق لذت شنیدن این نوای آسمانی جان دهد.
با خود بیندیش که چگونه مخلوقات پنهانی (جنیان) نیز با شنیدن نوای قرآن مات و مبهوت میگردند و از آرامش بیمثال آن بهرهمند میشوند. این مسئله مربوط به زمانی است که پیامبر ج همراه با اصحاب خویش در مکانی به نام بطن نخله نماز صبح ادا میکرد. در این حال گروهی از جنیان که اهل نصیبین نامیده میشدند به حضور ایشان آمدند و با شنیدن تلاوت پیامبر از آرامش بیمانند آن حیران گشتند. برخی، عدهای دیگر را دعوت به سکوت میکردند تا هر چه بیشتر از نوای کلام حق بهره گیرند و در پرتو آن جان خسته خویش را دمی بیارامند. پروردگار، خود این رویداد را این چنین به تصویر میکشد:
﴿وَإِذۡ صَرَفۡنَآ إِلَيۡكَ نَفَرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوٓاْ أَنصِتُواْۖ فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوۡاْ إِلَىٰ قَوۡمِهِم مُّنذِرِينَ٢٩﴾[الأحقاف: ٢٩]
«و (یاد آر) وقتی که ما تنی چند از جنّیان را متوجه تو گردانیدیم که استماع آیات قرآن کنند، چون نزد رسول رسیدند با هم گفتند: گوش فرا دهید. چون قرائت تمام شد به سوی قومشان برای هشدار (و تبلیغ و هدایت) باز گردیدند».
خالق سبحان در آیات دیگر، سخن از تعجب ایشان به هنگامه شنیدن کلام قرآن دارد و میفرماید:
﴿قُلۡ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ ٱسۡتَمَعَ نَفَرٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَقَالُوٓاْ إِنَّا سَمِعۡنَا قُرۡءَانًا عَجَبٗا١﴾[الجن: ١]
«بگو: مرا وحی رسیده که گروهی از جنّیان (آیات قرآن را هنگام قرائت من) استماع کردهاند و پس از شنیدن گفتهاند که ما از قرآن آیات عجیبی شنیدیم».
و نیز بنگر که چگونه بندگان صالح با طنین زیبای کلام حق به آرامش میرسند و هیبت آن نه تنها بر قلبهای ایشان تاثیر میگذارد بلکه جسم و تمامی اعضا و جوارح آنان را نیز منقلب میسازد.
﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِيثِ كِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا مَّثَانِيَ تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٍ٢٣﴾[الزمر: ٢٣]
«خدا قرآن را فرستاد که بهترین حدیث (و نیکوترین سخن آسمانی خدا) است؛ کتابی که آیاتش همه (در کمال فصاحت و اعجاز) با هم مشابه است و از تلاوت (آیات قهر) آن لرزه بر اندام افتد و (با آیات رحمت) باز دلها آرامش و سکونت یابند و قلبهای ایشان به ذکر خدا مشغول گردد. این (کتاب) همان (رحمت و) هدایت خداست که هر که را خواهد به آن رهبری فرماید، و هر کس را خدا به گمراهیش واگذارد دیگر هیچ هدایت کنندهای نخواهد داشت».
بنگر چگونه تقوای بندگان نیک از اهل کتاب سبب میشود با شنیدن این نوای آسمانی اشکریزان در حال خود تامل کنند. همان نوایی که موجب راحتی جانهاست. همان طنین زیبایی که به هنگام هجوم دردها و رنجها جز شنیدن آن آرامش نمیبخشد و جز با حس حضور خالقی یکتا که رحمت او همهی عالم را دربرگرفته است دل تسکین نمییابد. همان کلامی که انیس روزها و شبهای بیکسی است و همان سخن شیرینی که تمامی تلخیهای عالم را دواست.
﴿۞لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ ٱلنَّاسِ عَدَٰوَةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلَّذِينَ أَشۡرَكُواْۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقۡرَبَهُم مَّوَدَّةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّ مِنۡهُمۡ قِسِّيسِينَ وَرُهۡبَانٗا وَأَنَّهُمۡ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ٨٢﴾[المائدة: ٨٢]
«هر آینه دشمنترین مردم نسبت به مسلمانان را، یهود و مشرکان خواهی یافت، و با محبتتر از همه کس به اهل ایمان، آنان را که گویند: ما نصرانی هستیم. این (دوستی نصاری نسبت به مسلمین) بدین سبب است که برخی از آنها دانشمند و پارسا هستند و تکبر و گردنکشی (بر حکم خدا) نمیکنند».
﴿وَإِذَا سَمِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَى ٱلرَّسُولِ تَرَىٰٓ أَعۡيُنَهُمۡ تَفِيضُ مِنَ ٱلدَّمۡعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ ٱلۡحَقِّۖ يَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱكۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِينَ٨٣﴾[المائدة: ٨٣]
«و چون آیاتی را که به رسول فرستاده شده استماع کنند میبینی اشک از دیده آنها جاری میشود زیرا حقانیت آن را شناختهاند؛ گویند: بارالها، ما ایمان آوردیم پس نام ما را در زمرهی گواهان صدق (او) بنویس».
آری، این نوایی است که حتی ملائک نیز شتابان در پی شنیدن آن هستند. اینجا در قلب زمین، در صحرای حجاز، بندهای از بندگان خداوند در خلوت خویش زبان به تکلم بدان میگشاید و آنجا در آسمان، این مخلوقات زیبای خداوندی برای شنیدن آن از هم سبقت میگیرند. گویی معرکهای در آسمانها برپاست و انسان این مخلوق ضعیف نمیدانم چگونه شد که بار این امانت سنگین را به دوش کشید.
در صحیح بخاری از اسید بن حضیر روایت شده است پاسی از شب گذشته بود و وی مشغول به تلاوت سوره بقره، غرق در زیبایی تمامعیار این آیات ناگهان رو به آسمان کرد و ابرهایی را دید که گویی حامل چلچراغهایی از نور هستند. تلاوت را پایان داد و دیگر هیچ نشانی از آن ابرها دیده نمیشد. پیامبر ج خطاب به او فرمود: آیا میدانی آنچه دیدهای چه بود؟ وی پاسخ داد: نه و ایشان فرمود: اینان ملائکه خداوند بودند که برای شنیدن تلاوت تو رو به زمین نهاده بودند و اگر به تلاوت خویش ادامه میدادی انسان میتوانست آنان را بنگرد و ایشان دوری نمیگزیدند.[٣]
انبیاء نیز همچون دیگر مردمان و بیشتر با کلام وحی آرامش مییافتند چنان که قرآن، تاثیر کلام پروردگار بر آنان و خشوع و اشکهای ایشان را به تصویر میکشد.
﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّۧنَ مِن ذُرِّيَّةِ ءَادَمَ وَمِمَّنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٖ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡرَٰٓءِيلَ وَمِمَّنۡ هَدَيۡنَا وَٱجۡتَبَيۡنَآۚ إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُ ٱلرَّحۡمَٰنِ خَرُّواْۤ سُجَّدٗاۤ وَبُكِيّٗا۩٥٨﴾[مريم: ٥٨]
«اینان (که از زکریا تا ادریس اوصافشان یاد شد) همان رسولانی هستند که خدا از میان همه اولاد آدم و اولاد آنان که با نوح در کشتی نشاندیم و اولاد ابراهیم و یعقوب و دیگر کسان که هدایت کرده و برگزیدیم، آنها را به لطف و انعام خود مخصوص گردانید (و حال آنها در بندگی چنان است) که هرگاه آیات خدای رحمان بر آنها تلاوت شود با گریه (شوق و محبت) روی اخلاص بر خاک نهند».
پیامبر رحمت همان والاترین مخلوقات، آن کس که همگان در عجب از آرامش او بودند و در تمنای دیدار او، با نوای قرآن آرامش مییافت و صوت زیبای آن، وی را منقلب میساخت چنان که در صحیح بخاری از ابن مسعود روایت شده است که پیامبر ج خطاب به من فرمود: برایم قرآن بخوان، عرض کردم برای شما بخوانم و حال آنکه قرآن خود بر شما نازل گشته است؟ ایشان پاسخ داد: من دوست دارم آن را از کسی غیر از خودم بشنوم، به این ترتیب سوره نساء را بر ایشان تلاوت کردم تا آنجا که به این آیه رسیدم: ﴿فَكَيۡفَ إِذَا جِئۡنَا مِن كُلِّ أُمَّةِۢ بِشَهِيدٖ وَجِئۡنَا بِكَ عَلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ شَهِيدٗا٤١﴾[النساء: ٤١] «پس چگونه است (حال آنان) آنگاه که از هر طایفهای گواهی آریم و تو را بر این امّت به گواهی خواهیم».
آنگاه ایشان فرمود کافیست در حالی که اشک از چشمهای مبارک وی سرازیر گشته بود.[٤]
پروردگارا قرآن چه اسراری در خود نهفته دارد؟
این اشک ریختن با همهی اشک ریختنهای دیگر متفاوت است. این حس و حال درونی با همه احوال دیگر فرق دارد. این آرامش و اطمینانخاطر را نمیتوان هیچ کجای این عالم افسونگر یافت؛ آرامشی که در پی آن گویی همه مصیبتها پا پس کشیدهاند و تمام دردها پایان یافتهاند و سعادت با همه وجود خود رو به سوی آدمی نهاده است.
جمادات نیز منقلب میشوند... از نوای قرآن تاثیر میگیرند... نزدیک است تکه تکه شوند و هیبت کلام خدواندی، آنها را به کرنش وامیدارد.
زنان و فرزندان برای شنیدن قرآن گرد هم میآیند و بزرگی از ایشان که به منظور رایزنی درباره اسیران جنگ، قدم پیش گذاشته است با شنیدن این کلام مبارک به وجد میآید و همهی وجود خویش را تسلیم میبیند.
گروهی از جنینان، برخی دیگر را امر به سکوت میکنند و با تعجب و شگفتی به این نوای آسمانی گوش فرا میدهند و آنگاه برای انذار قوم خویش به سوی آنان باز میگردند.
و مومنان...
همان کسانی که در مقابل پروردگار خویش زانوی خشوع و خضوع میزنند و تمامی جسم ایشان به دور از کبر و غرور برآمده از خواستههای نفسانی با شنیدن آیات خداوندی به لرزه میافتد و صادقانه اشک، عطش گونههای چون شورهزار ایشان را سیراب میکند.
ملائکهی کرام با شنیدن صدای تلاوت قرآن از سرزمین حجاز و در دل تاریکی شب رو به سوی زمین میگذارند و پیامبران با شنیدن سخن وحی، اشکریزان برای سجده رو به سوی زمین میروند.
پیامبر رحمت با شنیدن آیاتی از کلام مبارک، لحظهی گواهی دادن بر مردم را به خاطر میآورد و شدت اشک، ایشان را وادار میسازد تا ابن مسعود را امر به پایان تلاوت سازند.
پروردگارا کلام تو چه عظیم است و کتاب تو چه زیبا و نیکوست.
آیا شایسته است این چنین کتابی را با این اندازه از منزلت و زیبایی وا گذاریم؟
آیا شایسته است که روزانه دهها خبر، ایمیل و مقاله مطالعه کنیم و نصیبی از کلام خداوندی نداشته باشیم؟
آیا آنچه مردم نگاشتهاند از کتاب پروردگار عالمیان مهمتر و عظیمتر است؟
آیا کلام مخلوقات از کلام خالق بیهمتا والاتر است؟
پیامبر ج از قوم خویش و از آنان که قرآن را از زندگی خویش حذف کردهاند به معبود بیهمتا شکایت میبرد و چه اندازه تاسفبار است اگر ما نیز در این صفت ناپسند با این عده شریک شویم.
﴿وَقَالَ ٱلرَّسُولُ يَٰرَبِّ إِنَّ قَوۡمِي ٱتَّخَذُواْ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورٗا٣٠﴾[الفرقان: ٣٠]
«در آن روز رسول (به شِکوه از امت در پیشگاه ربالعزّه) عرض کند: بارالها (تو آگاهی که) امّت من، این قرآن را به کلّی متروک و رها کردند».
آیا مصیبتی از این والاتر و خسارتی از این بیشتر وجود دارد؟
آیا شایسته است برخلاف کلام پیامبر، محبوب دلهای ما، هم او که جان و خانواده و اموالمان به فدای او باد عمل کنیم؟
آیا شایسته است از جملهی آنان باشیم که با رفتار خویش پیامبر را آزار میدهند؟
تفاوت ما با دشمنان پیامبر کدام است اگر راضی به حزن و اندوه ایشان باشیم؟
تدبر در کلام خالق یکتا زمان چندانی از اوقات روزمره ما را دربرنخواهد گرفت و صرفا کافیست لحظاتی کوتاه را به کلام پروردگار عالمیان اختصاص دهیم، همچون مسافری در مسیر پندها، احکام و اخبار آن سیر کنیم و با بهرهمندی از آیات زیبای آن، نفس خویش را پالایش نماییم و از معادن اخلاقی و التزامات حقوقی آن استفاده بریم.
[٢]- بخاری: ٤٨٥٤.
[٣]- بخاری: ٥٠١٨.
[٤]- بخاری: ٥٠٥٥.