خطوط اساسی اسلامشناسی
شایسته است قبل از هر چیز بدانیم اسلام یک مجموعه از افکار پراکنده و راههای متفرق که از اینجا و آنجا جمعآوری شده، بگونهای که با یکدیگر هیچ رابطهای نداشته باشند، نیست، بلکه نظامی است که مبانی آن بر اساس محکم و استواری پیریزی شده است و ارکان عظیم و بزرگ آن در کنار جزئیات کوچک و دقیق بوسیلۀ آن مبانی محکم با ارتباطی منطقی پیوند دارد. پس در اسلام احساس مکتب بعنوان یک ایمان است نه یک فرهنگ، احساس شناخت اسلام بعنوان یک عقیده و درک اسلام بعنوان یک حرکت انسانی، تاریخی و فکریست، مکتب عبارت از یک منظومهای که در آن منظومه احساسات فردی، رفتار اجتماعی، خصوصیات اخلاقی و بخصوص عقاید فلسفی، مذهبی و اجتماعی انسان هر کدام سیارهای هستند که گرد یک خورشید میچرخند و یک منظومه هماهنگ و معنیدار میسازند و بطرف یک جهت در حرکتند. پس مکتب است که حرکت ایجاد میکند، سازندگی و قدرت اجتماعی ایجاد میکند، رسالت و مسئولیت انسانی به آدم میدهد و برای اینکه حرکت اجتماعی اسلامی در مسیر راستین خود به سوی هدف نهائی پیش برود و در اصطکاک با نیروهای ارتجاعی و بازدارنده تغییر جهت ندهد و به راههای انحرافی کشیده نشود، همواره باید یک حرکت فکری «پیشرو» آن را رهبری کند و پایههای عقیدتی و سنگرهای ایدئولوژیکی مردم مسلمان را استحکام بخشد و برای آگاهی به این حرکت و خودسازی خویش ناگزیر هر فرد مسلمان باید یک جهانبینی داشته باشد تا براساس آن، با جهان هستی روبرو گردد و موقعیت انسان و فلسفه هستی خود را در این جهان بداند و بشناسد و به نقش انسان و مسئولیتهایش و روابط او با آفریدگار و جهان هستی پی ببرد و براساس این شناخت و آگاهی، خط مشی آینده و نوع نظامی که آئین زندگی او را میسازد، روشن سازد و براساس این جهانبینی است که ملتی با رنگ و نشان خاص و منحصر بفرد و پیشوای بشریت و نجاتبخش انسان از مکتبهای گمراه، و بنیانگذار آئین خدا در روی زمین بوجود میاید. پس اعتقاد به یک ایدئولوژی و داشتن یک جهانبینی درست، بزرگترین وسیله پیشبرد انسان به نظامی است که ضامن سعادت و پیروزی هر دو جهان میباشد بنابراین سعی کردیم که در این چند سطر خطوط اساسی جهانبینی و ایدئولوژی اسلامی را مختصراً به خوانندگان گرامی ارائه دهیم تا در پرتو آن بتوانند ازکتب مختلفی که در این زمینه نوشته شده حداکثر استفاده را کرده مسئولیت و دین خویش را در قبال اسلام و انسانیت اداء کنند.
چنانکه میدانید «تعرف الأشیاء بأضدادها»، چیزها توسط ضدشان شناخته میشوند. بنابراین، از ذکر جهانبینی و ایدئولوژیهای مادی و جاهلی نیز دریغ نکردیم تا در مقایسه دو جهانبینی، جهانبینی اصیل اسلامی روشنتر گردد.
وما توفيقي إلا بالله العلي العظیم