آزاد شدن سلمان از قید بردگی
بعد از جنگ «أحد»، پیامبراکرم ص از سلمان خواستند که با آقایش مکاتبه [۶] نماید، تا از قید بردگی آزاد گردد.
سلمان این امر را با آقایش در میان گذاشت. او شرط نمود که اگر سلمان سیصد درخت خرما برایش بکارد (البته به شرط سبز شدن) و همچنین چهل اوقیه طلا (حدوداً پنج کیلو) به او بدهد، آزاد است.
سلمان شروط آقایش را با پیامبر ص در میان گذاشت. پیامبر ص براساس مفاد آیهی کریمهی: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰ﴾ [المائدة: ۲] [۷]. به یاران دستور دادند، تا در کندن گودال برای کاشتن نخلها با سلمان همکاری کنند. پیامبر عزیز خود نیز شخصاً در کاشتن نخلها به سلمان کمک نمودند و به برکت ایشان، نخلها زود سبز شدند.
بعد از مدّتی مقداری طلا نیز به خدمت رسولخدا ص آوردند تا در راه خدا به نیازمندان ببخشد. پیامبر آن طلاها را به سلمان دادند تا به آقایش بدهد و خود را آزاد کند. سلمان س عرض کرد: یا رسولالله! با این مقدار کم چگونه آقایم قبول خواهد کرد که مرا آزاد کند؟
پیامبر بر آن طلا دعای برکت خواند و فرمود: اکنون برو آن را به آقایت بده و مطمئن باش خدا به آن برکت خواهد داد.
سلمانس سوگند یاد کرده است که آن مقدار طلا را که به ظاهر کم بود، وزن کردم، مشاهده نمودم چهل أوقیه (پنج کیلو) است.
او طلاها را به آقای خود داد و از قید بردگی آزاد شد. او بعد از آن توانست در همهی غزوات شرکت نماید و همچون سربازی مخلص و فداکار در خدمت پیامبر باشد.
هنگامی که پیامبر میان یارانش پیمان اخوت (برادری) برقرار مینمود، عقد اخوت او را با ابوالدرداء بست.
[۲] در معجم البلدان (۲/۱۹۶) از هبة الله شیرازی نقل شده که سلمان س بعد از فتح اصفهان، به مسقط رأس خود (جی = جیّان) برگشته و مسجدی نیز در آنجا بنا کرده است. [۳] سلمان ابتدا «روزبه» نام داشته اما هنگامی که ایمان آورد، پیامبر ص نام ایشان را به «سلمان» تغییر دادند. [۴] موصل یکی از شهرهای شمال عراق است که بر روی رودخانه دجله واقع شده است. [۵] عموریة یکی از شهرهای قدیم سوریه بود. [۶] مکاتبه در واقع قراردادی بود بین برده و آقایش که به موجب آن، برده میبایست خود را در مقابل پرداخت مبلغی پول (قسطی یا نقدی) از آقایش بخرد. [۷] «با یکدیگر مدد کنید بر نیکوکاری و پرهیزگاری».