اول: موضوع هدايای حج
البته بسیارجای خوشحالی است که الحمدلله در جامعه اسلامی ما عرف رد و بدل کردن هدایا یا به اصطلاح دادن کادو به شدت وجود دارد، این یک سنت نبوی است که همچنانکه پیامبر گرامیمانصفرمودند: «تهادوا تحابوا». هدیه بدهید که هدیه دادن باعث دوستی متقابل میگردد، و بدون شک جامعهای که اینگونه مظاهر عالی اخلاق را رعایت کند الفت و محبت دائم بر آن جامعه حاکم خواهد بود،اما افراط و تفریط در هر بخش از زندگی که رخنه کند آن را به فساد میکشاند چه آن بخش دینی باشد چه اجتماعی و چه غیر آن،در گذشته مردم بنا بر دستور شریعت برای حج کردن، به اصطلاح فقهی فقط «زاد و راحله» لازم داشتند یعنی کرایه رفت و برگشت و خرج خود و خانواده تا وقتی که برگردند.
اما متأسفانه امروز بر أثر افراط جامعه در باره هدایای حج چه بسا که بسیاری از برادران و خواهران توفیق مشرف شدن به حج را حاصل نمیکنند نه اینکه زاد و راحله نداشته باشند، خیر! بلکه برای آنکه پول هدیه ندارند، یا آنهمه تشکیلات و تکلفاتی که بعضی عزیزان پس از حج براه میاندازند مثلا اگر کسی برای حج کردن دو تومان لازم داشته باشد باید حد اقل حساب شش تومان را بکند و إلا نمیتواند حج کند، پس از بازگشت هم که محفل پذیرایی از حاجی آقا گاهی آنقدر پرتکلف میشود که ممکن است طرف زیر قرض برود.
ممکن است بعضی بپرسند مگر اشکالی دارد من دوست دارم هدیه خوب بدهم، خوب پذیرایی کنم آیا شرعا مانعی وجود دارد؟ خیر هیچ مانع شرعی وجود ندارد اما مشکل برای کسانی تراشیده میشود که اینقدر دسترسی و امکانات ندارند، و تصور میکنند که این خرجهای گزاف هم جزو لوازم حج است، و یا خدای نکرده به دام ریا کاری گرفتار میشوند که فلانی چنین و چنان کرد اگر من نکنم مردم چه خواهند گفت!، به همین دلیل بسیارند کسانی که خیلی راحت میتوانند حج کنند بشرطیکه حج مثل نماز عادی باشد، همچنانکه بنده مسلمان راحت به مسجد میرود و بر میگردد باید حاجی نیز راحت بتواند به حج برود و برگردد، چون او در واقع برای ادای یک فریضه میرود که خداوند از او خواسته نه برای تظاهر ریا کاری و پزدادن و ارباب شدن.
پس لقب حاجی آقا هم یک پسوند اضافی است و چه بسا مکن است از طریق این لقب کد خدا پَروَر و آن هدایا و پذیراییهای أحیاناً ریایی، خدای نکرده حجی باقی نماند و جز خستگی و هدر دادن مال و کسب یک شهرت آنی چیزی دستگیر حاجی آقا نشود! البته اگر خود شخص انتظار نداشته باشد و بقیه او را حاجی بگویند اشکالی ندارد، نه مثل بنده خدایی که از حج بر گشته بود کسی صدا زد، آقای فلانی! بلا فاصله بر گشت و گفت: مگر کوری ندیدی که از حج برگشتهام چرا حاجی فلانی نمیگویی؟!.
البته به نیت هیچکس شک نمیکنیم مالک دلها و آگاه اسرار فقط خدا است این خواهش ماست که عبادت را مشکل نکنید، خداوند همه مان را از شر نفس امّاره و شیطان مکار نجات بخشد و نیاتمان را خالص گرداند.
البته برادران و خواهرانی که قبلا حج فرض را انجام دادهاند - که انشاءالله خداوند قبول فرماید - مستحضر هستند که اگر همان مبلغی که میخواهند مجدداً با آن حج کنند چند خانواده فقیر را تأمین کنند، اجر چندین حج نفلی را خواهند برد. بقول معروف:
دل بدست آر که حج اکبر است از هزاران کعبه یک دل بهتراست
بسیارند کسانی که به لطف خدا این خواهش ما را پذیرفتهاند و هر ساله خرج یک حج را صرف تأمین مستمندان میکنند، انشاءالله که مورد قبول پروردگار مهربان قرار گیرد.
اگر کسی گفت من توانایی دارم که هم خودم هر سال حج کنم و هم پول یک حج را صرف فقراء کنم (البته غیراز زکات فرض) میگوئیم: ﴿ذَٰلِكَ فَضۡلُ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ﴾پس شکر خدا باید کرد.
موضوع دوم:
موضوع دومی که میخواستم خدمت شما عرض کنم موضوع بسیار مهمی است،همچنانکه قبلاً اشاره کردم افراط و تفریط در هر بخش از زندگی اعم از دینی و غیر دینی باعث انحراف میگردد، البته باز هم جای خوشبختی است که عموما در فرهنگ ما احترام متقابل وجود دارد و الحمدلله همه به یکدیگر احترام میگذارند، اما به همان دلیل افراط و تفریطی که عرض کردم گاهی این احترام از حدود خودش پا جلوتر میگذارد و خدای نکرده مرتکب احترام و تعظیمی میشویم که از دیدگاه شریعت جز برای خدا جایز نیست.
برادران و خواهران استحضار دارند که خود مفهوم عبادت و پرستش همان کرنش ونیایش و همان تعظیم و احترام فوق العاده است که به اشکال مختلف صرفاً برای خدا اختصاص یافته است لذا خداوند متعال هیچ نوع عبادت و پرستشی را جز برای خودش حتی برای پیامرش جایز نشمرده است، مثلاً اعمالی از قبیل نذر و قربانی هیچ مفهومی غیر از پرستش ندارند، قربانیای که ما انجام میدهیم آیا غیر از پرستش مفهومی دارد؟ چرا قربانی میکنیم؟ آیا خداوند به گوشت و خون احتیاج دارد؟ خیر، گوشت و خون آن به خدا نمیرسد، آنچه به خدا میرسد اخلاص و تقوای شخص است، لذا خداوند متعال میفرماید: ﴿لَن يَنَالَ ٱللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَآؤُهَا وَلَٰكِن يَنَالُهُ ٱلتَّقۡوَىٰ مِنكُمۡ﴾[الحج: ۳٧]. پس خدا خواسته که فقط او را تعظیم کنیم، جز او در برابر کسی تعظیم و کرنش نکنیم همچنین است نذر کردن، که فقط برای خدا انجام میگیرد، چون از عادات مشرکین این بود که در جلو بتها نذر و قربانی میکردند، خداوند این عمل را عبادت دانست که جز برای خودش جایز نسیت، لذا میبینیم در قرآن کریم از زبان مادر حضرت مریمعلیهما اسلام میفرماید: ﴿إِذۡ قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ عِمۡرَٰنَ رَبِّ إِنِّي نَذَرۡتُ لَكَ مَا فِي بَطۡنِي مُحَرَّرٗا فَتَقَبَّلۡ مِنِّيٓ﴾[آلعمران: ۳۵].
«پروردگارا!من آنچه در شکم دارم برای تو نذر کردم که از هر قیدی آزاد باشد پس از من بپذیر».پس نذر عبادت است و فقط برای خدا باید انجام گیرد.
همچنین خداوند آنچه را که نام غیر خدا بر او برده شود در ردیف گوشت خوک شمرده است: ﴿حُرِّمَتۡ عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَيۡتَةُ وَٱلدَّمُ وَلَحۡمُ ٱلۡخِنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيۡرِ ٱللَّهِ﴾[المائدة: ۳].
«مردار و خون و گوشت خوک و آنچه که نام غیر خدا بر آن برده شود بر شما حرام شده است».حتی علماء گفتهاند در حالت مجبوری و اضطرار که انسان از گرسنگی در معرض هلاکت قرار داشته باشد، اگر هم گوشت خوک در دسترس باشد وهم نذر غیر الله، باید از گوشت خوک بخورد چون حرمت نذر غیر الله از گوشت خنزیر هم شدیدتر است، و در حدیث صحیح است که شخصی فقط بخاطر نذر کردن یک مگس وارد دوزخ گردید، پس هر گونه نذر و نیاز و قربانی فقط برای خداست و انجام آن برای غیر خدا انسان را به شرک میکشاند.
این مقدمه چینی برای اصل موضوع بود و آن اینکه متأسفانه اخیرا رواج یافته که اگر شخصیت مهمی به جایی برود مردم به خاطر آنکه اخلاص خودشان را ثابت کرده و درست از او استقبال و پذیرایی کرده باشند، جلویش گاو وگوسفند میکشند مثلا هنوز فلانی به شهر وارد نشده که گاو وگوسفند را از شهر بیرون میبرند و جلو پایش سر میبرند، عین این عمل در بعضی جاها برای حاجی انجام میگیرد!.
سبحان الله! این چه غفلت است ازیک سو حاجی رفته و توبه کرده که گویا! از هر گونه گناهی پاک شده است و از سوی دیگر مخلصین حاجی آقا عملی انجام میدهند که در قاموس شریعت به آن شرک گفته میشود و طبعاً حاجی در این گناه با آنها شریک است، مگر اینکه آنها را منع کرده باشد و به آن راضی نباشد، خیلی خطرناک است کاری که سعادت و شقاوت ابدی انسان به آن بستگی دارد باید خیلی در باره آن مواظب بود.
پس مسئولیت بدوش همه است بعضی بخاطر آنکه از زیر بار شانه خالی کنند میگویند کسی که به ما نگفت! شما چرا نپرسیدید؟ چرا دقت نکردید؟ برای خریدن یک متر پارچه دو ساعت راه میروید و چانه میزنید؛ چطور برای آباد کردن یا خراب کردن آینده خود راه نمیروید و نمیپرسید، مسئله، مسئله آخرت است، مسیر هر کسی توسط خود او مشخص میشود اینگونه مسائل شوخی بردار وقابل تأخیر نیست، کوچکترین سستی و تنبلی و غفلت ممکن است خدای نکرده انسان را برای همیشه نابود کند شما وقتی راننده هستید چقدر هوشیار و بیدارید؟ چند تا عمل را به یک وقت مواظب هستید: دنده، گاز، کلاچ، ترمز، آئینه جلو، آئینه عقب، همه را باید مواظب باشید، صفحه آمپر را هم باید زیر نظر داشته باشید فقط بخاطر آنکه مؤقتاً! جان خود را نجات دهید ومؤقتاً! به مقصد برسید، بنظر شما رسیدن به بهشت و نجات از دوزخ مقصد بزرگی نیست؟ و به اندازه رانندگی هم مواظبت لازم ندارد؟ باید شما منتظر بنشینید که روحانی خدمت شما بیاید و به شما ابلاغ کند که فلان کار درست است یا نیست؟! شما چرا قرآن نمیخوانید؟ چرا تفسیر نمیخوانید؟ چرا کتاب نمیخوانید؟ چرا سؤال نمیکنید؟
امیدواریم که خداوند همۀ مان را از خواب غفلت بیدار نماید، و به ما توفیق عنایت فرماید که بتوانیم خود را از شر نفس و شیطان و از شر اعمال بدمان نجات دهیم.
پس ای خدای مهربان! عاجزانه از تو میخواهیم که حج و توبه ما را، نماز و دعای ما را، و تمام عبادات و اعمال نیک ما را، به بارگاه خودت بپذیری و وسیله نجاتمان قرار دهی. آمین.
مخلص و دعاگوی شما
عبدالله حیدری
دی ماه ۸۱ خورشیدی.