درس چهارم: شعار حج هشدار در باره شرک است
در درسهای گذشته فضیلت تلبیه را، و اینکه تلبیه مشتمل براعلان توحید و ترک هرگونه شرک است را بیان کردیم، لذا صحابی جلیل القدر حضرت جابر ابن عبداللهسهنگامی که حج رسول خداصرا توصیف میکند میفرماید: پس رسول خداصندای توحید بلند کرد «(فأهل بالتوحيد) لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ، إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْـمُلْكَ ، لا شَرِيكَ لَكَ» [۲۳].
پس حضرت جابرساینرا اعلان توحید نامید زیرا در این تلبیه اخلاص برای خدا و ترک هر گونه شرک است، و اینرا میرساند که تلبیه صرفا کلمات خشک و توخالیای نیست که هیچ معنایی نداشته باشد، بلکه معانی بسیار بزرگ و محتوای بسیار عمیق دارد، آری روح دین، اساس دین و زیر بنایی که تمام دین برآن استوار است در تلبیه میدرخشد «توحید بارتعالی». بنابراین، هر کس این کلمات را بر زبان میآورد و اعلان توحید میکند باید معانی این کلمات بزرگ را در ذهن مستحضر داشته باشد و بداند که چه دارد بر زبان میآورد، تا اینکه در این اعلان بزرگ صادقانه عمل کرده باشد و سخنش با حقیقت حالش سازگار باشد، چون مقتضای توحید این است که از آن حفاظت کند، حقوقش را مراعات کند، از تمامی آنچه مخالف با روح توحید است برحذر باشد و از هر گونه شرکی بپرهیزد، جز خدا از هیچ کس و هیچ چیزی نخواهد، و جز خدا از کسی کمک نجوید، جز خدا بر کسی توکل نکند، یاری و نصرت جز از خدا نخواهد،و هیچ نوعی از انواع عبادت را جز برای خدای یکتا انجام ندهد، خدایی که بخشیدن و نبخشیدن، کم کردن و زیاد کردن، فایده و ضرر فقط دردست اوست ﴿أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَيَجۡعَلُكُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ ٦٢﴾[النمل: ۶۲].
«آیا کیست که دعای درمانده را چون بخوانَدَش اجابت میکند و بَلا را میگرداند، وشما را جانیشنان (پشینیان بر) روی زمین میکند آیا با خدا خدایی هست چه اندک پند میگیرید».
و مسلمان هنگامی که در تلبیهاش میگوید: «لاشريك لك»باید با حقیقت شرک آشنا باشد و خطر آن را درک کند، و بشدت از وقوع در آن حذر داشته باشد، یا حتی از وقوع در اسباب و وسائل و راههایی که انسان را به شرک میکشاند، زیرا شرک بزرگترین گناهی است که در باب نافرمانی خدا انجام میگیرد، لذا عقوبتی که شرک در دنیا و آخرت بدنبال دارد هیچ گناهی ندارد، ازمیان تمامی گناهان جز با توبه قابل بخشش نیست، لذا خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِيمًا ٤٨﴾[النساء: ۴۸].
«(بدانید که) خداوند این (گناه) را که برایش شریک قائل شوند نمیبخشد و هر گناهی را که فروتر از آن است برای کسی که بخواهد میبخشد، و هر کس که به خدا شرک ورزد در حقیقت گناه عظیمی را برساخته است».و میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا ١١٦﴾[النساء: ۱۱۶].
«خداوند این (گناه) را که برایش شریک قائل بشوند نمیبخشد و (هرگناهی) فروتر از این را برای هر کس که بخواهد میبخشد و هر کس به خداوند شرک ورزد دچار گمراهی دور و درازی شده است».
و میفرماید: ﴿إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٖ﴾[المائدة: ٧۲].
«هر کس به خداوند شرک آورد خداوند بهشت را بر او حرام میگرداند و سرا و سرانجام او دوزخ است و ستمکاران (مشرک) هیچ یاوری ندارند».
همچنین میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكَ لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٦٥﴾[الزمر: ۶۵].
«و به راستی بر تو و بر کسانی که پیش از تو بودهاند و حی شده است که اگر شرک ورزی عملت تباه گردد و بیشک از زیانکاران باشی بلکه خداوند را بپَرست و از سپاسگذاران باش».
آیاتی که در تأیید این معنا در قرآن کریم آمده خیلی زیاد است که خداوند متعال بوسیله آنها بندگانش را از شرک بر حذر میدارد و آنان را از شدت خطر و پیامدهای سویی که شرک در دنیا و آخرت بدنبال دارد آگاه میکند، آری شرک عاقبت وخیم و ﭗیامدهای خطرناک و پایان دردناکی بدنبال خواهد داشت و مرتکب آن جز محرومی و پشیمانی و زیان و نامرادی فایدۀ دیگری بدست نخواهد آورد، پس شرک بزرگترین گناه است و در عین حال بزرگترین ظلم، زیرا محتوای آن جسارت به مقام والای پروردگارجهانیان است، و مرتکب این جنایت بزرگ گویا حق خالص خدا را دارد به غیر خدا میسپارد وغیر او را با ذات پاک او شریک و برابر میپندارد، و این کار با مقصود خلقت و تصرف مطلق او تناقص و منافات کلی دارد، و چنین جسارتی، بزرگترین عناد و سرکشی در برابر پروردگار جهانیان است، سرکشی از طاعت و ذلت در برابر او، بلکه دراین خیانت بزرگ تشبیه مخلوق به خالق یکتا و توانا است، چگونه کسی را که حتی برای خودش هیچ فایده و ضرر و مرگ و زندگیای را مالک نیست میتوان به خالق کل و پادشاه کل و اختیار دار کل و مرجع کل تشبیه داد و ذاتی که همه چیز این جهان در دست اوست و همه باید به او رجوع کنند،ذاتی که آنچه بخواهد انجام میگیرد و آنچه نخواهد هر گز انجام نخواهد گرفت اگر او ببخشد کسی نیست که مانع گردد و اگر او باز دارد کسی نیست که بتواند ببخشد، ذاتی که اگر دروازه رحمتش را برای انسانها باز کند کسی نیست که آن را ببندد و آنچه را که او ببندد کسی نیست که بعد از او بتواند بازش کند.
پس بر هر مسلمانی واجب است که بشدت از شرک و وقوع در دام شرک بترسد، حضرت ابراهیم÷که پیامبر و خلیل خداست در دعایش میفرماید: ﴿وَٱجۡنُبۡنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ ٣٥ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ﴾[ابراهیم: ۳۶].
«(پروردگارا!) مرا وفرزندانم را از پرستش بتان دور بدار، پروردگارا! آنها بسیاری از مردم را به گمراهی کشاندهاند».پس او که پیامبر است از شرک میترسد و دعا میکند که خداوند او و فرزندانش را از شرک سلامت نگهدارد، دیگران باید چه کنند؟ چنانکه ابراهیم تیمی/میفرماید: «ومن يأمن من البلاء بعد ابراهيم» [۲۴]. «پس کیست که پس از ابراهیم ÷-بدون دعا و کوشش -از مصبیت نجات یابد». بنابراین هر قلب زندهای باید از شرک بپرهیزد و همواره از خدا بخواهد که او را از ملوث شدن به آن نجات دهد، کما اینکه بر هر بنده مؤمنی واجب است که حقیقت شرک و أسباب آن و مبادی و انواع آن را بشناسد تا اینکه از وقوع درآن در امان بماند، لذا حذیفه ابن الیمانسمیفرماید: «مردم در باره خوبیها از رسول خداصمیپرسیدند اما من از بدیها میپرسیدم از ترس آنکه مبادا بدان گرفتار آیم» [۲۵].
چون کسیکه جز خیر چیزی نمیشناسد، ممکن است به شری گرفتار آید در حالیکه میداند آن شر است در این صورت یا آن را مرتکب میشود یا حد اقل مانند کسی که آن را میشناسد دیگران را از آن باز نمیدارد لذا عمر فاروقسفرمودند: «إنما تنقض عرى الاسلام عروة عروة إذا نشأ في الإسلام من لم يعرف الجاهلية» [۲۶].
«بطور قطع شیرازۀ اسلام از هم خواهد پاشید اگر در اسلام فقط کسانی رشد کنند که جاهلیت را نشناختهاند».
دوری ازتمامی انواع شرک و خالص کردن توحید برای خداوند یکتا اصل و زیر بنایی است که باید همه عبادتها و طاعتهایی را که انسان بوسیله آن به پروردگارش نزدیک میشود بشمول حج وغیره بر آن بناگردد.
چنانکه خداوند در سورۀ حج میفرماید: ﴿وَأَذِّن فِي ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ يَأۡتُوكَ رِجَالٗا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٖ يَأۡتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٖ ٢٧ لِّيَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ وَيَذۡكُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ فِيٓ أَيَّامٖ مَّعۡلُومَٰتٍ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُم مِّنۢ بَهِيمَةِ ٱلۡأَنۡعَٰمِۖ فَكُلُواْ مِنۡهَا وَأَطۡعِمُواْ ٱلۡبَآئِسَ ٱلۡفَقِيرَ ٢٨ ثُمَّ لۡيَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡيُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡيَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَيۡتِ ٱلۡعَتِيقِ ٢٩﴾[الحج: ۲٧-۲٩].
«درمیان مردم برای حج ندا در ده که پیاده و سوار بر هرشتر لاغری –که از هر راه دور میآیند – رو بسوی تو آرند، تا در منافعی که برای آنان هست حضور داشته باشد، و نام خداوند را در روزهای معین بر چار پایان زبان بستهای که روزیشان دادهایم ببرند (وقربانی کنند) آنگاه از آن بخورید وبه درمانده بینوا هم بخورانید آنگاه باید آلایشها را بزدایند، و نذرهایشان را وفا کنند و پیرامون بیت العتیق طواف کنند».
پس میبینیم که خداوند متعال در آیات کریمهای که از حج سخن میراند بشدت از شرک بر حذر میدارد و به اجتناب از شرک امر میفرماید و زشتی این فعل قبیح و زننده و پیامد سوء آن را بیان میفرماید که مرتکب این جسارت بزرگ گویا مانند کسی است که از آسمان پرت شود که یا طعمه لاشخوار گردد و یا طوفان او را به جای بسیار دوری پرت کند، کما اینکه خداوند متعال خلیلش حضرت ابراهیم÷را در آیه قبل از این آیه مأمور کرده که خانهاش را پس از آنکه او را در آن جای داده از شرک پاک گرداند و خودش را از ارتکاب شرک باز داشته است، میفرماید: ﴿وَإِذۡ بَوَّأۡنَا لِإِبۡرَٰهِيمَ مَكَانَ ٱلۡبَيۡتِ أَن لَّا تُشۡرِكۡ بِي شَيۡٔٗا وَطَهِّرۡ بَيۡتِيَ لِلطَّآئِفِينَ وَٱلۡقَآئِمِينَ وَٱلرُّكَّعِ ٱلسُّجُودِ ٢٦﴾[الحج: ۲۶].
«و چنین بود که جایگاۀ خانۀ (کعبه) را برای ابراهیم (با این دعوت) معین ساختیم که: چیزی را با من شریک میاور و خانهام را برای طواف کنندگان و (به عبادت) ایستادگان و رکوع (و) سجدکنندگان پاکیزه دار».
پس بنابر این آیاتی که پیرامون حج آمده سراسر هشدار در بارۀ شرک و باز داشتن از آن و بیان پیامدهای سوء آن است، که بطور صریح و آشکار بر پلیدی شرک و خطرات عظیم آن دلالت دارد، خداوند همۀ من و شما را از شرک بدور نگهدارد و به همه مان در گفتار و کردار اخلاص عنایت فرماید.
[۲۳] صحیح مسلم ۱۲۱۸. [۲۴] تفسیر ابن جریر ۸/۲۸۸. [۲۵] بخاری ۳۶۰۶ مسلم ۱۸۴٧. [۲۶] کتاب الفوائد از ابن قیم ص ۲۰۱ در این کتاب توضیح جالبی پیرامون این حدیث وجود دارد.