درس دهم: اخلاص در ذبح واجب است
یکی دیگر از روزهای بزرگ خداوند روز نحر است، روز دهم ذی الحجه، روز عید مبارک أضحی یا قربانی، این روز به این دلیل روز نحر نامیده شده که مسلمانان در آن، با قربانی کردن چهار پایان حلال گوشت به پروردگارشان تقرب میجویند، پس در این روز حجاج هدایایشان را وسایر مسلمین در سراسر دنیا قربانیهایشان را به بارگاه خداوند بزرگ و بینیاز تقدیم میدارند، و بدینوسیله به بارگاه ملکوتی آن ذات بینیاز تقرب میجویند، لذا خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٖ جَعَلۡنَا مَنسَكٗا لِّيَذۡكُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُم مِّنۢ بَهِيمَةِ ٱلۡأَنۡعَٰمِۗ فَإِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ فَلَهُۥٓ أَسۡلِمُواْۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُخۡبِتِينَ ٣٤ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَٱلصَّٰبِرِينَ عَلَىٰ مَآ أَصَابَهُمۡ وَٱلۡمُقِيمِي ٱلصَّلَوٰةِ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ ٣٥ وَٱلۡبُدۡنَ جَعَلۡنَٰهَا لَكُم مِّن شَعَٰٓئِرِ ٱللَّهِ لَكُمۡ فِيهَا خَيۡرٞۖ فَٱذۡكُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَيۡهَا صَوَآفَّۖ فَإِذَا وَجَبَتۡ جُنُوبُهَا فَكُلُواْ مِنۡهَا وَأَطۡعِمُواْ ٱلۡقَانِعَ وَٱلۡمُعۡتَرَّۚ كَذَٰلِكَ سَخَّرۡنَٰهَا لَكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ٣٦ لَن يَنَالَ ٱللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَآؤُهَا وَلَٰكِن يَنَالُهُ ٱلتَّقۡوَىٰ مِنكُمۡۚ كَذَٰلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمۡ لِتُكَبِّرُواْ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَىٰكُمۡۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٣٧﴾[الحج: ۳۴-۳٧].
«و برای هر امتی طریقهای برای قربانی قرار دادهایم، تا اینکه بر آنچه از چهار پایان به آنان روزی دادهایم ـ به هنگام ذبح ـ نام خدا را یاد کنند آری خدای شما خدای یگانه است، پس برای او تسلیم باشید و بشارت ده فروتنان را، کسانی که چون خدا یاد کرده شود دلهایشان را خوف و ترس فرا گیرد. و کسانی که در مقابل آنچه به آنها میرسد صبر کنندگانند و بر پا دارندگان نماز و کسانی که از آنچه روزیشان دادهایم انفاق میکنند وشترهای چاق و فربه را برای شما ـ در موسم حج ـ از شعائر الهی قرار دادیم که برای شما در آن خیر و برکت است، پس ـ به هنگام قربانی کردن ـ در حالیکه آنها ایستادهاند بر آنها نام خدا را ببرید، و چون پهلویشان بر زمین قرار گیرد ـ و سردشود ـ از آن بخورید و به فقیران قانع و نیز فقیرانی که میطلبند بخورانید، بدینسان آنها را برای شما رام کردیم تا اینکه شکر گذاری کنید، گوشتهای آنها و خونهایشان هر گز به خدا نمیرسد بلکه تقوای شماست که به او میرسد بدینگونه آنها را برای شما مسخر کردیم تا بخاطر آنکه شما را هدایت کرده است، خدا را بزرگ بشمارید و بشارت ده نیکوکاران را».
یعنی مقصود صرفا سربریدن این جانوران نیست، بلکه به این دلیل سر بریدن آنها را برای شما مشروع قرارداده تا اینکه در هنگام ذبح خدا را یاد کنید، زیرا او آفریدگار و روزی دهنده شماست، پروردگار به هیچ چیزی از گوشت و خون آنها محتاج نیست او از همۀ مخلوقاتش بینیاز است آنچه که خدا میخواهد تقوای شماست ﴿وَلَٰكِن يَنَالُهُ ٱلتَّقۡوَىٰ مِنكُمۡ﴾[الحج: ۳٧]. آری آنچه در این عبادت و در سایر عبادات، مطلوب است تقوا و اخلاص و احتساب است -احتساب یعنی تصور پاداش گرفتن از خداوند- و نیت درست و طلب خوشنودی خداوند در هر عمل نیکو.
پس آنچه از این عبادت میآموزیم بزرگترین ترغیب و تشویق به اخلاص در قربانی است و اینکه مقصود صرفا باید رضا و خشنودی خداوند باشد، زیرا خداوند هیچ عملی را نمیپذیرد مگر آنکه خالص برای او باشد و جز خشنودی خدا هیچ غرضی در کار نباشد: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ١٦٣﴾[الأنعام: ۱۶۲-۱۶۳].
«بگو نماز و نیایش من و زندگانی و مرگ من برای خداست که پروردگار جهانیان است، شریکی ندارد و به همین فرمان یافتهام و من اولین مسلمانم».
علامه ابن کثیر/در تفسیر این آیه میفرماید: «خداوند متعال او را أمر میکند که به مشرکین خبر دهد،به کسانی که غیر خدا را میپرستند و به نام غیر او ذبح میکنند خبر دهد که او با آنان در این کار مخالف است، زیرا نماز و قربانی او صرفا به نام خدای لاشریک است، این آیه شبیه آیه کریمه: ¬﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ ٢﴾[الکوثر: ۲]. است، «أي أخلص له صلائك وذبحك». «یعنی نماز و قربانیات را برای او خالص گردان».
چونکه مشرکین بت میپرستیدند و به نام آنان ذبح میکردند خداوند متعال پیامبرش را دستور داد که با آنان مخالفت کند و از آنچه که آنان بدان گرفتارند روی بر گرداند و با نیت پاک و عزم راستین در خود اخلاص بوجود آورد.
مجاهد/در تفسیر آیۀ کریمۀ: ﴿إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي﴾میفرماید: «نسک عبارت از ذبح در حج وعمره است».
سفیان ثوری از سُدّی و ایشان از سعید بن جبیر رحمة الله علیهم نقل میکند که (نسکی) یعنی (ذبحی) سدی و ضحاک نیز بر همین نظراند [۶۱].
ذبح یا سربریدن عبادت بزرگی است که مسلمانان بوسیله آن به پروردگارشان تقرب میجویند، اعم از هدی و قربانی و عقیقه و نذر وغیره – گوسفند یا گاو یا شتری که حاجی آن را در حج یا عمره ذبح میکند در اصطلاح قرآن هدی گفته میشود – انجام این عبادت کما اینکه انجام هیچ عبادتی جز برای خدای یگانه جایز نیست.
از امیر المؤمنین علی مرتضیسروایت است که فرمود: رسول خداصچهار کلمه به من فرمودند: «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ لَعَنَ وَالِدَهُ وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ ذَبَحَ لِغَيْرِ اللَّهِ وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ آوَى مُحْدِثًا وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ غَيَّرَ مَنَارَ الأَرْضِ» [۶۲].
«خداوند لعنت کند کسی را که برای غیر خدا ذبح کند و خداوند لعنت کند کسی را که پدر و مادرش را لعنت کند و خداوند لعنت کند کسی را که مبتدعی (یا بدعت گذاری: کسی که در دین بدعت ایجاد میکند، یا آن را رواج میدهد یا دانسته به آن عمل میکند) را جای دهد و خداوند لعنت کند کسی را که منارۀ زمین را تغیر دهد».
معنای لعنت دوری از رحمت خداست، از میان چهار موردی که در این حدیث شریف ذکر گردیده «ذبح برای غیر خدا» از همه خطرناکتراست، لذا رسول گرامیصآن را در اول ذکر کردند، که این خود بیانگر اهمیت و اشاره به خطر این عمل ناپسند است، زیرا ذبح برای غیر خدا شرک است و بقیۀ اموری که در حدیث ذکر شده از گناهان کبیره هستند که بهر حال از نظر گناه و عقوبت به شرک نمیرسند، هر چیزی که بخاطر غیر خدا ذبح گردد شرک است و لو آنکه حقیر و بیارزش باشد حتی اگر کسی یک مگس هم بنام غیر خدا ذبح کند مرتکب شرک گردیده است چه رسد به اینکه نعمتهای پاک خداوند همچون شتر و گاو و گوسفند و غیره را ذبح و نذر گرداند.
از حضرت سلمان فارسیسبا سند صحیح روایت شده که فرمود: «مردی با یک مگس داخل بهشت گردید، و دیگری با یک مگس وارد دوزخ شد! گفتند: چگونه ممکن است؟ فرمود: در امتهای پیشین دو نفر از کنار عدهای بت پرست میگذشتند، معمول این بود که هر کس از آن مسیر میگذشت حتما باید چیزی به نام بت آنان نذرانه میداد، آنها برای یکی از این دو نفر گفتند: نذرانه تقدیم کن گفت: چیزی ندارم، گفتند: هرچه داری بده و لوآنکه یک مگس باشد، یک مگس گرفت و نذرانه داد و بخاطر آن مگس داخل دوزخ گردید، به دومی گفتند: نذرانه بده گفت: هرگز برای غیر خدا چیزی نذرانه نخواهم داد، گردنش را زدند و وارد بهشت گردید» [۶۳].
از این حدیث برمیآید که خطر شرک چقدر بزرگ است و شرک هر چند که در چیز اندک و حقیری باشد مستلزم دوزخ است، آن مرد بیچاره یک مگس بیارزش را نذر کرد اما جزایش دوزخ بود زیرا که در عبادت خدا غیر خدا را شریک کرد – نذر و ذبح و دعا و استغاثه و غیره از جمله عبادات است – این حال کسی بود که یک مگس نذر کرد پس کسیکه گوسفند و شتر و گاو چاق میکند و بر سر قبر، یا کنار زیارت، یا پای درخت مخصوص یا بنام شخص مخصوص و یا در جاهای دیگری به نیت پرستش غیر خدا ذبح میکند چه سزایی خواهد داشت.
امام شوکانی/میفرماید: «از مفاسد خطرناکی که چه بسا صاحبش را به پشت دیوار اسلام پرت میکند و او را از بالاترین قله دین با سر بر زمین میکوبد اینست که بسیاری از آنان بهترین ما یملک خود را از چهار پایان حلال گوشت میآورد و در کنار آن قبر به نیت اینکه به نزد او تقرب جوید و به امید آنکه آروزهایش را بر آورده سر میبُرد و نام غیر خدا را بر او میگیرد، گویا آن قبر را مانند بتی میپرستد، چون بین کسیکه برای سنگهای تراشیدهای که بت نامیده میشوند و کسیکه مثلا برای قبری ذبح میکند هیچ فرقی وجود ندارد، صرفا اختلاف در اسم تأثیری در حِلّ و حرمت نمیگذارد، چون به اتفاق همۀ مسلمین کسیکه شراب میخورد بهر حال شرابی است حالا چه با همان اسم شراب آن را بخورد و چه اسم دیگری روی آن بگذارد، حکمش یکی است،و در این شکی نیست که ذبح کردن نوعی از انواع عبادت است که خداوند مسلمانان را به آن مکلف نموده است، مانند هدی و فدیه و قربانی و غیره، پس کسیکه این قربانی را در کنار قبری انجام میدهد طبعاً هیچ غرض دیگری نمیتواند وجود داشته باشد جز اینکه قربانی کننده میخواهد صاحب آن قبر را تعظیم کند و از او جلب منفعت یا دفع مضرتی امیدوار است که بدون شک این عمل عبادت است و برای حجم و خطورت این گناه همین کافی است که بشنویم عبادتی برای غیر خدا دارد انجام میگیرد، لا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم، وانالله وانا اليه راجعون.
پیامبر خداصمیفرمایند: «لاعقرفي الاسلام»«در اسلام پی زدن نیست» عبدالرزاق صنعانی میفرماید: «انگیزه فرمودن حدیث این است که مردم در کنار قبر گاو و گوسفند پی میزدنند». این حدیث را أبوداود با سند صحیح از انس ابن مالکسروایت کرده است [۶۴]. پایان سخنان امام شوکانی/.
خداوند رحمت کند امام شوکانی را واقعاً که ایشان خیرخواهی فرمود و در برحذر داشتن از این امر خطرناک بسیار درست عمل نمود.
از خداوند کریم و مهربان مسئلت داریم که همه مان را از وقوع در آن حفاظت فرموده و تمامی اعمال مان را مطابق با سنت پیامبرش حضرت محمدصقرار داده و برای خودش خالص گرداند.
[۶۱] تفسیر ابن کثیر ۳/۳٧٧. [۶۲] صحیح مسلم ۱٩٧۸. [۶۳] کتاب الزهد از امام احمد بن حنبل ص ۳۲-۳۳و حلية الاولياء از أبو نعیم اصفهانی ۱/۲۰۳. [۶۴] شرح الصدور از امام شوکانی، در ضمن الجامع الفرید ص ۵۲٩-۵۳۰.