درس پنجم: تلبيه چه میآموزد؟
کلمات تلبیه منزلت بزرگ و دلالتهای عمیقی دارد، در صفحات گذشته پیرامون معانی ژرف و ﭗر بار کلمات تلبیه که به منظور نهادینه کردن توحید و زدودن شرک انتخاب گردیده سخن گفتیم و عرض کردیم که این کلمات به حق کلمات بزرگی است که معانی بسیار دقیق و روشن، اهداف ارزشمند و فوائد گستردهای را در بر دارد، و علماء همواره در باره اهمیت فوق العاده و منزلت بزرگ این کلمات و در باره معانی ژرف و فوائد بیشمار آنها سخن گفتهاند، بیش ازهمه و بگونهای شامل و مفصل در این باره علامه ابن مقیم جوزی در کتابش تهذیب السنن سخن رانده است [۲٧].
می فرماید: کلمات تلبیه قواعد بزرگ و فوائد مهمی را در بر دارد، آنگاه بیست و یک فایده ذکر میکند، من سعی خواهم کرد که در اینجا مهمترین و برجستهترین فوائدی که ایشان بر شمرده را خلاصه کنم:
از جمله میفرماید:
«لبيك»اجابت کردن دعوت دعوتگری است که ترا فرا خوانده و جواب دادن به ندای کسی که ترا صدا زده است، از نظر دستوری و از روی عقل درست نیست که انسان جواب کسی را بدهد که سخن نمیگوید، و کسی را نمیخواند، پس در این کلمه اثبات صفت کلام برای خداوند است.
این کلمه معنای محبت را در بر دارد، لبیک جز برای کسی که او را دوست داری و تعظیم میکنی گفته نمیشود، لذا در معنای آن گفته شده: پروردگارا! «انا مواجه لك بمـا تحب»«من به هر نحوی که تو دوست میداری به بارگاهت حاضرم». در عربی گفته میشود «امرأة لبة»یعنی زنی که فرزندش را دوست میدارد.
تلبیه، تعهد به دوام عبودیت را در بر دارد، لذا گفته شده که از معنی اقامت گرفته شده، یعنی «أنا مقيم على طاعتك»من بر طاعت توهمیشه پایدار خواهم بود.
تلبیه، معنای عاجزی و ذلت را در بر دارد، یعنی «خضوع بعد خضوع»بطور مداوم به خدمت حاضرم و فرمانبردار، چنانکه گفته میشود «أنا ملب بين يديك»من فرمانبردار تویم یعنی درپیش تو کاملا عاجز وناتوان و گوش بفرمانم.
تلبیه متضمن معنای اخلاص است، لذا گفته شده تلبیه از لب گرفته شده یعنی خالص.
تلبیه، متضمن اقرار واعتراف به صفت سَمْع (شنوایی) پروردگار است چون محال است که انسان به کسی لبیک بگوید که او دعایش را نشنود.
تلبیه مشتمل بر معنای تقرب و نزدیکی با خدا است لذا گفته شده که از «الباب»گرفته شده و آن به معنای نزدیک شدن است.
از دیگر فوائد تلبیه این است که آن را در احرام علامتی قرار داده شده که حاجی با تکرارآن از یک حال به حال دیگر و از یک رکن به رکن دیگری منتقل میگردد، چنانکه تکبیر در نماز وسیله منتقل شدن از یک رکن به رکن دیگراست، لذا سنت است که تا طواف را شروع نکرده تلبیه بگوید همین که طواف شروع شد تلبیه را قطع کند، سپس وقتی براه افتاد همچنان تلبیه میگوید تا اینکه به عرفات برسد هر گاه به عرفات رسید تلبیه را قطع میکند، همچنین در باز گشت تلبیه گویان به مزدلفه میآید همین که به مزدلفه رسید تلبیه را قطع میکند، بازهمچنان تلبیه گویان تا جمرات میرسد چون جمرۀ عقبه را زد تلبیه را قطع میکند، پس تلبیه شعار حج و علامت منتقل شدن از رکنی به رکن دیگر است، لذا حاجی ازهر رکنی که به رکن دیگر میخواهد داخل شود میگوید: «لبيك اللهم لبيك»چنانکه نماز گذار در حال منتقل شدن از رکنی به رکن دیگر الله اکبر میگوید، پس هرگاه مناسکش را تمام کرد تلبیه را قطع میکند چنانکه نماز گذار هر گاه با سلام از نمازش خارج شد تکبیرش قطع میشود.
از دیگر فواید تلبیه این است که شعار توحید در حج است شعار ملت ابراهیمی یعنی دین ابراهیم÷ که در واقع روح حج و مقصد آنست، بلکه روح و مقصد تمامی عبادتها است، لذا تلبیه کلید این عبادت است که فقط با آن میتوان به حج داخل شد.
تلبیه متضمن کلید بهشت و دروازۀ اسلام است که با آن میتوان وارد بهشت گردید، و آن کلمۀ اخلاص و گواهی دادن این امر است که خداوند شریک ندارد.
تلبیه مشتمل بر معنای «حمد» است یعنی ثنا و ستایش برای پروردگار که این در واقع از محبوبترین طاعاتی است که بنده مؤمن بوسیله آن به خدا نزدیک میگردد، و این افتخاری است که اهل آن قبل از همه به بهشت دعوت خواهند شد و آغاز پایان نماز هم با حمد است.
تلبیه مشتمل بر اعتراف به همه نعمتها برای خداوند است، لذا کلمه «النعمة»با الف ولام استغراق آمده است که معنایش این است (پروردگارا!) تمام انواع نعمتها از آن توست که بخشنده آنها فقط تویی.
تلبیه مشتمل بر اعتراف به این امر است که ملک فقط از آن خدای یکتاست، و جز او هیچ کسی در جهان هیچگونه اختیارحقیقی ندارد.
از دیگر فوائد تلبیه این است که از جمع شدن ملک و نعمت و حمد در یکجا برای خداوند خبر میدهد، و این نوع دیگری از ثناو ستایش برای پروردگار است جدا از ستایش پروردگار با یکایک این کلمات.
پس اجتماع «ملک» که متضمن معنای قدرت است با «نعمت» که متضمن نهایت نفع و احسان و رحمت است با «حمد» که متضمن عموم جلال و اکرام اوست که بسوی محبتش میخواند در این امر عظمت و جلال و کمالی نهفته است که ذات پاک او مستحق و شایسته چنین عظمتی است، وهمین که بنده او را یاد میکند و میشناسد خود بخود قلبش به سوی او میل پیدا میکند و جذب میشود و به او روی میآورد و با کمال محبت به سوی او توجه میکند که مقصود و عصاره عبارت هم همین است.
از دیگر فوائدش این است که پیامبر اکرمصفرمودند: «أَفْضَل مَا قُلْت أَنَا وَالنَّبِيُّونَ مِنْ قَبْلِي: لَا إِلَه إِلَّا اللَّه وَحْده لَا شَرِيك لَهُ, لَهُ الْـمُلْك وَلَهُ الْحَمْد وَهُوَ عَلَى كُلّ شَيْء قَدِير».
«بهترین کلماتی که من و پیامبران قبل از من گفتهایم این است: هیچ معبودی به حق لایق پرستش نیست به جز خدای یکتا شریک ندارد، اختیار و ستایش از آن اوست که او بر هر چیز تواناست».
و تلبیه دقیقا تمام این کلمات و معانی آنها را در برگرفته است.
از دیگر فوائد تلبیه این است که متضمن رد بر تمام باطل پرستان و دشمنان توحید است بویﮋه کسانی که صفات خدا را معطل میکنند، رد بر تمام مشرکین و تمامی دیدگاههای باطل آنان، و رد برقول فلاسفه و دیگر کسانی که از آنها متأثر شدهاند و صفات خدا را معطل کردهاند، همچنین رد است بر مجوس این امت یعنی قدریۀ که افعال بندگان خدا اعم از فرشتگان و جنات و انسانها را از اختیار پروردگار و قدرت او خارج کردهاند، که آنها نه برای خداوند در این افعال قدرتی ثابت کردهاند، و نه او را خالق این افعال دانستهاند، پس کسی که این کلمات را بر زبان میآورد و معانی آنها را تصور میکند بطور طبیعی از تمام باطل پرستانی که صفات خدا را معطل میدانند جدا میشود.
همچنین از فوائد دیگر این شعارمقدس این است که در تکرار مجدد اینکه او شریک ندارد یک نقطه باریک علمی نهفته است اول بعد از کلمه «لبیک» فرمود: لاشریک لک، نفی شریک کرد و اما بار دوم که بعد از «ان الحمد والنعمة لك والـملك»فرمود: «لا شريك لك»یعنی اینکه همچنانکه او در اجابت این دعوت شریک ندارد، در حمد و نعمت و ملکش نیز یکتاست و شریک ندارد، و این از قبیل فرموده الهی است که فرمود:
﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ١٨﴾[آل عمران: ۱۸].
«خداوند که در دادگری استوار است و فرشتگان و عالمان [راستین] گواهی میدهند که معبود برحقی جز او نیست آری جز او که پیروزمند فرزانه است خدایی نیست».
در اولِ آیه فرمود: «لا اله الا هو»یعنی این شهادت را او تعالی و فرشتگانش و علمای راستین دادهاند، سپس خبر داد که ذات توانایش با قسط و عدل دادگری میکند در اینجا مجددا شهادت را تکرار فرمود یعنی همچنانکه خداوند در ذات و صفاتش یکتا است در عدالتش نیز یکتا است.
این بود مجموعهای از غنچههای زیبا و فوائد دلگشایی که این کلمات بزرگ، کلمات تلبیه حج، کلمات شعار مقدس حج با خود به همراه دارد که بدون شک انسان را وادار میکند که هر چه بیشتر در عمق و ژرفای این کلمات بیندیشد و معانی آن را در ذهن مجسم کند که بیتردید دقت در فهم معانی این کلمات بنده را یاری میکند که این عبادت بزرگ را بگونه هر چه بهتر و کاملتر انجام دهد.
[۲٧] تهذیب السنن ۲/۳۳٧-۳۴۰.