درسهای عقیدتی بر گرفته شده از حج

درس نهم: عرفه ميعادگاه مؤمنان باالله

درس نهم: عرفه ميعادگاه مؤمنان باالله

بدون شک روز عرفه: بزرگترین روز در میان روزهای پر فیض و برکت خداوند است، عرفه مرکز بزرگی سر شار از خیر وایمان و تقوا است، عرفه فصل بسیار مهمی از فصول طاعت و عبادت است، عرفه روزی است که در آن پندها آموخته می‌شود، دعاها به آسمان می‌رود، رحمت‌ها فرود می‌آید، و گناه‌ها بخشیده می‌شود، روز امید‌ها و آرزو‌ها، روز فروتنی‌ها و پشیمانی‌ها، آری روز بخشش‌ها و برکت‌ها، روزی که خورشید بهتر از آن را ندیده است، ویژگی‌های ارزشمند، خصوصیات عظیم،صفات والا و فضائل بی‌انتهایی که این روز بزرگ بهمراه دارد از شمارش و احاطه خارج است.

روز عرفه روزی است که خداوند متعال در آن، دین اسلام، این نعمت بزرگ را بر امت اسلامی کامل فرمود، چنانکه می‌فرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا[المائدة: ۳].

«امروز دینتان را بر شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان (آخرین و کاملترین) دین برای شما پسندیدم».بعد از نزول این آیه دیگر حلال وحرامی نازل نشد.

از طارق ابن شهاب روایت است که فرمود: «مردی یهودی نزد عمر فاروقسآمد و گفت:ای امیرمؤمنان! شما آیه‌ای را در کتابتان می‌خوانید که اگر بر ما یهودیان نازل می‌شد آنروز را جشن می‌گرفتیم، پرسیدند کدام آیه؟ گفت: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِيحضرت عمر فرمودند: «به خدا سوگند من دقیقا می‌دانم که این آیه در چه روزی و در چه ساعتی بر رسول خداصنازل گردیده شامگاه روز عرفه که مصادف با روز جمعه بود» [۵۵].

در این روز خجسته و پر برکت آزاد شدگان خدا از دوزخ چه بسیارند، روزی که خداوند در آن بر بندگان مؤمنش سخاوت می‌فرماید و با آنان بر فرشتگان معتبرش فخر و مباهات می‌ورزد، از ام المومنین عائشه صدیقهلروایت است که پیامبرصفرمودند: «مَا مِنْ يَوْمٍ أَكْثَرَ مِنْ أَنْ يُعْتِقَ اللَّهُ فِيهِ عَبْدًا مِنَ النَّارِ مِنْ يَوْمِ عَرَفَةَ، وَإِنَّهُ لَيَدْنُو ثُمَّ يُبَاهِي الْـمَلائِكَةَ فَيَقُولُ: مَا أَرَادَ هَؤُلاءِ؟» [۵۶].

«روزی نیست که خداوند بیشتر از روز عرفه در آن بنده از دوزخ آزاد فرماید، خداوند مهربان در آن روز – چنانکه خود داند – به بندگانش نزدیک می‌شود، آنگاه با حضور آنان بر فرشتگانش فخر می‌ورزد و از روی فخر و مباهات می‌فرماید این‌ها چه می‌خواهند؟(مگر جز خشنودی من، و آمرزش گناهانشان آرزوی دیگری دارند؟)».

علامه ابن عبدالبر/می‌فرماید: «این دلالت می‌کند که آن‌ها بخشیده می‌شوند، زیرا خداوند ممکن نیست به کسانی فخر فرماید که اهل گناه و خطا باشند مگر بعد از اینکه توبه کنند و بخشیده شوند». از عبدالله بن عمرولروایت است که رسول اللهصفرمودند «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يُبَاهِي مَلائِكَتَهُ عَشِيَّةَ عَرَفَةَ، يَقُولُ: عِبَادِي أَتَوْنِي شُعْثًا غُبْرًا» [۵٧].

«طور قطع خداوند متعال در شامگاه عرفه بوسیله کسانی که در عرفه حاضرند بر فرشتگانش فخر می‌نماید و می‌فرماید: ببینید که بندگانم چگونه ژولیده وغبار آلود پیش من آمده‌اند».

امام ابن قیم/در «قصيده ميميّه»معروفش می‌فرماید:

فـلله ذاك الـموقـــف الأعـظم
كموقف يـوم العرض بل ذلك أعظـمُ
ويـدنوبه الجبار جل جــــلاله
يباهي بهـم أملاكـه فهـو اكــرم ُ
يقول عبادي قــد أتوني محــبة
وإني بهـــم أجــود و أرحــمُ
فأشهدكم أني قـــدغفرتُ دنوبهم
واعطيتـهم ما أمــلوه وأنـعـــمُ
فبشراكم يا اهل ذالموقــف الذي
به يغفــر الله الـــذنوب ويرحمُ

«خدایا! چـقـدرمیعـادگاه بـــزرگی اســت آن، همــانند میعادگاه قیامت ولی آن بزرگتراست، خداوند جبار جل جلاله در آنروز نزدیـک می‌شود، وبرفرشتگان که بندگان اویند فخرمیورزد و او بسیاربخشنده تراست، می‌فرماید بندگان من از روی محبت پیش من آمده‌اند، و من بر آنان بسیار مهربانتر وسخاوتمندترم ازآنچه آنان پنداشته‌اند، هان شما را گواه می‌گیرم که گناهان آنان را بخشیـدم، و آنچه آنان آرزوکردند به آنان دادم و بخشش من خیلی بیشترازآنست، پس مژده باد شمارا ای کسانی که در میعادگاهی آمده‌اید که، خداوند به برکت آن همۀ گناهان را می‌بـخشد و شفقــت می‌فرماید».

***

فضیل بن عیاض/شامگاهان درعرفه ایستاده بود که ناگاه گریه و زاری مردم توجه او را جلب نمود فرمود: «به نظر شما اگر همه این‌ها پیش کسی بروند واز او یک دانه (مثلاگندم)بخواهند آیا او (این خواسته ناچیز) آنان را رد خواهد کرد؟ گفتند نه، فرمود: بخدا قسم آمرزش گناهان در نزد پروردگار از دادن یک دانه هم آسان‌تر است» [۵۸].

بنابر این مسلمانی که در این روز خجسته و مبارک می‌خواهد استفاده کند و فیض ببرد می‌بایستی بشدت در حضور پروردگارش فروتنی کند و با عجز و انکسار، و ندامت و پشیمانی رحمت و مغفرت ذات کبریایی‌اش را از او بخواهد، از غضب و عذابش در ترس و حذر باشد از هر گناهی که مرتکب شده و از هر اشتباهی که از او سرزده از ته دل و اعماق قلبش توبه کند، در این لحظات طلائی و سر نوشت ساز که ممکن است زندگی هر مسلمانی دگرگون شود با رفتن به این سو و آن سو وقتش را ضایع نکند، با حرف‌های بیهوده یا حد اقل غیر ضروری این فرصت بزرگ را از دست ندهد، بلکه با کمال عاجزی و صداقت به مولا و پروردگارش روی آورده و هر چه می‌تواند بیشتر مشغول ذکر و دعا و استغفار باشد، از پیامبر خداصثابت شده که فرمودند: «خَيْرُ الدُّعَاءِ دُعَاءُ يَوْمِ عَرَفَةَ وَخَيْرُ مَا قُلْتُ أَنَا وَالنَّبِيُّونَ مِنْ قَبْلِي». «بهترین دعاء، دعای روز عرفه است و بهترین سخنانی که من و پیامبران قبل از من گفته‌ایم»:

«لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الـْمـُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» [۵٩]. است».

معنای این کلمات چنین است «هیچ معبود برحقی جز خدای یگانه و لاشریک نیست، پادشاهی وستایش ویژه اوست، و او برهر چیزی تواناست». پس روز عرفه روز دعاست، و بهترین ذکر «لا اله الاالله»است و پیامبرصدر بهترین روز، بهترین ذکر را انجام می‌دادند، زیرا سردار همه روزها رز عرفه، و سردار همه اذکار «لا اله الاالله»است.

پس بسیار شایسته و مناست است که بهترین ذکر را در بهترین روز انجام دهیم - و در عین حال از رسول گرامیمانصپیروی نمائیم- «لا اله الاالله»این کلمه بزرگی که رسول خداصآن را در روز عرفه به کثرت ورد می‌فرمود بطور قطع بزرگترین و ارزشمندترین کلمه است، این کلمه ریسمان محکم، کلمه تقوی، کلید بهشت و اصل و اساس دین است. بخاطرهمین کلمه است که آسمان و زمین آفریده شده، مخلوقات آفریده شده، پیامبران فرستاده شده‌اند و کتاب‌ها فرود آمده‌اند، فضائل این کلمه و موقعیت آن در دین بالا‌تر از آنست که وصف کنندگان توصفیش کنند یا عارفان بشناسندش، بلکه فضائل و مزایای آن، بقدری زیاد است که در خیال و تصور هم نمی‌گنجد.

با اینهمه مسلمان باید بداند که «لا اله الاالله»صرفا با زبان بدون آنکه گوینده آن حقش را اداء گرداند وشروط آن را بجای آورد قبول نمی‌شود، «لا اله الاالله»اسمی نیست که بی‌معنی باشد، یا قولی که حقیقت نداشته باشد، یا لفظی که مفهوم نداشته باشد بلکه این کلمۀ بزرگ مدلولی دارد که فهم و درک آن ناگزیر ومعنایی که حفظ آن لازم،و غایت وآرمانی که تحقق آن واجب است، چون به اجماع علماء صرفا گفتن این کلمه بدون آنکه گوینده معنای آن را بفهمد وعمل به مقتضای آن را بشناسد غرض مطلوب را بر آورده نخواهد کرد، چنانکه خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَلَا يَمۡلِكُ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ٨٦[الزخرف: ۸۶].

«کسانی که مشرکین آنانرا غیر از خدا می‌خوانند اختیار شفاعت ندارند مگر کسانی که به حق و توحید گواهی داده باشند در حالیکه حقیقت گواهی‌شان را می‌دانند».

یعنی مگر کسانی که به «لا اله الاالله»گواهی دهند در حالیکه از ته دل می‌دانند آنچه را بر زبان می‌آورند، بدون شک این امر بسیار مهم است و هر مسلمانی باید به آن توجه فوق العاده داشته باشد زیرا «لا اله الاالله»نفعی نخواهد داشت مگر برای کسی که مدلول آن را چه در بُعد نفی و چه در بُعد اثبات بشناسد و با اعتقاد کامل به آن عمل کند.

اگر کسی آن را ظاهراً بر زبان آورد و بدون اعتقاد حتی اگر به آن عمل هم بکند منافق است، و اگر کسی آن را بگوید و بر خلاف آن عمل کند وی مشرک و چه بسا کافر می‌گردد، همچنین است حال کسی که کلمه را بگوید سپس با انکار بخشی از لوازم و حقوق آن مرتد شود در این صورت به او نفعی نخواهد بخشید حتی اگر هزار مرتبه این کلمه را بخواند، همچنین است کسی که آن را می‌گوید اما بعضی عبادت‌ها را برای غیر خدا انجام می‌دهد، مثلا غیر خدا را می‌خواند، یا از غیر او در زمینه‌هایی که جز خدا توانایی انجام آن را ندارد، نصرت ویاری می‌جوید، یا کسی که بخشی از عبادات را که جز خداوند بزرگ هیچ احدی شایستگی آن را ندارد برای غیر خدا انجام میدهد چنین فردی مشرک است اگر چه «لا اله الاالله»بر زبان آورد، زیرا معنای این کلمه بزرگ این است که تمامی انواع عبادت را صرفا برای خدای یکتا خالص گردانیده شود، وهیچ احدی را با او شریک قرار داده نشود و در هر حال فقط به خدای یکتا و لا شرک روی آورده شود و عاجزی و تذلل، امید و توجه، انابت و توکل و دعا وطلب، فقط ببارگاه آن ذات ملکوتی انجام گیرد، پس گویندۀ «لا اله الاالله»جز خدا کسی را نمی‌خواند، جز برای خدا ذبح نمی‌کند، هیچ بخشی از پرستش را جز برای خدا انجام نمی‌دهد و به همۀ آنچه که جز خدای یکتا پرسیده می‌شود کافر می‌گردد، و از آن‌ها به ببارگاه پروردگار یکتا اعلان برائت و بیزاری می‌کند [۶۰].

[۵۵] صحیح بخاری ۴۶۰۶ و صحیح مسلم ۳۰۱٧. [۵۶] صحیح مسلم ۱۳۴۸. [۵٧] التمهید ۲/۲۲۴. [۵۸] نگا: «مجلس في فضل يوم عرفة»از ابن ناصر الدین دمشقی ص ۶۳. [۵٩] سنن ترمذی ۳۵۸۵ راوی عبدالله ابن عمر است، علامه ناصرالدین ألبانی/آن را در سلسله صحیحه حسن قرار داده‌است. ۴/۸۰٧ و می‌فرماید: حدیث با مجموع شواهدش ثابت است. [۶۰] نگاه: تفسیر العزیز الحمید ص ٧۸.