درس دوم: حج منافع مادی و معنوی دارد
در باره فضلیت حج و مکانت رفیع آن، و اینکه از بزرگترین عبادتها و مهمترین وسائل نزدیکی به خداست و اینکه رکنی از ارکان بزرگ اسلام و پایهای از پایههای متین و محکمی است که بر آن بنا میشود سخن گفتیم، همچنین اشاره کردیم که فوائد و منافع دینی و دنیوی در حج آنقدر زیاد است که از احاطه و شمارش خارج است، لذا خداوند متعال میفرماید: ﴿وَأَذِّن فِي ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ يَأۡتُوكَ رِجَالٗا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٖ يَأۡتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٖ ٢٧ لِّيَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ وَيَذۡكُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ فِيٓ أَيَّامٖ مَّعۡلُومَٰتٍ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُم مِّنۢ بَهِيمَةِ ٱلۡأَنۡعَٰمِۖ فَكُلُواْ مِنۡهَا وَأَطۡعِمُواْ ٱلۡبَآئِسَ ٱلۡفَقِيرَ ٢٨ ثُمَّ لۡيَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡيُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡيَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَيۡتِ ٱلۡعَتِيقِ ٢٩﴾[الحج: ۲٧-۲٩].
«درمیان مردم برای حج ندا در ده که پیاده و سواره بر هرشتر لاغری ـ که از هر راه دوری میآیند ـ رو بسوی تو آرند، تا در منافعی که برای آنان هست حضور داشته باشد، و نام خداوند را در روزهای معین بر چار پایان زبان بستهای که روزیشان دادهایم ببرند (وقربانی کنند)آنگاه از آن بخورید وبه درمانده بینوا هم بخورانید آنگاه باید آلایشها را بزدایند، و نذرهایشان را وفا کنند و پیرامون بیت العتیق طواف کنند».
پس در حج منافع بزرگ دینی و دنیوی فراون است، و «لام» در آیۀ کریمۀ: ﴿لِّيَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ﴾ لام تعلیل است و متعلق است به ارشاد خداوندی: ﴿وَأَذِّن فِي ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ يَأۡتُوكَ رِجَالٗا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٖ﴾یعنی اگر در بین مردم برای حج اعلان کنی برای حصول منافع پیاده و سواره خواهند آمد.
و کلمۀ (منافع) در آیه کریمه جمع «منفعة»است.
و لفظ منافع را «نکره» آورده است، چونکه منظور از «منافع»منافع مخصوص است که به این عبادت مربوط میشود چه دینی و چه دنیوی و این منافع در هیچ عبادتی جمع نمیشوند.
ابن أبی حاتم در تفسیرش از ابن عباسبدر تفسیر این آیۀ کریمۀ: ﴿لِّيَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ﴾نقل میکند که فرمود: «منافعی در دنیا و منافعی در آخرت، منافع آخرت خوشنودی خداوند متعال، و منافع دنیا گوشت قربانی و تجارت است» [٧].
و عبدالرزاق از مجاهد/نقل میکند که در تفسیر آیۀ: ﴿لِّيَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ﴾فرمود: منظور تجارت است و هر آنچه که از امور دنیا و آخرت خداوند را خوشنود گرداند [۸].
ابن جریر طبری در تفسیرش از مجاهد/نقل میکند که در تفسیر آیۀ: ﴿لِّيَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ﴾فرمود: « پاداش در آخرت و تجارت در دنیا» [٩].
پس منافعی که حجاج در اثنای حجشان به خانه خدا بدست میآورند متنوع و مختلف است.
منافع دینی از قبیل عبادات و طاعات فاضلهای که جز در این مقام ممکن نیست،ومنافع دنیوی که از راه کسب و تجارت بدست میآید چنانکه خداوند متعال در جایی که از حج سخن گفته میفرماید: ﴿لَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّكُمۡ﴾[البقرة: ۱٩۸].
«برشما گناهی نیست که در طلب روزی از پروردگارتان بر آئید».ابوداود و دیگران از ابن عباسبروایت میکند که فرمود: چون در ابتداء مردم از تجارت و خرید و فروش در حج پرهیز میکردند و میگفتند این روزها روزهای ذکر و عبادت است، لذا خداوند متعال فرمود: ﴿لَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّكُمۡ﴾[البقرة: ۱٩۸]. [۱۰].
و از ابن عباسبدر تفسیر این آیه نقل شده که فرمود: «خرید و فروش چه قبل از احرام و چه بعد از احرام مانعی ندارد» [۱۱].
شیخ محمد امین شنقیطی/میفرماید: «علمای تفسیر اتفاق نظر دارند که معنای آیه کریمه: ﴿لَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّكُمۡ﴾[البقرة: ۱٩۸]. این است که برای حاجی گناه و مانعی وجود ندارد اگر بخواهد در ایام حج از راه تجارت منافعی بدست آورد، بشرطیکه این کار او را از ادای مناسک حج باز ندارد» [۱۲].
و همچنین از منافع دنیویای که حجاج در حج حاصل میکنند استفاده از گوشت قربانی است، چنانکه میفرماید: ﴿لَكُمۡ فِيهَا مَنَٰفِعُ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى ثُمَّ مَحِلُّهَآ إِلَى ٱلۡبَيۡتِ ٱلۡعَتِيقِ ٣٣﴾[الحج: ۳۳].
اما منافع دنیویای که حاجی بدست میآورد هرگز با منافع دینی ومعنوی آن قابل مقایسه نیست، اگر حاجی واقعاً از خدا بترسد، أوامرش را بجای آورد و از نواهیاش بپرهیزد، پاداشهای بزرگ و ثوابهای ارزشمندی از قبیل بخشش گناهان و صدها جایزۀ دیگری که از شمارش و تصور خارج است خداوند منان نصیب او خواهد فرمود، چه فایدهای بزرگتر و چه سعادتی بهتر از اینکه حاجی پس از اتمام حج چنان از گناهانش پاک میگردد مانند طفلی که تازه از مادر متولد میشود، خداوند متعال میفرماید: ﴿وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ فِيٓ أَيَّامٖ مَّعۡدُودَٰتٖۚ فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوۡمَيۡنِ فَلَآ إِثۡمَ عَلَيۡهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلَآ إِثۡمَ عَلَيۡهِۖ لِمَنِ ٱتَّقَىٰ﴾[البقرة: ۲۰۳].
«پس هر کس شتاب کند و در دو روز (اعمال را انجام دهد) بر او گناهی نیست و هر کسی تاخیر کند ( و در سه روز انجام دهد)بر اوهم گناهی نیست اگر تقوی ورزد».
ابن جریر پس از آنکه أقوال مفسرین را در ذیل این آیه نقل کرده معنایی که خودش آن را اختیار کرده چنین بیان میدارد: «معنای آیه این است که کسی که در روز دوم از روزهای سه گانه مِنا راه بیفتد و از مِنا خارج گردد گناهی براو نیست، زیرا اگر در حجش از خدا ترسیده باشد، و از آنچه خداوند او را از آن باز داشته خودش را باز داشته باشد و آنچه خداوند او را بدان مأمور کرده بدرستی انجام داده باشد و در همه اموری که بدان مکلف شده در آنها بدرستی از خداوند اطاعت کرده باشد بدون شک خداوند گناهانش را بخشیده است، و اگر کسی تا روز سوم صبر کند بازهم گناهی براو نیست، زیرا اگر در حجش از خداوند ترسیده باشد و بدرستی از او اطاعت کرده باشد بدون تردید خداوند گناهان و خطاهای گذشته او را بخشیده است» [۱۳].
سپس ابن جریر/بیان میکند که چقدر روایات فراوان از رسول خداصدر این باره نقل شده است، از جمله این فرموده رسول خداص: «من حج هذا البيت و لم يرفث ولم يفسق خرج من ذنوبه كيوم ولدته أمّه» [۱۴].
«یعنی کسی که این خانۀ خدا را در حالی حج کرده باشد که گناه و نافرمانیای از او سر نزده باشد چنان از گناهانش پاک میشود همانند طفلی که تازه از مادر متولد شده باشد». و این فرموده رسول گرامی ص:«الْحَجُّ الْـمَبْرُورُ لَيْسَ لَهُ جَزَاءٌ إِلا الْجَنَّةَ» [۱۵].
«حج مبرور (یعنی قبول شده) هیچ پاداشی جز بهشت نخواهد داشت». همچنین این ارشاد رسول اللهص: «تَابِعُوا بَيْنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ، فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الذُّنُوبَ كَمَا يَنْفِي الْكِيرُ خَبَثَ الْحَدِيدِ». «بعد از هر حج عمرهای انجام دهید (البته منظور حدیث عمره با سفری جداگانه است) زیرا که حج و عمره چنان تنگدستی و گناهان را میرانند که دم آهنگر ریم [۱۶]آهن را از آن میراند» [۱٧].
پس این نصوص دلالت برآن دارد که هر کسی حج را چنانکه خداوند أمر فرموده و با همان روش اداء گرداند بدون شک از گناهانش پاک میگردد، چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿فَلَآ إِثۡمَ عَلَيۡهِۖ لِمَنِ ٱتَّقَىٰ﴾«پس کسی که از خدا ترسیده باشد بر او گناهی نیست».منظور این است که در بجا آوردن آنچه بدان مأمور شده وترک آنچه از آن نهی شده از خدا ترسیده باشد.
پس بیتردید این همان فضیلت بزرگ ومنفعت بسیار ارزشمندی است که همه دلهای مؤمن و صادق جهت نیل به آن همواره در تلاش هستند، براستی که چقدر سعادت بزرگی است که انسان مؤمن پس از أدای فریضه حج در حالی به خانهاش برگردد که همه گناهانش بخشیده شده باشد و چنان از گناهان و لغزشها پاک شده باشد همانند طفلی که تازه از مادر زاده میشود که حتی یک گناه هم ندارد، البته باز هم به همان شرط که از خدا ترسیده باشد. بلکه پروردگار مهربان آنقدر به حجاج خانهاش کرم و احسان میفرماید که هنگامی که آنان در میدان عرفه جمع میشوند بوسیله آنان بر فرشتگانش افتخار و مباهات میورزد، و میفرماید: «انْظُرُوا إِلَى عِبَادِي أَتَوْنِي شُعْثًا غُبْرًا، ضَاحِينَ مِنْ كُلِّ فَجِّ عَمِيقٍ، أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَهُمُ» [۱۸].
«نگاه کنید بندگانم را که ژولیده و غبارآلود از هر راه دور (و نزدیک) به اینجا آمدهاند، شما را شاهد میگیرم که من آنان را بخشیدم».
بنابر این روشن شد که حاجی هنگام بازگشت بزرگترین منفعت و غنیمت را با خود به ارمغان میبرد، و آن بخشایش گناهانش توسط پروردگار مهربانش است، لذا پس از حج زندگی نوینی را آغاز خواهد کرد. زندگیای که سر شار از ایمان و تقوا و اعمال نیکو و استقامت و مداومت بر طاعات خواهد بود، ولی همانطور که عرض کردیم این امر مشروط بر آن است که فریضه حج با درستترین وجه ممکن، اخلاص وصداقت، توبه صادقانه، و پرهیز از هر گونه گناه و نافرمانی انجام گرفته باشد، پس اگر حج با چنین کیفیتی انجام گیرد مطمئناً تمام گناهان گذشته را نابود کرده و حاجی با چنان کیفیت زیبایی بر خواهد گشت که هیچ اثری از گناه در او نباشد گویا کودکی است که هم اینک متولد شده است.
[٧] سیوطی آن را در در المنثور نقل کرده است ۶/۳٧. [۸] تفسیر عبدالرزاق ۲/۳۶. [٩] جامع البیان ۱۰/۱۴٧. [۱۰] جامع البیان ۱۰/۱۴٧. [۱۱] تفسیر ابن جریر ۲/۲۸۲. [۱۲] اضواء البیان ۵/۴۸٩. [۱۳] جامع البیان ۲/۳۰٩. [۱۴] بخاری ۱۵۲۱/مسلم ۱۳۵۰. [۱۵] مسلم ۱۳۴٩. [۱۶] ریم: چرکی که وقت گداختن از آهن جدا میشود. فرهنگ نوین. مترجم. [۱٧] النسائی ۵/۱۱۵ الصیرانی فی الکبیر ۱۱۱٩۶و صحح الالبانی فی صحیحه ۱۲۰۰. [۱۸] صحیح ابن خزیمه ۲۸۴۰، شیخ البانی آن را ضعیف قرار داده است السلسلۀ الضعیفه ۶٧٩، جمله اول یعنی تا کلمه «غبرا» از حدیث عبدالله بن عمرو بن العاصس شاهد دارد که نزد امام احمد آمده است ۲/۲۲۴ همچنین از حدیث أبوهریرهسباز هم نزد امام احمد ۲/۳۰۵ ابن خزیمۀ ۲۸۴۰ وحاکم در مستدرک ۱/۴۶۵ و دیگران.