پیشگفتار
هوالعليم الحکيم
این رسالۀ کوتاه در نظر اول برای مغرب زمین نگاشته تا لحظههایی به گذشته باز گردند و ملاحظه کنید که «اسلامشناسی» در آن دیار چگونه با تهمت و افتراء به پیامبر بزرگ اسلام آغاز شد. و آنگاه به چه صورت محقّقان غربی به مرحلۀ بیداری و آگاهی رسیدند و راه پیشرفت و ترقی را در شناخت اسلام پیمودند. و سپس توجه کنند که چگونه دستهای آشکار و پنهان با تشویق نویسندۀ «آیات شیطانی» تصمیم گرفتند که اسلامشناسی را در غرب دوباره به گذشتۀ تاریک و دور از آگاهی بازگردانند و گزارش سیرۀ پیامبرصرا با افتراء و استهزاء درآمیزند تا به مقاصد سیاسی خود نزدیک شوند.
مقصود از تهیۀ این رساله آنست که مردم غرب بیش از پیش دریابند که کار «سلمان رشدی»، نوعی توطئه سیاسی است و از عالم دانش و تحقیق فاصلۀ بسیار دارد و کتاب وی حتّی در کنار آثار برخی از خاورشناسان مغرض که در عصر ما به تلاشهای ظاهراً علمی برخاستهاند، قرار نمیگیرد.
سپس مناسب دیده شد که رسالۀ حاضر در کشور عزیز خودمان نیز انتشار یابد تا به یاری خداوند دانا، سطح آگاهی عمومی را در این ماجری بالاتر بَرد.
نکتهای که گفتن آن در این پیشگفتار لازم به نظر میرسد اینست که کتاب «آیات شیطانی» اثر سلمان رشدی به سَبکی تخیلی و غیر مستند نگاشته شده و بقول خود نویسندهاش، کاری رؤیاگونه است! بنابراین، ارزش آن را ندارند که متن این کتاب صفحه به صفحه گزارش شود و با مدارک موثّق تاریخی، مقایسه و نقد گردد. آنچه در این رساله مورد بحث قرار گرفته نقد ترفندها و انگیزههای شیطانی سلمان رشدی در نگارش کتاب خود بوده است تا معلوم شود که کتاب مزبور چه جایگاه حقیری را در عالم تحقیق حائز است و برای اثبات این حقارت، نگارش کتابی ضخیم و پرورق لازم نبود بلکه تا حدّی «نقض غرض» مینمود!.
از خداوند دانا و توانا که پشتیبان حقایق و امید حقجویان عالم است درخواست میکنم که نیرنگهای باطلگرایان و شیطانپرستان را همواره بدست مدافعان حق، بیاثر سازد و بر جمعیت پاکان و قدرت نیکان بیافزاید.
تجریش، ۱۴۱۰ هجری قمری برابر با ۱۳۶۸ هجری شمسی
مصطفی حسینی طباطبائی بسم الله الرحمن الرحیم
خدایی را میستایم که رحمتش همه چیز را فرا گرفته، و قدرتش همۀ کائنات را مقهور ساخته هیچ موجودی در وجود و بقاء بینیاز از او نیست و هیچ نیرویی در برابر کمترین فرمانش، کوچکترین تاب مقاومت ندارد.
و بر همۀ پیامبران وی که با دلهای پرفروغ و ارادههای استوار، تاریخ بشریت را دگرکون کردند و به زندگی مادّی انسان، روح و معنا بخشیدند درود میفرستم.