مسئله اول
شیعه برای اثبات حقیقت مذهب خود از این حدیث استدلال کردهاند، که پیامبرصمیفرماید: (من در میان شما دو چیز میگذارم، و تا وقتی شما به این دو چیز چنگ بزنید هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و عترت و اهل بیت من، و این دو از یکدیگر جدا نخواهند شد تا آن که بر حوض نزد من میآیند)، این بود کلمات حدیثی که آنها از آن استدلال میکنند اما حدیثی که در صحیح مسلم آمده از این قرار است، زیدبن ارقم روایت میکند: پیامبر خداصدر محل آبی به نام خم [۱]که در میان مکه و مدینه قرار دارد میان ما ایستاد و به سخنرانی پرداخت و فرمود: ای مردم نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم. من در میان شما دو چیز گرانبها به یادگار میگذارم، اول کتاب خدا که سرشار از هدایت و نو است به کتاب تمسک جوئید و آنگاه به تمسک کتاب خدا تشویق کرد.
و سپس فرمود و اهل بیتم. از شما میخواهم که در مورد اهل بیتم خدا را مدنظر داشته باشید [۲]. کلمات حدیث بر این دلالت مینمایند که آنچه پیامبرصرا به تمسک به آن فرمان داده است و تمسک به آن را نجات از گمراهی قرار داده کتاب خداست، چنانکه در احادیث دیگر آمده است، همانطور که در صحیح مسلم از جابر روایت شد که پیامبرصدر سخنرانی روز عرفه گفت: (چیزی را در میان شما باقی گذاردهام که اگر به آن چنگ بزنید گمراه نخواهید شد و آن کتاب خداست، و شما در مورد من پرسیده میشوید چه خواهید گفت، گفتند: گواهی میدهیم که پیام خدا را رساندهای و نصیحت کردهای، آنگاه انگشت سبابهاش را به سوی آسمان بلند میکرد و سپس آن را به سوی مردم پائین میآورد و میگفت: بار خدایا گواه باش تا سه بار). [۳]
و اما آنچه در حدیث قبلی آمده (: و خاندانم اهلبیت من، و این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا آن در حوض نزد من میآیند) این کلمات را ترمذی روایت کرده است، و امام احمد این روایت را ضعیف قرار داده است، و بسیاری از علما آن را ضعیف شمرده و گفتهاند صحیح نیست؛ و بعضی گفتهاند حدیث بر این دلالت میکند که اهلبیت بر گمراهی متفق نخواهند شد چنان که قاضی ابویعلی و دیگران این را گفتهاند، ولی اهلبیت بر هیچ چیزی از خصوصیتهای شیعه اتفاقنظر نداشتهاند و بلکه آنها از خصوصیتهای شیعه پاک و منزه هستند [۴].
[۱] خم اسم چاهی قدیمی است و در فاصله سه مایلی جحفه در میان مکه و مدینه قرار دارد. معجم ما استعجم ۲/۵۱۰، معجمالبلدان ۲/۳۸۹. [۲] یزیدبن حیان روایت میکند: من و حصینبن سیره و عمربن مسلم پیش زیدبن ارقم رفتیم وقتی پیش او نشستیم حصین به او گفت: ای زید از خیر فراوانی بهرهمند شدهای. پیامبر خداصرا دیدهای و حدیث او را شنیدهای و همراه او در جنگ شرکت کردهای و پشت سر او نماز خواندهای، ای زید از خیر فراوان بهرهمند شدهای، ای زید آنچه از رسول خداصشنیدهای برای ما بگو: زید گفت: ای برادرزادهام سوگند به خدا سن من بالا رفته و پیر شدهام و بعضی از سخنانی که از پیامبرصبه خاطر میسپردم را فراموش کردهام، پس آنچه برای شما میگویم آن را بپذیرید و آنچه نمیگویم مرا به گفتن آن اجبار نکنید، سپس گفت: روزی در کنار آبی به نام خم که در میان مکه و مدینه قرار دارد پیامبر خداصدر میان ما به سخنرانی ایستاد او حمد و ستایش خدای را گفت و موعظه نمود و تذکر داد و سپس گفت: اما بعد هان ای مردم نزدیک است که من دعوت حق را لبیک بگویم و از میان شما بروم، من در میان شما دو چیز را باقی میگذارم اول کتاب خدا که سرشار از نور و هدایت است به کتاب خدا چنگ بزنید و آنگاه به تمسک به کتاب خدا تشویق کرد؛ سپس گفت: و اهل بیت من در مورد اهلبیتم خدا را مدنظر داشته باشید... در رفتار با اهلبیت من خدا را مدنظر داشته باشید ... در رفتار با اهلبیت من خدا را مدنظر داشته باشید، حصین به او گفت: ای زید اهلبیت او چه کسان هستند آیا زنانش از اهلبیت او نیستند؟ گفت: زنانش از اهلبیت او هستند، ولی اهلبیت او کسانیند که همچون خود او خوردن زکات برای آنان حرام است، گفت آنها چه کسانیند؟ گفت: آینان عبارتند از: آل علی و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس، گفت: صدقه و زکات برای همه اینها حرام است؟! گفت: بله. مسلم کتابالفضائل ۴/۱۸۷۳/ ش ۲۴۰۸، احمد ۴/۳۶۶/ش ۲۱۹۲۸۵ الطبرانی «المعجمالکبیر» ۵/۱۸۳ ش ۵۰۲۸ [۳] مسلم ۲/۸۸۶ ش (۱۲۱۸ کتابالحج، ابوداود ۲/۱۸۲ ش ۱۹۰۵)، ابنماجه کتاب المناسک ۲/۱۰۲۲ ش ۳۰۷۴. [۴] منهاجالسنه ابن تیمیه ۷/۳۹۴-۳۹۵ حدیث را ترمذی روایت کرده است ۵/۳۲۸. و احمد در سندش نیز روایت کرده است (۳/۱۴، ۱۷، ۲۶، ۵۹) ۵/۱۸۱-۱۸۲.