مقدمه سوم
در بیان اقول علمای ما در تغییر یافتن قرآن و عدم تغییر یافتن آن.
باب اول در بیان آنچه که بر وقوع تغییر و تحریف و نقص در قرآن دلالت مینمایند:
دلیل اول: که از چند مسئله ترکیب یافته است:
اول: تورات و انجیل به صورت زیبا و ماهرانه تحریف شدهاند.
دوم: در بیان اینکه هرچه در امتهای گذشته اتفاق افتاده است در این امت هم اتفاق میافتد.
سوم: بیان مشابهتهای منفی و مثبت این امت با امتهای گذشته.
چهارم: در بیان روایات ویژهای که در آن دلایلی هست که بر این دلالت مینمایند که قرآن همچون تورات و انجیل تحریفپذیر است.
دلیل دوم: در بیان اینکه شیوهای که بدان قرآن جمعآوری گردیده است بهطور طبیعی مستلزم آن است که قرآن مورد تغییر و تحریف قرار گیرد، و در اینجا شیوه نوشتن وحی به صورت اجمالی بیان شده است.
دلیل سوم: در بیان اینکه چیزی به نام منسوخالتلاوه وجود ندارد و آنچه را که منسوخالتلاوه میگوید در واقع همان چیزی است که از قرآن کاسته شده است.
دلیل چهارم: امیرالمؤمنین قرآن مخصوصی داشت که ترتیب آن با قرآن موجود مخالف بود و در آن چیزهای اضافهای بود که حدیث قدسی و تفسیر نبودند.
دلیل پنجم: عبداللهبن مسعود قرآن معتبری داشت که چیزهایی داشت که در این قرآن نبودند.
دلیل ششم: قرآن موجود آیاتی را که مصحف ابی که نزد ما معتبر است ندارد.
دلیل هفتم: وقتی عثمانبن عفان برای بار دوم قرآن را جمعآوری کرد برخی از کلمات و آیات را از آن انداخت، و در اینجا کیفیت جمعآوری و آنچه او انداخته است و تفاوت مصحفهای او با یکدیگر بیان شده است.
دلیل هشتم: روایات زیادی که به صراحت بر کم و زیاد شدن قرآن دلالت دارند.
دلیل نهم: خداوند اسم اوصیا و شمایل آنان را در کتابهای مبارک گذشتهاش بیان کرده است، بنابراین در این کتابش که شامل کتابهای گذشته است باید اسامی آنها را ذکر میکرد، و در اینجا بیان شده که اسم آنها در اولین مصحف ذکر شده است.
دلیل دهم: اثبات اینکه قرآن در حروف و کلمات و غیره تفاوتهایی داشته است، و ابطال این قول که قرآن به یک صورت نازل نشده است، و در اینجا شرح احوال قاریان بیان شده و اثبات گردیده که در سندهایشان تدلیس بوده است.
دلیل یازدهم: روایات صریح زیادی هست که دال بر این هستند که بهطور کلی قرآن کم و زیاد شده است.
دلیل دوازدهم: روایاتی که ما برحسب ترتیب سورهها آنها را ترتیب دادهایم که در آن به شبهات مخالفین پاسخ داده شده که از آن استدلال مینمایند.