حدیث ثقلین

مسئله سوم

مسئله سوم

حدیث مذکور به هیچ عنوان نمی‌تواند برای شیعه دلیلی باشد که به آن بتوانند تمسک جویند، چون کتاب خدا که سرچشمه علوم دینی و اسرار و حکمت‌های شرعی و گنجینه حقایق و نکته‌هاست، تمسک به آن یعنی عمل کردن به فرامین آن و باز آمدن از آنچه نهی کرده است، و عترت از آن‌‌جا که سرچشمه پاکی و حسن سلوک هستند تمسک به آنها یعنی دوست داشتن آنان و پیروی از رهنمودهایشان و الگوبرداری از سیره و رفتار آنها، و پیامبر خداصوقتی می‌فرماید من در میان شما دو چیز گرانبها بعد از خود می‌گذارم...) گویا به این اشاره می‌نماید که عترت و کتاب بعد از پیامبر خداصدر کنار هم و همراه یکدیگر خواهند بود، و ایشانصامت را توصیه نمود که با این دو رفتار خوبی داشته باشند و حق آن دو را به‌جا آورند، همان‌طور که پدر مهربان مردم را در مورد فرزندانش سفارش می‌کند، و آنچه پیامبرصدر حدیثی دیگر فرموده است که: (در مورد اهل بیت خودم از شما می‌خواهم که خدا را مدنظر داشته باشید) مفهوم مذکور را تأیید می‌کند، همان‌طور که پدر مهربان توصیه می‌کند که در مورد فرزندانم خدا را مدنظر داشته باشید.

و آنچه در روایات دیگر آمده است به معنای این است که قرآن سرمشق و اسوۀ عترت و خاندان پیامبرصاست و باید آنها از قرآن پیروی کنند و آنان از دیگر مردم به عمل کردن به قرآن سزاوارترند، و این مفهوم از فرموده الهی برگرفته شده که می‌فرماید:

﴿قُل لَّآ أَسۡ‍َٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰۗ[الشورى: ۲۳].

«بگو در برابر آن از شما اجر و پاداشی نمی‌خواهم جز علاقه نزدیکی به خدا».

آنگونه که برخی از مفسرین گفته‌اند، پس خداوند شکر نعمت قرآن را منوط به محبت اهل‌بیت دانسته‌ است، و گویا پیامبرصامت را توصیه می‌نماید که شکر این نعمت را به‌جا آورند و آنها را از ناسپاسی در برابر این نعمت برحذر می‌دارد، پس هر کسی به این وصیت پیامبر گوش داد و با رفتار خوب با این دو چیز گران‌بها شکر گذارده است هرگز این دو چیز از او جدا نخواهند شد تا اینکه بر حوض پیامبر می‌آیند و آنگاه خداوند کاملترین پاداش را به او می‌دهد و هر کس که وصیت پیامبر را زیرپا گذاشته و نعمت را سپاس نکرده است برعکس این خواهد بود

بنابراین فرموده پیامبرصکه در روایتی دیگر می‌فرماید: (بنگرید که بعد از من چگونه با این دو رفتار می‌کنید) در همین راستاست و به معنی این است که فکر کنید آیا بعد از من شما جانشینان صادق و راستینی در مورد این دو چیز برایم خواهید بود یا جانشینان بدی خواهید بود.

و منظور از عترت پیامبر علمایی هستند که به علم خود عمل کرده‌اند، چون آنها از قرآن جدا نمی‌شوند، و فرد جاهل از این مقام دور است، و در اصل به این نگاه می‌شود که فرد با خوبی‌ها آراسته باشد و از زشیت‌ها پاک باشد، و اگر فرد مفیدی باشد و از نژاد اهل‌بیت نباشد بر ما لازم است که از او پیروی و اطاعت کنیم.

بنابراین پیامبرصدر حدیثی دیگر به اطاعت و پیروی کردن از قریش تشویق نموده است و این با آنچه در مورد اهل‌بیت فرموده منافات و تضادی ندارد چون حکم کردن بر فردی از افراد عام به معنی منحصر بودن عام در آن فرد نیست، بلکه اشاره به اهتمام بیشتر و جایگاه والای آن فرد است.

و همه آنچه بیان شد بر خلافت و حکومت دلالت نمی‌کنند و همچنین بر این دلالتی ندارند که پیروی از کسانی دیگر غیر از عترت جایز نیست، و بلکه بر این دلالت می‌نمایند که دوست داشتن اهل‌بیت و پیروی از رهنمودهایشان واجب است، با اینکه ما معتقدیم دوست داشتن و اطاعت از خصوصیات و ویژگی‌های اهل‌بیت نیست و بلکه خلفای راشدین نیز مستحق محبت و اطاعت هستند.

امام احمد و ابن‌ماجه و ابودداود و ترمذی و ابونعیم و غیره از عرباض بن ساریه روایت کرده‌اند که گفت: پیامبر خداصفرمود: (از سنت و روش من و از سنت خلفای راشدین راهیافته که بعد از من می‌آیند اطاعت کنید و به آن تمسک جوئید و با دندان آن را محکم بگیرید) [۱۱].

و ترمذی از حذیفه روایت می‌کند که گفت: پیامبر خداصفرمود: (نمی‌دانم تا چه مدتی در میان شما باقی خواهم ماند، بعد از من به دو کسی که بعد از من هستند اقتدا کنید و آنگاه به ابوبکر و عمر اشاره کرد، و از رهنمود عمار پیروی کنید، و آنچه ابن‌مسعود به شما گفت او را تصدیق نمائید) [۱۲].

[۱۱] حدیث به‌طور کامل اینطور است: (پیامبر خداصروزی بعد از نماز صبح سخنرانی شیوا و مؤثری برای ما ایراد نمود که اشک‌ها از چشمان جاری شدند و دل‌ها به هراس افتادند، مردی گفت: این موعظه‌ای است که نشانۀ خداحافظی است پس ای پیامبر خداصما را به چه چیز سفارش می‌کنی؟ فرمود: شما را تقوای الهی و اطاعت از امیر گرچه امیرتان برده‌ای حبشی باشد وصیت می‌کنم هر کس از شما بعد از من زنده باشد اختلاف زیادی را خواهد دید، از بدعت‌ها و امور تازه ایجاد شده بپرهیزید که گمراهی هستند، هرکس از شما در چنین روزگاری قرار گرفت از سنت من و سنت خلفای راشدین راهیافته اطاعت کند و با دندان محکم آن را بگیرد). (ترمذی ۵/۴۴) ش ۲۴۷۶ ابوداود ۴/۲۰۰ ش ۴۶۰۷ ابن‌ماجه ۱/۱۵ ش ۴۲، ۴۳، ۳۳۳۷) احمد ۴/۱۲۶ ش (۸۵/۱۷، ۱۹۵۷۶) ابونعیم الحلیه ۵/۲۲۰، ۱۰/۱۱۵. [۱۲] (ترمذی ۵/۶۸۸) ش ۳۷۹۹ (ابن‌ماجه ۱/۳۷) ش ۹۷، (احمد ۵/۴۰۲) ش ۲۳۴۶۷، (ابن‌حبان ۶۸۶۳)، الحاکم ۳/۷۵، و حدیث صحیح است، و آلبانی آن را در سلسله‌الاحادیث الصحیحه ش ۱۲۳۳ ذکر کرده است.