تطبیق عملی توسل مشروع (جایز) در عهد صحابه
دعا عبادت است؛ چنانکه خداوند فرموده:
﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ٦٠﴾[المؤمن: ۶۰]
«و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم؛ در حقیقت، کسانى که از پرستش من کبر مىورزند به زودى خوار در دوزخ درمىآیند».
خداوند دعا را نوعی عبادت دانسته است. به علاوه، در حدیثی صریح و واضح از رسول اللهصروایت است که فرمودند: «إنَّ الدُّعَاءَ هُوَ الْعِبَادَةُ»«دعا همان عبادت است» [۲].
امام أحمد/از حدیث ابیهریرهسروایت میكند که رسول اللهصفرمودند: «مَنْ لَمْ یَدْعُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ غَضِبَ عَلَیْهِ»«كسی كه خدا را نخواند، خدا بر او خشم و غضب میگیرد».
صحابه از این حدیث چنان فهمیدند که هر کس غیر از خدا را بخواند مشرک و کافر است؛ اگر هم طلب او از فرشتهای مقرب و یا پیامبری مرسل باشد، باید بداند که آنها این کار را در شدیدترین اوقات و مشکلات هم انجام نمیدادند.
در این مورد، این از زندگی صحابه، بعد از وفات رسول اللهصمثالی میزنیم:
در دوران خلافت عمرسقحطی رخ داد و از عباس بن عبدالمطلب، عموی رسول اللهصدرخواست شد تا از خدا برایشان باران طلب کند. وقتی در مصلی بودند، عمرسگفت: «اللَّهُمَّ إِنَّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْكَ بِنَبِیِّنَا فَتَسْقِینَا وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَیْكَ بِعَمِّ نَبِیِّنَا فَاسْقِنَا... فَیُسْقَوْنَ»«خدایا ما [پیشتر] به رسول تو توسل میكردیم و تو بر ما باران فرود میآوردی؛ و در حال حاضر به عموی پیامبرت توسل میجوییم. پس خدایا بر ما باران فرود آور …» و خدا بر آنها باران فرود میآورد. پس عباسسدعا میکرد، و آنها آمین میگفتند.
چرا صحابه، مانند اهل زمان ما، از مردگان طلب کمک و شفاعت نکردند؟ در حالی که آنها داناترین و آگاهترین مردم به حلال و حرام بودند، آنها کسانی بودند که پشت سر رسول اللهصبه نماز ایستادند، با او جهاد کردند، به حج رفتند، با او در مسجد نشسته و خطبه گوش میکردند و آنها بودند که از ادب و اخلاق او درسهای بسیار آموختند.
لازم به ذکر است که حتی مسافرت به قصد زیارت قبور پیامبران یا اولیای الهی و مانند آن جایز نیست، زیرا این کار به شرک منتهی میشود. پس به بهانهها و وسیلههای تقرب، همان حکمی تعلق میگیرد که به اهداف و نیتها و مقاصد تعلق دارد. به همین سبب میبینیم که رسول اکرمصمسافرت به سوی قبرها را حرام نموده است: «لاَ تُشَدُّ الرِّحَالُ إلاَّ إلَى ثَلاَثَةِ مَسَاجِدَ: الْمَسْجِدُ الْحَرَامُ، وَمَسْجِدِیْ هَذَا، وَالْمَسْجِدُ الأَقْصَى» «سفر [به سوی مساجد] جایز نیست، مگر به سوی سه مسجد: مسجد الحرام، مسجد نبوی، و مسجد الأقصی».
مقصود این است که سفر به سوی قبر شخص صالح و مانند آن صحیح نیست. ما هم پیامبرصرا بیشتر از جان خود، حتی بیشتر از پدر و مادر و فرزند و اهل و مال خود دوست داریم، و صحابه و اولیا و صالحین را نیز دوست میداریم، و دوستداران ایشان را نیز دوست میداریم، و با کسی که با آنها عداوت و دشمنی نمود، دشمنی میکنیم، و میدانیم کسی که با ولی خدا دشمنی کند، با خدا به جنگ پرداخته است. پس آیا دوست داشتن و محبت اینان موجب آن است که آنها را به جای خدا پرستش کنیم؟! آیا جایز است آن بزرگواران را شبیه و مانند خدا بدانیم و به آنها توسل جوییم بر قبرهایشان طواف کنیم؟ آیا مجاز است که برایشان نذر و ذبح و قربانی کنیم؟! از اینجا پیمیبریم و میفهمیم که درخواست کردن از غیر خدا برای انحام آنچه قدرت و توانایی آن را ندارد، شرک به خداوندـاست، مانند کسی که نزد قبر اولیا و صالحین آمده و از آنها طلب نیاز میکند؛ حاجتهایی مانند: شفای مریض، بازگشت مسافر، دادن فرزند به کسی که عقیم و نازاست، پیدا کردن گم شده ومانند اینها. در این حال، حتی اگر هم بگویند ما معتقدیم که همه چیز از خداست، باز هم مرتکب شرک شدهاند.
پس این معتقدات، عیناً شرک زمان جاهلیت است که قبلاً ذکر شد و شرک اکبر نامیده میشود. رسول اللهصنیز برای مبارزه با همین گمراهی مبعوث شدد.
دلایلی که ثابت میکند طلب از اولیا و امامان شرک اکبر است، عبارتند از:
﴿فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا ١٨﴾[الجن: ۱۸]
«پس کسی را با خدا پرستش نکنید».
﴿أَحَدٗا﴾اینجا «نکره در سیاق نهی» است که بر عموم دلالت میکند، یعنی: هیچ چیز با خدا پرستش نمیشود. اما اینکه طلب از غیر خدا شرک اکبر است و تمامی اعمال را نابود میکند:
﴿وَقَدِمۡنَآ إِلَىٰ مَا عَمِلُواْ مِنۡ عَمَلٖ فَجَعَلۡنَٰهُ هَبَآءٗ مَّنثُورًا ٢٣﴾[الفرقان:۲۳]
«و به هر گونه کارى که کردهاند مىپردازیم و آن را [چون] گردى پراکنده مىسازیم»،
و همچنین میفرماید:
﴿أَیُشۡرِكُونَ مَا لَا یَخۡلُقُ شَیۡٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ ١٩١ وَلَا یَسۡتَطِیعُونَ لَهُمۡ نَصۡرٗا وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ ١٩٢ وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَتَّبِعُوكُمۡۚ سَوَآءٌ عَلَیۡكُمۡ أَدَعَوۡتُمُوهُمۡ أَمۡ أَنتُمۡ صَٰمِتُونَ ١٩٣ إِنَّ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٩٤ أَلَهُمۡ أَرۡجُلٞ یَمۡشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَیۡدٖ یَبۡطِشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَعۡیُنٞ یُبۡصِرُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ ءَاذَانٞ یَسۡمَعُونَ بِهَاۗ قُلِ ٱدۡعُواْ شُرَكَآءَكُمۡ ثُمَّ كِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ ١٩٥ إِنَّ وَلِـِّۧیَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡكِتَٰبَۖ وَهُوَ یَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِینَ ١٩٦﴾[الأعراف: ۱۹۱-۱۹۶].
«آیا موجوداتى را [با او] شریک مىگردانند که چیزى را نمىآفرینند و خودشان مخلوقند؛ و نمىتوانند آنان را یارى کنند و نه خویشتن را یارى دهند؛ و اگر آنها را به [راه] هدایت فراخوانید، از شما پیروى نمىکنند؛ چه آنها را بخوانید یا خاموش بمانید براى شما یکسان است؛ در حقیقت، کسانى را که به جاى خدا مىخوانید بندگانى امثال شما هستند پس آنها را [در گرفتاریها] بخوانید، اگر راست مىگویید باید شما را اجابت کنند؛ آیا آنها پاهایى دارند که با آن راه بروند، یا دستهایى دارند که با آن کارى انجام دهند، یا چشمهایى دارند که با آن بنگرند، یا گوشهایى دارند که با آن بشنوند؟ بگو شریکان خود را بخوانید، سپس دربارۀ من حیله به کار برید و مرا مهلت مدهید؛ بىتردید سرور من آن خدایى است که قرآن را فرو فرستاده و همو دوستدار شایستگان است».
همه این آیهها، نصوص صریح و واضحی هستند که نشان میدهند طلب غیر از خدا شرک اکبر است و فرد را از دایرۀ اسلام خارج میکند.
[۲] به نقل از امام احمد، ابوداود، ترمذی، نسائی، ابنماجه، ابنابیحاتم، ابنجریر، ابنحبان و حاکم.